eitaa logo
ژرفا
514 دنبال‌کننده
66 عکس
27 ویدیو
1 فایل
🔰دو الگوی «اسلام تکفیری» و «اسلام لائیک» از سوی غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوی «اسلام اصولگرای معتدل و عقلانی» تقویت نشود. (امام خامنه‌ای)‎ 🔰مهدی زندی_ سطح چهار شیعه شناسی @Mmzandi
مشاهده در ایتا
دانلود
ژرفا
🔰"قطر و اخوان‌المسلمین: شش دلیل کلیدی که ارتباط تشکیلاتی را رد می‌کند" عده ای علاقمند هستند که قطر را وابسته به اخوان المسلمین معرفی کنند در حالی که این کشور رویکرد سکولاری قوی دارد . قطر همواره هرگونه ارتباط سازمانی یا ایدئولوژیک با اخوان‌المسلمین را به شدت رد کرده و آن را بخشی از «جنگ روایت‌ها» در رقابت‌های منطقه‌ای می‌داند. بین قطر و اخوان ارتباط سازمانی نمی توان در نظر گرفت برای این ادعا شش دلیل می توان ارائه کرد؛ ۱. عدم وجود شاخۀ رسمی اخوان در قطر ساختار سازمانی اخوان‌المسلمین مبتنی بر شاخه‌های ملی در کشورهای مختلف است. قطر هیگز شاخۀ رسمی از این جنبش نداشته و قانوناً فعالیت هر گروه سیاسی خارجی بدون مجوز دولت ممنوع است. قانون اساسی قطر (ماده ۴۵) تأکید می‌کند که «تشکیل احزاب سیاسی مبتنی بر دین، قومیت یا جنسیت ممنوع است». ۲. سیاست خارجی بیطرفانه و میانجی‌گرانه قطر به‌عنوان میانجی در مناقشات منطق‌های (مانند مذاکرات طالبان-آمریکا یا بحران لبنان) شناخته می‌شود. این نقش با حمایت از یک جریان خاص (مانند اخوان) در تناقض است. دوحه ترجیح می‌دهد با همه گروه‌ها ــ حتی مخالفان اخوان ــ گفت‌وگو کند. ۳. همکاری امنیتی با غرب و عربستان قطر میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه (پایگاه الْعُدِید) است و با سازمان‌های ضدتروریستی مانند «ائتلاف جهانی ضد داعش» همکاری می‌کند. این همکاری‌ها با حمایت از اخوان ــ که از سوی برخی کشورها «تروریست» خوانده می‌شود ــ سازگار نیست. ۴. حمایت از جریان‌های متضاد با اخوان قطر در مواردی با گروه‌های مخالف اخوان نیز همکاری کرده است. برای مثال، در لیبی از «حکومت وفاق ملی» حمایت کرد که برخی از اعضای آن به اخوان نزدیک بودند، اما همزمان با جریان‌های سکولار و قبیله‌ای نیز تعامل داشت. که از بازیگری قطر پرده بر می‌دارد تا اتحاد استراتژیک و مبتنی بر مبانی فکری. ۵. سندهای افشاشده و نبود مدارک محکم در جریان بحران ۲۰۱۷، عربستان و امارات ادعا کردند قطر از اخوان حمایت می‌کند، اما هیچ سند معتبری دال بر انتقال بودجه یا سلاح از دوحه به ساختار تشکیلاتی اخوان ارائه نشد. حتی گزارش سازمان ملل در ۲۰۱۹ نیز قطر را به حمایت سازمانیافته از تروریسم متهم نکرد. ۶. تفاوت گفتمان اسلام سیاسی اخوان‌المسلمین خواهان ایجاد حکومت مبتنی بر شریعت است، در حالی که قطر یک امیرنشین سنتی با رویکردی محافظه‌کارانه است. قانون اساسی قطر (ماده ۱) دولت را «عربی، اسلامی و دموکراتیک» [1] معرفی می‌کند، اما ساختار قدرت کاملاً در اختیار خاندان آل ثانی است.این کشور دارای رویکرد غربی و نزدیگ به مدل های سکولار است. نتیجه‌گیری: ادعای ارتباط تشکیلاتی قطر و اخوان‌المسلمین و حمایت آن از اخوان المسلمین بیشتر ریشه در رقابت‌های ژئوپولیتیک عربستان و امارات با دوحه دارد تا واقعیت‌های مستند. [1] لفظ «عربی_اسلامی» خود ضداسلامی محسوب می شود، یعنی بخشی اسلامی، بخشی ناسیونالیست عربی. احزابی مانند حزب بعث در عراق و سوریه و حزب الاتحاد الاشتراکی العربی جمال عبدالناصر و ...به همین دلیل غیر اسلامی محسوب می شدند. 🆔 @zharfa0
