🔰مراد از کلمه ثارالله چیست مگر خداوند جسم است و خون دارد که امام حسین خون خدا باشد؟ 🔰
⬅️در زیاراتی از امام حسین علیه السلام تعبیر به ثار الله شده است .
🔶در زیارت عاشورا می خوانیم :
« السلام علیک یا ثار الله »
🔸و یا می خوانیم ؛
« انک ثار الله فی الارض»
📕کامل الزیارات ص358
👌ثار به معنای انتقام و خونخواهی و نیز به معنای خون است .
📕لسان العرب ج4 ص97
⬅️اطلاق واژه ثار الله به امام حسین علیه السلام به معنای خون بها است .یعنی حسین کسی است که خونبهای او متعلق به خداوند است و خداوند خونبها و انتقام او را می گیرد .
🔸یعنی ای حسین تو متعلق به یک خانواده نیستی که خونبهای تو را رئیس خانواده بگیرد و نیز متعلق به یک قبیله نیستی که خونبهای تو را رئیس قبیله بگیرد ، تو متعلق به جهان انسانیت و بشریت می باشی ، تو متعلق به عالم هستی و ذات پاک خدایی ، بنابراین خونبها و انتقام تو را نیز او باید بگیرد .
⬅️در تعبیر دیگر داریم ؛
« و ابن ثاره » یعنی تو فرزند علی بن ابی طالب هستی که شهید راه خدا بود و خونبهای او را نیز خدا باید بگیرد.
📕تفسیر نمونه ج4 ص229
⬅️علامه مجلسی می نویسد ؛
« منظور از ثار الله یعنی تو کسی هستی که خداوند خون بها و انتقام تو را از دشمنانت می گیرد »
📕بحار الانوار ج98 ص151
پرســـ❓ــش
⁉️ ما در امور دینی از معصوم تبعیت میکنیم، در زمان غیبت نیز از فقها تبعیت میکنیم اما چرا در امور سیاسی همانند امور دینی از همهی مراجع و فقها تبعیت نمیکنیم و تنها از یک فقیه تبعیت میکنیم؟
پاســـ🖊ــــخ:
1⃣ در رابطه با بحث تقلید در امور شرعی و دینی، به دستور قرآن، عقل و روایات آلالله مراجعه میکنیم و به واسطهی کسانی که فقیهاند و حلال و حرام را میدانند به حکم خدا عمل کنیم و البته در مسئلهی تقلید میبایست با تحقیق اعلم فقها را بیابیم و از ایشان تقلید کنیم.
2⃣ رهبر سیاسی حتی با وجود فقها، وظیفهی حاکمیت جامعه را بر عهده دارد تا هرگونه هرج و مرج را در جامعه رفع و دفع کند.
3⃣ هر چند فقها و مراجع شأنیت، قابلیت و استعداد حکومت بر جامعه را دارند اما در مقام عمل فقط یک نفر میبایست متصدی این امر قرار گیرد؛ زیرا غرض رفع تحیّر و حل تخاصم است و اگر چندین نفر متصدی امور جامعه گردند غرض که همان رفع تحیّر و... هست حاصل نمیگردد.
4⃣ ممکن است گفته شود وقتی همهی فقها جمع شوند و نظر خود را اعلام کنند، در نهایت اجماع آراء صورت میپذیرد و نظری واحد اخذ میشود.
در پاسخ باید بگوئیم: رسیدن به نظر واحد همیشگی نیست زیرا بین فقها تعدد مبانی وجود دارد بنابراین همین امر گاهی موجب میگردد در مواقع مهم و حساس، اجماع و نظر واحدی اخذ نشود به همین جهت تصمیم عقلانی این است که حاکمیت سیاسی منحصر به یک فقیه باشد.
5⃣ مقام معظم رهبری فرمودند: التزام به ولایت فقیه قابل تفکیک از التزام به اسلام و ولایت ائمّه معصومین(علیهم السلام) نیست.
