*«عهد حقیقی با امام عصر (عج)»*
🎥 گذشت دوران ابوموسیٰ اشعری؛
بیعت، شرایط و قوانین دارد.
___
«توجه ویژه به دعای عهد - عهدی روزانه با امام زمان که در طی روزمرگی هایمان، مسیر و حرکت صحیح داشته باشیم.»
✍️ * ما که یک عمر دم از یاری مولا زده ایم، گرچه گفته ایم، اما وقت عمل جا زده ایم...*
«*از حرف تا عمل*»
🔸ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﯽ ﻋﺼﺮ (عج) مدعیان ﺩﯾﻨﻤﺪﺍﺭﯼ را با بال پشه مقایسه کرده اند:
*اینان کسانی هستند که با هر بادی، مسیر خود را تغییر داده و به سوی گمراهی میشتابند.*
🔸ﺣﻀـﺮﺕ ﻣَﻬﺪﻯ (ﻋﺞ) ﺑﻪ ﻣﺤﻤـﺪ ﺑـﻦ ﻋﻠـﻰ ﺑـﻦ ﻫﻼﻝ ﻛـﺮﺧـﻰ ﻓـﺮﻣـﻮﺩﻩ ﺍﻧـــﺪ:
*ﻧﺎﺩﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﻛـﻢ ﺧـﺮﺩﺍﻥ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﻛﺴﺎﻧـﻰ که ﺑﺎﻝ ﭘﺸﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﻨـﺪﺍﺭﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺤﻜﻢﺗـﺮ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﺯﺭده خاطر کرده اند.*
📚ﺍﺣﺘﺠﺎﺝ ﻃﺒﺮﺳﻰ، ﺝ ۱، ﺹ ۴۷۴
———————————
🔹امام زمان (عج) میفرمایند:
*ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم، که اگر جز این بود گرفتارىها به شما روى مىآورد و دشمنان، شما را ریشه کن مىکردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید.*
(امان از تقوا هایی که با یک «تَق» وا میروند.)
#ایمان #تقوا
#سربازی_امام_زمان
#وفای_به_عهد
#خودسازی
*اللهم عجل لولیک الفرج*
@zeyafat_zohor
وقتی پلیس به شما میگه 🚔
گواھینامه!
شما اگه پاسپورت،شناسنامه و کارتملی رو هم نشون بدی بازم میگه گواھینامه..🔖
اون دنیا هم وقتی گفتن نماز...
تو ھر چی دم از معرفت و انسانیت و ...بزنی؛
بهت میگن همه ی اینا خوبه
اما شما اصل کاری رو نشون بده...
#خودسازی
#منبرمجازی
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماز_اول_وقت و آثار آن در #خودسازی
🎙حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری
#گره_کور_ظهور
کانال ضیافت ظهور
@zeyafat_zohor
🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
#خودسازی
امام صادق(ع):
از خصومت بپرهیزید که خصومت قلب را به خود مشغول مى نماید و از خود نفاق باقی مى گذارد و ایجاد دشمنى مى کند. کافى/ج2/ص301
🔸از کاه کوه ساختن و برای هر اتفاق کوچکی درگیر شدن، باعث کوچک شدن و خرد شدن شخصیت انسان نزد دیگران و خداوند خواهد شد.
🔘 خُلق نیکوی حضرت محمد صلیالله علیه و آله
🔳 آیت الله ناصری (ره):
▫️ خداوند، چند چیز را در قرآن عظیم شمرده است. خدایی که خود عظیم است، اگر چیزی را عظیم بشمارد، عظمت آن فوق العاده است.
یکی از مواردی که خداوند عظیم، آن را عظیم شمرده خُلق عظیم نبی اکرم است. در قرآن فرمود:
📜 اِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظیم. (سوره قلم، آیه چهار: و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری.)
❇️ زمانی که نبی اکرم به مدینه آمدند و اسلام رونقی گرفت، روستای دور افتادهای بود که حدود هزار نفر جمعیت داشت. یک نفر از اشرار این منطقه بود که بسیار بد و خونریز بود. آن شرور دید که اهل این منطقه، خیلی ناراحتند. پرسید:
🔹 چه شده است؟ چرا اینقدر ناراحتید؟
▫️ گفتند:
🔸 یک نفر به مدینه آمده و ادعای پیغمبری میکند و همه خدایان ما را زیر سؤال برده و منکر شده است. ما از این ناراحتیم که تمام خدایان ما را کنار زده است و دین تازه ای آورده و میگوید:
🔶 خدا یکی است.
