eitaa logo
شناسنامه های دیار ۱۵ خرداد
318 دنبال‌کننده
783 عکس
235 ویدیو
12 فایل
گروه مستندسازی زینبیان . . معرفی شهدای ورامین، قرچک، پیشوا و پاکدشت . .
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ گفته بودم، روزی، لحظه‌ای به ذهنم آمد نیستی که بیایم و با تو نجوا کنم تا کمک کنی و دستم را بگیری در انجام این کارِ سخت و خطیر. دیری نگذشت که آمدی و این برایم عجیب و غیرمنتظره و بهت‌آور بود؛ چون با ایمان کامل و با لحنی که باورم شود، گفته بودند: «من می‌دانم، خودش نمی‌خواهد بیاید» و آن روز چقدر غصه‌ام گرفت از آن حرف؛ چون گفته بودند: «هر شب دو رکعت نماز هدیه می‌کردی به حضرت زهرا سلام الله علیها» و این را نشانه‌ای می‌دانستند برای پوشیده ماندند و نیامدنت؛ و چیزهای دیگری. اما تو به تمام فکرها و قاعده‌های ما خندیدی و آمدی. آن شب، در آن شلوغی مراسم که از فاصلهٔ یک متری‌ام رد شدی و رفتی گوشهٔ مسجد جا خوش کردی، از سنگينی بار مسؤولیتی که روی دوشم بود، واقعاً حالم بد شد. آن شبی که هر کسی به نوعی با تو نجوا می‌کرد، حرف می‌زد، اشک می‌ریخت و حظ می‌برد، من اما بهت‌زده، خودم را میان معرکه‌ای می‌دیدم که انتخاب‌ شده‌ام و در معرض دید همه‌ام، در حالی که مرد آن میدان نیستم. آن روز، در آن شکوه و شلوغی مراسم تشییع پیکرت هم فقط اشک بودم. آن روز، بی‌آنکه با تو نجوا کنم و حرفی بزنم یا حتی نزدیکت شوم، من این بود‌؛ مثل یک آدم معمولی که هیچ چیزی از تو نمی‌داند، فقط متحیّر شکوه عزت تو باشد و بس. بعد از این شلوغی‌ها اما یک روز، تنهایی آمدم پیشت؛ با یک دلِ پر از حرف... گفتم و شنیدی. بسیار گفتم و شنیدی. همان روز که وقت رفتن، ازت خواستم به فاتحه و سوره‌ای بدرقه‌ام کنی... بعد از آن روز اما ورق برگشت. راه‌ها را یکی‌یکی جلوی پایم گذاشتی؛ همه را به خط کردی که کمک کنند‌؛ هر کسی هر چیزی دارد بیاورد وسط؛ چیزهایی که حتی به مخیله‌ام هم نمی‌رسید... راه اگرچه طولانی و سخت شد، اما همین که تو آمدی، خیالم راحت است دیگر... هر کسی که تو را می‌شناسد، می‌داند که اهل جدیّت و سختگیری در انجام کارها هستی. من هم این را می‌دانم. اما می‌دانم حالا تو هستی و کمک می‌کنی. http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
#آقای_عکاس #انتشار_برای_نخستین_بار . روز جهانی عکاس، تبریک به شهید حاج عبدالحمید جنیدی که تصویر بالا را برای همیشه ماندنی کرد و این روزها قرار است کتاب زندگی خودش و سه برادر شهیدش و پدر مجاهدش رحمه‌االله علیه و مادر مجاهدش که عزت و سلامتی‌اش مستدام باد، توسط یک ناشر عزیز به چاپ برسد و در دسترس قرار بگیرد. . پ. ن: عکس بالا به بخش اسناد و تصاویر کتاب جدید "مگر چشم تو دریاست" تعلق دارد. . #شهیدان_جنیدی #نشر_شهید_کاظمی #مگر_چشم_تو_دریاست #انتشارات_شهید_کاظمی #شهید_عبدالحمید_جنیدی #جواد_کلاته_عربی @zeynabian
🔸نام کتاب: 🔸به قلم: 🔸ناشر: 🔸تعداد صفحات: ۲۷۰صفحه . 📚️درباره کتاب روایت مادر شهیدان محمد، عبدالرحیم، رضا و نصرالله . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 @zeynabian
پویش مطالعاتی روایت های بارانی برگزار می‌شود همراه با ایام فاطمیه و شهادت مظلومانه حضرت زهرا (س) انتشارات شهید کاظمی پویش مطالعاتی «روایت های بارانی» را با محوریت کتاب "مگر چشم تو دریاست برگزار می کند. " ! " زندگی شهیدان محمد، عبدالحمید، نصرالله و رضا را از زبان روایت می‌کند که به قلم جواد کلاته عربی نگاشته شده است. . 🔹به قلم 🔹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @zeynabian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. -- مهدی اصلاً معلوم هست تو کجایی؟... آقا، من تو رو از حاج‌رضا امانت گرفتم ها... من قول دادم برگردونمت... -- حاجی... ببین... من اونجام، نیگاه... اونجا... می‌بینی؟... -- اینجوری نمی‌تونم ببینم، بذار دوربین بکشم... واااای مهدی... این سه چهار ساله تو اونجا بودی؟... منم اومدم... اصلا آدمی زنده است برای لحظهٔ باشکوه در هنگام مرگ... https://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 به مناسبت سالگرد رحلت ابوالشهدا مرحوم حجت الاسلام حاج احمد جنیدی "ره". شادی روح بزرگ این عالم وارسته و فرزندان شهیدش فاتحه ای قرائت فرمائید. . 📚روایت معلمی که چهار فرزندش را تقدیم انقلاب کرد کتاب «مگر چشم تو دریاست!» زندگی شهیدان محمد، عبدالحمید، نصرالله و رضا جنیدی را از زبان مادر روایت می‌کند. 📗 ☘️به کوشش: 🍂 . 🔸جهت مشاهده و تهیه کتب از طریق زیر اقدام کنید👇 ✅ سایت من و کتاب Manvaketab.ir ✅ سایت انتشارات شهیدکاظمی Nashreshahidkazemi.ir @zeynabian