📚اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری س ۶۲
♻️نتیجه اینکه:
✳️ حاکم جامعهی اسلامی به حل و فصل امور و گرهگشائی میپردازد و کلام ایشان فصلالخطاب است بنابراین حل و فصل امور با سخن نهائی یک فرد محقق میگردد.
✳️ بر اساس مذهب شیعه همهی مسلمانان باید از اوامر ولایی ولی فقیه اطاعت نموده و تسلیم امر و نهی او باشند، اطاعت از ولیفقیه بر همهی افراد خواه مقلد و یا مرجع لازم و واجب است بعلاوه اینکه، حتی افرادی هم که مقلدِ مرجعی هستند که اعتقادی به ولایت مطلقهی فقیه ندارد نیز اطاعت از ولی فقیه واجب است.
✳️ اینکه امام خمینی (ره) فرمودند: ولایت فقیه همان ولایت رسولالله است به این معنا نیست که مقام فقیه، مقام امام معصوم است بلکه ایشان در صحیفهی خود اینچنین تصریح فرمودهاند که: ویژگیهای اختصاصی معصوم قطعاً شامل حال ولیفقیه نمیشود. پس ولایت مطلقهی فقیه با اطاعت مطلقی که متفرع بر عصمت است بسیار تفاوت دارد، ولی فقيه وظیفهی حکومت و ادارهی جامعه را بر عهده دارد اما معصوم الگو و هادی جامعه، برای حرکت به سمت سیر الیالله است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ دارد هوای کربلا
🌸ویژه ولادت حضرت #عبدالعظیم
👌 #پیشنهاد_دانلود
✅ ولادت حضرت عبدالعظیم مبارک 💖💖💖💖
3 ربیع الثانی
1 ـ سفر امام عسکری علیه السلام به جرجان (= گرگان)
در این روز امام حسن عسکری علیه السلام برای وفا به وعده ای که فرموده بودند و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به طیُّ الأرض از سامّرا به جرجان تشریف فرما شدند. (1)
جعفر بن شریف می گوید :
سالی قصد حجّ کردم، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری علیه السلام در سامّرا رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می رساندم.
خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند :
«به مبارک؛ خادم بده».
جعفر بن شریف می گوید : انجام دادم و بیرون آمدم، و به آن حضرت گفتم :
«شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند».
امام علیه السلام فرمود :
مگر بعد از مراسم حجّ به جرجان بر نمی گردی ؟
عرض کردم : بر می گردم.
فرمودند :
170 روز دیگر اوّلِ روز جمعه سوّم ربیع الثانی به جرجان وارد می شوی. آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می آیم. برو به سلامت.
خداوند متعال تو را و آن چه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولّد می شود؛ نام او را «صَلت» بگذار، که خداوند به زودی او را به حدّ کمال می رساند و از اولیاء ما خواهد بود.
من گفتم :
یا بن رسول الله، ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می کند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمت های الهی است.
امام علیه السلام فرمودند :
«خداوند به ابو اسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می کند جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الأعضاء روزی فرماید که قائل به حقّ باشد. به ابراهیم بگو : حسن بن علی می گوید : نام پسر خود را احمد بگذار».
راوی می گوید :
از خدمت حضرت مرخّص شدم و حجّ رفتم و باز گشتم، و در روزی که حضرت معیّن فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیّت آمدند، به ایشان گفتم :
امام علیه السلام مرا وعده داده که در آخر این روز به اینجا تشریف می آورند. پس مهیّا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.
شیعیان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکری علیه السلام در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند.
هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند :
من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامّرا به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون شما حوائج و مسایل خود را بیاورید. اوّل کسی که ابتدا به سوال کرد نضر بن جابر بود.
او گفت :
یا بن رسول الله، پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او بر گرداند. حضرت فرمودند :
او را حاضر کن. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد.
پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجت های آنان را برآورده می نمودند، تا اینکه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامّراء مراجعت نمودند.
📚 منابع :
1. الخرائج و الجرائح : ج 1، ص 425. و ... .