🔰 آقاخان چهارم: اسلام گرایی مدرن یا رهبر سکولار؟ 🔸کریم شاه الحسینی، معروف به آقاخان چهارم، رهبر معنوی شیعیان اسماعیلیه، شخصیتی چندوجهی که فعالیت‌هایش در حوزه‌های مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی گسترده بود. درباره اینکه آیا او یک سکولار بود، نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی از جنبه‌های زندگی و فعالیت‌های او این تصور را ایجاد می کند که او به سکولاریسم گرایش داشته است. اما این موضوع نیاز به تحلیل دقیق‌تری دارد برخی موارد قابل تأمل عبارتند از؛ ۱. آقا خان چهارم و تمرکز بر توسعه غیرمذهبی 🔸شبکه توسعه آقاخان (AKDN)که تلاش برای ساختی هماهنگ در جامعه جهانی به شمار می رود با تأکید بر پلورالیسم و همکاری بین‌المللی به وجود آمد و به دلیل عبور از بسیاری قیود اسلامی، شائبه هضم در سیستم غربی را برای این شبکه به همراه آورد. وابستگی این شبکه به نهادهای مالی جهانی و همکاری با دولتهای غربی، این شائبه را تقویت کرده که آقاخان چهارم در پی جلب حمایت قدرتهای خارجی به قیمت کمرنگ کردن مواضع مذهبی است. و فعالیت های وی ( مانند جایزه معماری و ...) نیز چندان بر هویت بخشی به اندیشه اسلامی مسلمانان گره نمی خورد. برخی منتقدان معتقدند این رویکرد، اسلام را به عنوان یک دین "سازگار با مدرنیته" (با اصولی مانند اومانیسم و لائیتیسم و...) معرفی می‌کند. البته این که آیا این نوعی تاکتیک بوده یا از مبانی فکری آقا خان تغذیه می‌شده است، جای دقت دارد اما در ظاهر رویکرد و مبنای وی بوده است که سکولاریستی بودن اندیشه وی را تقویت می‌کند. 2. عدم مشارکت خارج از مفاهیم توسعه و مدنیت 🔸آقاخان چهارم هیچگاه به صورت فعال در تلاش برای وحدت جهان اسلام یا مقابله با تهدیداتی مانند تفرقه‌افکنی استعمار یا اشغال فلسطین مشارکت نکرد. همچنین در تمام بحرانهای اخیر خاورمیانه، شبکه آقاخان ترجیح داد به جای اتخاذ مواضع سیاسی، بر ساخت بیمارستان و مدرسه در مناطق محروم متمرکز شود، که اگرچه مفید است، اما پاسخگوی توقعات از یک رهبری مذهبی معتقد به حاکمیت دینی در دفاع از امت اسلامی را نداشته و حتی نافی آن است. 3. رویکرد ضدفقهی در شریعت 🔸تغییراتی مانند کاهش تمرکز بر ظواهر شرعی (مانند نماز و روزه) و جایگزینی آنها با فعالیتهای اجتماعی، نظریه سکولاریست بودن وی را تشدید کرده است. آقاخان برای تطبیق تعالیم دینی با نیازهای دنیای مدرن، به راحتی بسیاری دیگر از احکام اسلامی را حذف و تغییر می‌داد. از همین رو اسماعیلیان نزاری تحت رهبری او، به جای پایبندی به شعائر مذهبی و شرعی بیشتر بر مفاهیمی مانند اخلاق جهانی و توسعه پایدار تأکید می‌کنند، که برخی آن را دوری از بنیانهای دینی