#شعر_مهدوی
به تماشایِ تو یک عمر،تعلُّل کردم
گفته بودند میایید،تحمّل کردم...
منسرم گرمِ گناه است،تو را گم کردم
با نگاهی بطلب سویِ خودَت برگردم...
کفر بازآمده،ایمانِ مرا پَسگیرد
بیتو این نَفْس،گریبانِ مَرا میگیرد...
کاسهی صبر،به سرآمده، آقا برگرد
جانِ این«قلب»،به لب آمده، آقابرگرد...
"الّلهُــــــمَّعَجِّــــــللِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــــــرَجْ"
تعجیلدرفرجآقاامامزمانصلوات
✨ جمال یار
در دل خود کشیده ام نقش جمال یار را
پیشه خود نموده ام حالت انتظار را
ریخته دام و دانه شه از خط و خال خویشتن
صید نموده مرغ دل برده از او قرار را
سوزم و سازم از غمش روز و شبان به خون دل
تا که مگر ببینم آن طره مشکبار را
دولت وصل او اگر یک شبی آیدم به کف
شرح فراق کی توان داد یک از هزار را
چشم امید دوختن در ره وصل تا به کی
برده شرار هجر او از کفم اختیار را
ای مه برج معدلت پرده ز چهره برفکن
شو ز دو چشم عاشقان زآب کرم غبار را
سوختگان خویش را کن نظر عنایتی
مرهمی از کرم بنه این دل داغدار را
حیران را ز جلوه ای از رخ خویش مات کن
تا رهد از خودی خود ترک کند دیار را
⬅️ دیوان حیران؛ علامه محمدحسن میرجهانی طباطبائی(۱)، صفحه ۳۸
(۱). علامه میرجهانی از دلباختگان امام زمان (عج) بودند که خدمت امام زمان (عج) هم تشرف داشته اند.
🏷 #شعر_مهدوی #امام_زمان_عج #انتظار
✨ ذخیره ی خدا
به فدای جسم و جانت که شه جهانیانی
به مدیح تو چه گویم که تو خود جهان جانی
به خیال خال رویت شده طی بساط عمرم
نظری به حال زارم که تو محیی جهانی
ز چه رو شبی به سویم نظری نمی نمایی
به برم نمی نشینی به برت نمی نشانی
تو که واقفی ز حال دل زار ناتوانم
چه شود اگر نمایی نظری به ناتوانی
نه زبان آن که گویم غم و ماجرای دل را
نه تحملی که سازم به فشار زندگانی
شب و روز در فراقت زِ دو دیده اشک ریزم
که مگر کنی عنایت به ضعیف خسته جانی
همه شب پیام وصل تو رسد به گوش جانم
همه روز حاضرم من ز برای جان فشانی
به رهت دو دیده بر در که مگر ز در درآیی
رخ خوب خود نمایی و کنی هر آن چه دانی
تو ذخیره خدایی که برای دادخواهی
به تو جلوه ها نماید که کنی جهان ستانی
من بینوای حیران بنشسته ام مهیا
که رسد به گوشم از غیب صدای آسمانی
⬅️ دیوان حیران؛ علامه محمدحسن میرجهانی طباطبائی(۱)، صفحه ۴۱
(۱). علامه میرجهانی از دلباختگان امام زمان (عج) بودند که خدمت امام زمان (عج) هم تشرف داشته اند.
🏷 #شعر_مهدوی #امام_زمان_عج #انتظار
#شعر_مهدوی
بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد
یا دعا از سرِ سجاده به بالا برسد...
زندگی سخت نفس میکشد اینجا بی تو
کی به آخر، نَفَسِ این شب یلدا برسد؟...
چشمِ بارانزدهی کوچه به راه است هنوز
کاش آهنگ قدمهات به اینجا برسد...
سیزده قرن، زمین چشمبهراهت مانده
نکند کار، دوباره به اگر ها برسد؟!..
درد دیرینه یک قوم تو را میخواند
با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد...
#امام_زمان
#شعر_مهدوی
🔅دنيا چه زیبا می شود وقتی بیایی
خوشحال زهرا می شود وقتی بیایی...
🔅نور تو می تابد به عالم با ظهورت
خورشید رسوا می شود وقتی بیایی...
🔅فصل خزان زندگی پایان بگیرد
هر غنچه ای وا می شود وقتی بیایی...
🔅وقت نمازت از ملازم هایت آقا
هر روز عیسی می شود وقتی بیایی...
🔅با ذوالفقاری که به دست خود بگیری
حیدر تماشا می شود وقتی بیایی...
🔅زخمی که روی سینه ی مادر نشسته
حتما مداوا می شود وقتی بیایی...
🔅گنبد بسازی در بقیع مثل خراسان
دلها مصفا می شود وقتی بیایی...
🔅در کوفه وقتی روضه ی زینب بخوانی
هر دیده دریا می شود وقتی بیایی...
🔅شب های جمعه روضه در صحن اباالفضل
هر هفته بر پا می شود وقتی بیایی...
🖋 رضا رسول زاده
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان