عشقش از آنِ شهید همت بودو وسعتِ مهربانی اش را، به هزاران هزاردریاهم؛نمی توان تشبیه کرد.
مهروعلاقه اش به خانواده،زبان زدِ همگان بود...
حسن از دنیای فانی غافل بود و درفکرِ خود،واپسین این دنیارا می دید!
دوستدار شهدابودودلداده ی شهادت.
بودنش دردنیا را تنهایکوظیفه می دانست وشهید شدن را بهترین کارِ دنیا...
فکروذکرش آزادکردنِ اسیرانِ #ورامین بود،دل مشغولی اش یک دنیا،با فکرهایِ مغشوش ما فرق می کرد.
#امام_حسین و کربلا را بهشتی می دانست وآرزوی وصالِآن،لحظه ای رهایش نمی کرد.
شیطنت های کودکی ونوجوانی اش،شیرین وبه یادماندنی بود برای مادرش...
جبهه را زیبا می دانست وعلاقه اش به آن وصف ناشدنی بود.
ترس ازشهادت ذره ای در وجودش،پدیدارنمی شدوبالعکس،آرزویش صدبارجنگیدن وشهیدشدن بود!
#اخلاقِ زیبایش،حصارِ بدخلقی های اطرافیانش رادرهم می شکست وکسی نبودکه از او ناراضی باشد.
گریه وشیون اطرافیانش را نمی خواست ومی گفت که ناراحتی از آنِ دشمنانِ ما هست.
#نمازش از روی پاکی وصداقتش همچون آبِ روانبود.
دوستدار #امام_خمینی بودواز هوادارانِ او...
حسن بزرگ مردی بودکه درنوجوانی،در راهِ رسیدن به خدا وآزادی کشورش؛ بال گشود.
نامِ اوکه یادمی شود،معرفت،صلابت و #محبت او یادآور اعضای خانواده اش می شود.
مادرش را به خاطرنگرانی هایش درموردِ خود،بامهربانی سرزنش میکردومی گفت:
_مادرجان گل های مردمپرپرشده اندوتوبه خاطریک تبِ من گریه میکنی؟!
عقیده اش این بودکه من پزشک نمی شوم وکشورما نیازبه پزشکانی همچون من ندارد،کشورِ ما رزمنده میخواهد.
#شلمچه مفتخراست که شهیدانی همچون حسنِ تاجیک جوبه را درخاکِ خود،داده است.
امیدوارم که معرفت وصداقت وپاک بودنِ همه ی امان همانند شهیدحسن تاجیک باشد وزندگی را دنیایی زودگذربدانیم ودر راهِ رسیدن به خدا تلاش کنیم!
شعرِ #شهید_حسن_تاجیک_جوبه درنامه اش خطاب به مادرِ گرامیِ خود:
ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد
بیابابا تماشا کن که فرزندت شده داماد
به حجله می روم شادان ولی زخمی به تن دارم
به جای رختِ دامادی لباس خون کفن دارم
متن از:حدیثنجفی
@zeynabian
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مثل تموم شهدا به کام من عسل بذار
🌷دنیای من، آقای من
اللهم اجعل محیای محیای من
من برای تو گریه می کنم تو برای من
آقای من ... 🙏
2⃣ مداحی #محمدحسین_پویانفر
در مراسم وداع با پاسدار مدافع حرم
🌹 #شهید_مهدی_ثامنی_راد 🌹
در مسجد مهدیه کارخانه قند #ورامین
http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت منتشر نشده از شهید حسن باقری در مورد خلیج فارس...
اگر آنها 30 سال برنامهریزی میکنند ما باید 300 سال برنامهریزی کنیم
#اعجوبه_ای_که_جایش_خالیست
http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
48.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند سرداری از دیار۱۵خرداد
#شهید_محمدرضا_کارور
http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
4_5771654353186194542.mp3
3.74M
🎼روایتگری
👤راوی حاج حسین جوشقانیان
🌱شادی روح امام و شهدا صلوات
🔊 #صوت_الشهدا
✔️منبع: کانال شهید فیروزآبادی
🆔
@Khademoshohada_Kb
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
مادر مرا ببخش اگر دیر آمدم
یک مشت استخوان شدنم طول میکشید!
#سلام_مدافع_حرم
وداع با #شهید_مهدی_ثامنی_راد
http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
#هو_الشهید
گفته بودم، روزی، لحظهای به ذهنم آمد نیستی که بیایم و با تو نجوا کنم تا کمک کنی و دستم را بگیری در انجام این کارِ سخت و خطیر. دیری نگذشت که آمدی و این برایم عجیب و غیرمنتظره و بهتآور بود؛ چون با ایمان کامل و با لحنی که باورم شود، گفته بودند: «من میدانم، #مهدی خودش نمیخواهد بیاید» و آن روز چقدر غصهام گرفت از آن حرف؛ چون گفته بودند: «هر شب دو رکعت نماز هدیه میکردی به حضرت زهرا سلام الله علیها» و این را نشانهای میدانستند برای پوشیده ماندند و نیامدنت؛ و چیزهای دیگری. اما تو به تمام فکرها و قاعدههای ما خندیدی و آمدی.
آن شب، در آن شلوغی مراسم #وداع که از فاصلهٔ یک متریام رد شدی و رفتی گوشهٔ مسجد جا خوش کردی، از سنگينی بار مسؤولیتی که روی دوشم بود، واقعاً حالم بد شد. آن شبی که هر کسی به نوعی با تو نجوا میکرد، حرف میزد، اشک میریخت و حظ میبرد، من اما بهتزده، خودم را میان معرکهای میدیدم که انتخاب شدهام و در معرض دید همهام، در حالی که مرد آن میدان نیستم.
آن روز، در آن شکوه و شلوغی مراسم تشییع پیکرت هم فقط اشک بودم. آن روز، بیآنکه با تو نجوا کنم و حرفی بزنم یا حتی نزدیکت شوم، من این بود؛ مثل یک آدم معمولی که هیچ چیزی از تو نمیداند، فقط متحیّر شکوه عزت تو باشد و بس.
بعد از این شلوغیها اما یک روز، تنهایی آمدم پیشت؛ با یک دلِ پر از حرف... گفتم و شنیدی. بسیار گفتم و شنیدی. همان روز که وقت رفتن، ازت خواستم به فاتحه و سورهای بدرقهام کنی...
بعد از آن روز اما ورق برگشت. راهها را یکییکی جلوی پایم گذاشتی؛ همه را به خط کردی که کمک کنند؛ هر کسی هر چیزی دارد بیاورد وسط؛ چیزهایی که حتی به مخیلهام هم نمیرسید...
راه اگرچه طولانی و سخت شد، اما همین که تو آمدی، خیالم راحت است دیگر...
هر کسی که تو را میشناسد، میداند که اهل جدیّت و سختگیری در انجام کارها هستی. من هم این را میدانم. اما میدانم حالا تو هستی و کمک میکنی.
#جواد_کلاته_عربی
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
#لحظه_ای_باشهدا🌱
♡✨
بچهها..
به خودتون سخت بگیرید
که اون دنیا بهتون سخت نگیرن؛
به خودتون سخت بگیرید
که خدا راحت بگیره!
| #حاج_حسین_یکتا |
@zeynabian