تفسیر می‌کنند. از این رو اندک استاندارد از یک رهبر مذهبی برای حاکمیت دستورات دینی را نمی توان برای او قائل شد. 4. سکوت در قبال مسائل حساس اسلامی 🔸آقاخان چهارم به دلیل عدم واکنش صریح به مواردی مانند لشگرکشی غرب به جهان اسلام، موج ترور شخصیت ها مهم جهان اسلام توسط غرب، تبلیغات گسترده اسلام‌هراسی از طرف غرب، قرآن‌سوزی در کشورهای غربی، و کودک‌کشی در غزه مورد انتقاد قرار گرفته است. منتقدان معتقدند این سکوت نشاندهنده دوری او از نقش تکلیفی وحی برای مدعیان پیروی از آن است. که می تواند نشان از تبعیض بین احکام و همانا گرایش به سکولاریسم تفسیر شود. 5. سبک زندگی و فاصله از الگوی رهبری اسلامی 🔸تصویر سنتی مسلمانان از یک رهبر مدعی پیروی از اسلام معمولاً همراه با ساده‌زیستی و نزدیکی به مردم است. امری که انتقاد دیگر به سبک زندگی لوکس و تجملاتی آقاخان چهارم را باعث شده است. این مسئله باعث شده است تا منتقدان وی سبک زندگی آقا خان را ، نشان دهنده فاصله گیری از ارزشهای اسلامیِ عدالت محور بدانند. امری که در نگاه سیاست اسلامی از ارکان ساخت جامعه به حساب می آید و نشان می‌دهد شاید آقاخان چندان به این موضوع اعتقادی نداشته است. 🔰نتیجه گیری 🔹انتقادات به آقاخان چهارم عمدتاً از تضاد بین رهبری مذهبی و رویکرد مدرنِ مبتنی بر توسعه غیرایدئولوژیک نشئت میگیرد. سکوت در قبال ظلم علیه مسلمانان و تمرکز بر همکاری با غرب، این تصور را ایجاد کرده که او در مبانی به سکولاریسم پیوند خورده است. 🆔 @zharfa0
ژرفا
🔰چرا جولانی اسرائیل را رها کرد؟ 🔹 جولانی ابزاری برای منحرف کردن امت از مسیر درست است، 🔸بار دیگر احمد الشرع (جولانی) و گروه هیئت تحریر الشام نشان دادند که اندیشه جهادی آنها کاملاً وارونه است. درحالی که اسرائیل هر روز حاکمیت سوریه را به بازی می‌گیرد جولانی ترجیح می دهد گاهی به مرزهای لبنان وگاهی به حمص و گاهی به شیعیان و گاهی به مخالفان خود حمله کند و جدیدا مردم خود را آزاد شدگانی می داند که نباید هیچ اختیار ی داشته باشند 🔸خوب است در اینجا نگاهی به تاریخ بیندازیم: ۱. سالهاست اسرائیل هر زمان که بخواهد، پایگاههای نظامی در سوریه را بمباران میکند. نیروی هوایی صهیونیستی بارها فرودگاههای دمشق و حلب و مناطق دیگر سوریه را هدف قرار داده است. آیا جولانی حتی یکبار هم به این تجاوزها موضع گیری گرده است؟ ۲. اسرائیل از سال ۱۹۶۷ ارتفاعات جولان را اشغال کرده است. این منطقه بخشی از سوریه بود و هنوز هم تحت اشغال صهیونیستهاست. آیا هیئت تحریر الشام حتی یک گلوله هم به سوی اسرائیل شلیک کرد؟ هرگز! صهیونیستها پس از سقوط نظام بشار اسد، تمام ارتفاعات جولان و مناطق دیگر را تحت کنترل گرفتند. ۳. اسرائیل بیش از ۵۰۰ بار سوریه را بمباران کرده، اما جولانی میگوید: "ما از جنگ خسته‌ایم." پس چرا جولانی در برابر این دشمن سرسخت سکوت کرده و هیچ مقاومتی نشان نمیدهد؟ 4. اسرائیل بعد از سقوط بشار به عمق مناطق سوری نفوذ و ارتفاعات استراتژیک از سوریه را تصرف کرده است.کمترین تصور مورد انتظار از مدعیانی مانند رهبران تحریر الشام موضع گیری محکم در مقابل این تجاوز علنی بود. 