🌹🌹🌹🌹
شهربانوی #ورامین،
گوهری نهفته در خاک #پیشوا.
🔷 رفته بودیم برای مصاحبه با حاج خانم ترینگر که مادر شهیدان کریمی بود و خواهر شهید حسین ترینگر.
باید از سه شهید خانواده ش برای مان می گفت.
او اما همان ب ی بسم الله خودش را دختر شهید معرفی کرد.
تعجب کردیم!
پدرش که شهید نشده!
تا بیاییم از تعجب مان برایش بگوییم خودش ادامه داد: (سه ساله بودم که مامورهای #رضاخان مادرم را شهید کردند.مراسم شب قدری بود. همین مزار حسین رضای خودمان.)
تن مان یخ کرد.
پیرزن چه می گوید؟!
یک زن شهید در شهرستان #ورامین؟!!!
محل شهادتش همین گلزار شهدای حسین رضای خودمان؟!!!
این طوری باشد که قبل همه شهدای این گلزار خون یک زن اینجا را آباد کرده!
اصلا فکرش را هم نمی کردیم.
ما آمده بودیم از شهیدان #محمدرضا و #علیرضا_کریمی و از شهید #حسین_ترینگر بشنویم و حالا با یک بانوی شهیده آشنا می شدیم.
بی حواس و مبهوت مصاحبه را ادامه دادیم و پیرزن از مادرش گفت و گفت.
بعد هم در آن وقت کم از پسران و برادر شهیدش.
چند وقت بعد پی جور شدیم که اصلا مزار شهیده کجاست؟ خب محل شهادتش گلزار بود اما محل دفنش؟ این را متوجه نشده بودیم و فکر می کردیم خانم عالیه ترینگر در مصاحبه ش گفته. دست پاچه صوت مصاحبه را مجدد گوش کردیم.
عجب اشتباهی!
عجب گافی!
ما وسط آن بهت حتی یادمان رفته بود نام شهیده را بپرسیم.🤦♂ تماس ها و پیگیری ها شروع شد.
اما دیگر مادر شهیدان کریمی به رحمت خدا رفته بود و آنهایی که می شناختیم نام شهیده را نمی دانستند.
گذشت.
اما ما از کنار قضیه نگذشتیم. بارها و بارها در مراسم های مختلف از این بانوی شهیده یاد کردیم تا بالاخره خودش راه را گشود.
یکی از اقوامش بعد مراسمی آمد و دست مان را عدل گذاشت در دست نوه حاج خانم شهید و بعد پیگیری با اسنادی که فرستاد، هم نام شهیده را پیدا کردیم و هم حدود مزارش را در شهرستان #پیشوا.
🔷 در #ایستگاه_روایت مراسم به وقت حاج قاسم از این بانوی شهید خواهید شنید. از نام؛ و از نشان قبر بی نشانش.