▫️ گفت:
🔹 شما چه میخواهید؟
▫️ گفتند:
🔸 اگر بتوانی خون این شخص را بریزی و او را بکشی، آنچه دلت بخواهد، به تو میدهیم.
▫️ گفت:
🔹 فردا سر او را برای شما میآورم.
▫️ آن شرور، حرکت کرد و بعد از ظهر مدینه رسید. نماز پیغمبر در مدینه تمام شده بود و عربها به منزل خود رفته بودند. حضرت هم داشتند، به منزل میرفتند. عرب شرور به پیغمبر رسید؛ در حالی که آن حضرت را نمیشناخت؛ لذا از خود پیغمبر پرسید:
🔹 این محمد که میگویند، کجاست؟
▫️ حضرت فرمودند:
🔸 او را چه کار داری؟
▫️ عرض کرد:
🔹 من از فلان منطقه هستم و شنیدهام ادعای پیغمبری کرده و منکر خدایان ما شده است. آمده ام سر او را برای خویشانم سوغات ببرم.
▫️ فرمودند:
🔸 الآن بعد از ظهر است و هوا گرم. شما هم تازه رسیدهای و خسته هستی. غذا هم که نخوردهای. بیا برویم منزلِ ما استراحت بکن، غذایت را بخور، خوابت را برو. سر حال که شدی، من دست محمد را در دستت میگذارم.
✨ حضرت او را به منزل آوردند و عبای خود را پهن کردند و گفتند:
🔸 روی آن بنشین.
▫️ آن عرب غذایش را خورد و مشغول استراحت شد.
☀️ کم کم آفتاب او را گرفت. حضرت، مقابل آفتاب ایستادند و با بدن مبارکشان، روی صورت این عرب، سایه انداختند، تا آفتاب به او نتابد.
⏳ خواب آن عرب طول کشید و پیغمبر عرق کردند. عرقهای پیغمبر، روی صورت این جوان چکید و بیدار شد. دید که این آقا بالا سر او نشسته و از شدت گرمای آفتاب صورت او از عرق خیس شده است. بلند شد و گفت:
🔹 آقا! چرا این طور کردی؟ چرا من را شرمنده کردی؟ خدمتی به من کردی که احدی نکرده است.
▫️ و عذر خواهی کرد.
حضرت فرمودند:
🔸 دیدم خستهای و خواب هستی. نخواستم بیدارت کنم و بگویم آفتاب تو را گرفته است. بالای سر تو نشستم که آفتاب تو را اذیت نکند.
▫️ آن عرب بلند شد و گفت:
🔹 وعده کردی که دست محمد را در دستم بگذاری. برویم محمد را پیدا کن و دست او را به دست من بده.
🤝 حضرت دستشان را آوردند جلو و فرمودند:
🔸 بگیر.
▫️ جوان نگاهی نکرد و گفت:
🔹 چه را بگیرم؟
▫️ گفت:
🔸 دست من را. من محمدم.
▫️ این جوان به حضرت نگاهی کرد و با خودش گفت:
🔹 عجب! این زندگی و این اخلاق او است؟!
❇️ شهادتین را جاری کرد و به حضرت ایمان آورد و گفت:
🔹 من میروم همه مردم شهرمان را مسلمان میکنم.
💡 حضرت، همه اعمال و رفتارشان بهگونهای بوده است که برای ما معلم و الگو باشند.
⬅️ اپلیکیشن آیت الله ناصری
🏷 #شهادت_حضرت_محمد صلیالله علیه و آله #آیت_الله_ناصری (ره) #خودسازی
#قسمتی_از_وصیت_نامه_شهید_علی_امراللهی
🌷 #خدایا! در راستای #خودسازی که در پیش داشتم، قادر نبودم خود را با آ نچه الگو قرار داده ای وفق دهم و در نهایت باید بگویم زبان از بیان و قلم از نگارش مأیوسند. پس راستی چه باید کرد؟ مگر نه اینکه ناامیدی #گناه_کبیره است؟ آیا نمی توانم به رحمت و بخشش تو دل ببندم و اگر نمی توانستم، گوشت در بدن خشک می شد و زبان در کام فرو می رفت.🌷
🇮🇷