🔸پس چرا جولانی که ادعای دفاع از شام را دارد، دشمن اصلی را رها کرده و به درگیری در مرزهای لبنان ویا مقابله با مردم سوریه در شهرهی مختلف پرداخته است؟ 🔸واقعیت این است که جولانی ابزاری برای منحرف کردن امت از مسیر درست است، و این خواست اربابانش است. حقیقت روشن است: جولانی خائنی است که مأموریت دارد راه جهاد امت اسلامی را تحریف کند. او هرگز آماده نبود حتی یک گلوله به سمت اسرائیل شلیک کند، اما برای جنگ و درگیری با قبایل سوری و لبنانی آماده است! چگونه کسی که ادعای دفاع از شام را دارد، می‌تواند اسرائیل را —که دشمن واقعی است— رها کند؟ این تناقض چیزی جز خیانت به امت نیست. 🔸این تغییر جهت استراتژیک جولانی نه تنها باعث تضعیف جبهه مقاومت اسلامی در برابر اسرائیل، بلکه منابع نظامی و انسانی را به سمت درگیریهای داخلی و حاشیه‌ای منحرف کرده است. تاریخ به خوبی ثابت کرده است که تفرقه میان ملتهای مسلمان تنها به نفع دشمن صهیونیستی است، و عملکرد جولانی دقیقاً در راستای اهداف تقسیمکنندگان امت اسلامی عمل میکند. اگر ادعای جهاد دارید، چرا صفوف خود را مقابل توطئههای رژیم اشغالگر قدس متحد نمیکنید؟ 🔸امت اسلامی باید هوشیار باشد و بداند که جهاد واقعی، مبارزه با اشغالگران صهیونیست است، نه درگیریهای بیثمری که جولانی و امثال او به راه میاندازند. هرکس اسرائیل را رها کند و با اهل شهادتین بجنگد، نه مجاهد است و نه مدافع اسلام، بلکه مزدوری خائن است که در مسیر دشمنان امت اسلامی گام برمی‌دارد. 🆔 @zharfa0
🔰 ایدئولوژی ، دیپلماسی یا دیپلماسی باورمند؟ 🔸نقد بنیادین بر دیپلماسی ایدئولوژیک؛ چرا این مفهوم ناکارآمد و خطرناک است؟ 🔹دیپلماسی ایدئولوژیک میان فرق و ادیان، به رغم ادعاهای فریبنده دربارهٔ تقویت صلح و همزیستی، نه تنها راهکاری غیرواقعی برای حل تعارضات است، بلکه خود به عاملی برای تداوم تفرقه، و بازتولید سلطهٔ سکولاریسم تبدیل می شود. این نوشتار با رویکردی انتقادی، ماهیت متناقض و آسیب‌زای این مفهوم را در قالب چند استدلال کلیدی آشکار می‌کند و نشان می‌دهد که چرا باید از آن به‌عنوان یک توهم خطرناک اجتناب کرد. 1️⃣ دیپلماسی مذهبی، یک پروژهٔ استعماری مدرن است این مفهوم عمدتاً توسط نهادهای غربی و پس از جنگهای جهانی ترویج شد تا مذاهب را در چارچوبی کنترل شده نگه دارد. برای نمونه، تأکید بر «گفتوگوی ادیان ابراهیمی» توسط اروپا، راهی برای حذف تفسیر اسلام سیاسی و تثبیت هژمونی فرهنگی غرب بود. امروز نیز نهادهای بین‌المذهبی، با بودجه‌های کلان غربی، به جای مقابله با امپریالیسم، به نرمسازی انتقادات علیه آن می پردازند. 