eitaa logo
⛅️ کانال ضیافت ظهور⛅
187 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
30.6هزار ویدیو
57 فایل
‍ 🌴بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا 🇮🇷 ما آمده ايم.... اینجا.... در فضایی که مجازی می نامندش ..قدمی برای ظهور برداریم..
مشاهده در ایتا
دانلود
: خدایی که نمی‌توان دید را چگونه می‌توان باور کرد؟ ✍️ از پله‌های دفترمان رفتم بالا... از هر طبقه که می‌گذشتم، حس می‌کردم یک عبور قبل‌‌تر از خودم از اینجا رد شده، که دستی کشیده روی همه چیز و مرتبشان کرده و شاید با مهر برای آمدن ما آماده‌شان کرده بود. • وارد اتاق خودم شدم، پرده کنار زده شده بود، پنجره اتاق باز بود، و نسیم خنکی می‌آمد، بالکن آب‌پاشی شده بود و بوی نم خاک گلدان‌ها هنوز در اتاق پیچیده بود. و من حضور مدیرمان را که زودتر از همه آمده بود و دستی به اتاق‌ها کشیده بود و بخشی از عشقش را آنجا جا گذاشته بود، دیدم، همان چیزی که حتی قبل از ورود به اتاق هم حس کرده بودم. • نشستم پشت میزم .... و چشمم افتاد به گلهای تازه و نمدار روی بالکن! آاااخ.... «عادت» پرده ضخیمی کشیده روی چشمهای ما ! چرا ما آن ذات عاشقی را که هر صبح دنیا را آماده می‌کند برای بیدار شدنِ دوباره‌مان و بی‌نهایت عشقش را جا می‌کند در هر طلوع، تا دوباره ماجرای تکامل‌مان را با قدرت ادامه دهیم، نمی‌بینیم! ※ خجالت تنها کلمه‌ایست که حال مرا شرح می‌دهد! از خدا خجالت کشیدم که اینهمه سال عمر کردم و هر صبح دستانی را که دنیا را مرتب کرده بود تا من به باشگاه تکاملم برگردم و تمارین قدرت‌گیری‌ام را شروع کنم ؛ ندیدم! • خجالت گاهی چقدر عمیق می‌شود که قابل نوشتن نیست!
: عاشق‌ها چه شکلی‌اند؟ ✍️ عاشق که می‌شوی؛ آهنگ ضربان‌ قلبت، تغییر می‌کند! انگار پُرتر می‌تپد، مصمم‌تر، مُشتاق‌تر! • عاشق که می‌شوی، انگار چهره‌هایی که به محبوب تو شبیهند، بیشتر می‌شوند، یا صداهایی که به طنین صدای او نزدیکند، بیشتر به گوش‌ِ تو، می‌آیند. • عاشق که می‌شوی، دیگر سرعتِ عبور زمان، برای تو یکسان نیست ! وقتی با اویی؛ بسرعت میگذرد، و وقتی به انتظارش می‌مانی، آنقدر جان می‌کَند تا بیاید و بگذرد. • عاشق که می‌شوی؛ بیشتر به ساعت نگاه می‌کنی؛ تا وقت خلوت، از راه برسد و در کنارش، در لمس حرارت دستانش، در خیره شدنِ عاشقانه به چشمانش، در شنیدن طنین صدایش، آرام بگیری و رها شوی. و این شرح حالِ اندکیست از دلی که یک محبوب، از جنسِ زمین گرفتارش کرده است. • سالهاست که عادتِ روزانه‌ی ما شده اذان و اقامه می‌خوانیم «أشهد أن لا الّا الله» ولی، نه آهنگ ضربان قلبمان، نزدیک اذان فرق می‌کند، و نه در انتظار خلوت، زمان برایمان کُند می‌گذرد! • خنده دار نیست؟ چه الهه ای، که هوش از سرمان نبرده است؟ چه الهه ای، که برای لمسِ آغوشش به هیجان دچار نمی‌شویم؟ چه الهه ای، که حوصله‌ اش را در خلوتیِ نیمه های شب نداریم؟ • به گمانم خیلی وقت است که زمانِ توبه رسیده و خبر نداریم! توبه از تمام «لا الّا الله» هایِ از سر عادت. توبه از تمام نمازهای پُر از رخوت. توبه از همه‌ی سجاده‌هایی که قرار بود حجله‌ی عاشقی باشد و در خلوت پهن شود اما در شلوغ‌ترین جایِ خانه افتاد، آنهم با هزار فکر و خیال دیگر که چاشنی کثیف خلوت‌هایمان شده بود .... • شبهای جمعه کمی تمرینِ عاشقی کنیـــم، برای همان ای که جز او دلبر دیگری نبود و نیست و نخواهد بود.