2️⃣دیپلماسی مذهبی، ابزار قدرت برای مشروعیت بخشی به حاکمان و رهبران مذهبی سکولار است 🔹تاریخ نشان داده است که نهادهای مذهبی و رهبران دینی، از دیپلماسی به عنوان ابزاری برای سفیدسازی چهرهٔ نفوذ فرهنگی اندیشه های غربگرا استفاده می‌کنند. برای نمونه، موسسه رابطه العالم الاسلامی که مدعی دیپلماسی است، سالها سکوت اختیار کرد تا عربستان سعودی، با تکیه بر تفکرات وهابی، به اعدام مخالفان سیاسی و سرکوب شیعیان ادامه دهد. پاپ فرانسیس، با وجود شعارهای صلحطلبانه، هرگز به نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط کلیسای کاتولیک (مانند پروندههای آزار کودکان) اعتراف نکرده است. این دیپلماسیِ دروغین، تنها به دولتها و نهادهای مذهبی اجازه می‌دهد تا با ژستهای نمادین، از مسئولیت پذیری شانه خالی کنند. 3️⃣دیپلماسی مذهبی، اجماعی بر سر بی عدالتی ساختاری ایجاد نمی‌کند 🔹دیپلماسی مذهبی اغلب بر «اشتراکات اخلاقی» تأکید می‌کند، اما عمداً از پرداختن به ریشه های اقتصادی-سیاسی بی عدالتی طفره می رود. برای مثال، در بحران فلسطین، کلیساهای مسیحی و نهادهای یهودی سال‌هاست دربارهٔ «همزیستی» سخن می‌گویند، اما هیچیک حاضر نیستند به اشغالگری اسرائیل و آپارتاید علیه فلسطینیان پایان دهند. این نوع دیپلماسی، با تمرکز بر «دعا برای صلح»، ماهیتاً محافظه‌کارانه است و وضعیت موجودِ ستم را تغییر نمی‌دهد. حتی پروژه‌های انسان دوستانه مشترک (مانند کمک به فقرا) نیز تنها علائم فقر را درمان می‌کنند. 4️⃣ مذاهب با خوانش های امریکایی و انگلیسی خود عامل افراط هستند. 🔹دیپلماسی مذهبی ادعا می کند که می تواند افراط گرایی را کاهش دهد، اما این یک تناقض آشکار است: متن‌های مقدسِ در خوانش تکفیری خود منبع الهام خشونت هستند. مسیحیت در مفهوم «جنگهای صلیبی»، یا هندوئیسم در حماسهٔ مهاباراتا، همگی خشونت را در شرایطی تقدیس می‌کنند. چگونه می‌توان با گروه‌هایی مانند داعش – که استنادشان به متون اسلامی است – گفتگو کرد، در حالی که تفسیر آنها از همان متون، مشروعیت بخشیدن به قتل عام است؟ دیپلماسی مذهبی در این موارد، یا به عذرخواهی‌های بی‌معنی می‌پردازد، یا خشونت را به «سوءتفاهم» تقلیل می‌دهد، بدون آنکه به قلب ایدئولوژی تکفیری حمله کند. 6️⃣ دیپلماسی ایدئولوژیک تنها بر تقریب تآکید می کند نه تصحیح 🔹هویتهای دینی و فرقه ای بر پایهٔ مرزبندی های سفت وسخت بین «ما» و «آنها» ساخته می شوند. یک یهودی ارتدوکس، غیریهودیان را «جوییم» (غیریهودی) می‌داند. این هویتهای مبتنی بر انحصارگرایی، هرگونه گفتگوی واقعی را غیرممکن می‌کنند، زیرا پذیرش «دیگری» به معنای انحلال هویت خودی است. دیپلماسی مذهبی نمی تواند این معمای وجودی را حل کند، مگر آنکه اساساً هویت‌های مذهبی را تخریب کند – که با هدف آن در تضاد است. لذا در دیپلماسی بر تنها تقریب می توان تأکید کرد. 7️⃣ دیپلماسی ایدئولوژیک، جایگزین‌های سکولار ارائه می‌دهد 🔹به جای تلاش برای آشتی دادن مذاهب، راهکار واقعی را در حذف نقش مذهب از حوزهٔ عمومی و تقویت سکولاریسم، بدل می کند. این تجربه کشورهای سکولار مانند ژاپن یا نروژ، با کاهش نقش ایدئولوژی در سیاست، به مراتب موفقتر در ایجاد صلح و عدالت بوده‌اند. پس آیا راهکار در سکولارِیزِم است.؟ آیا هدف صلح و ههمزیستی است؟ آیا.....؟ 🆔 @zharfa0
🔰اردوغان؛ اسلام‌گرایی یا بازی سیاسی؛ 🔹نگاهی به تناقضات اصل ولاء و براء در بیش از دو دهه حاکمیت حرب عدالت و توسعه 🔸از تعجب‌برانگیزترین ادعاها در جامعه ما، اسلام‌گرایی اردوغان است، آن هم نه اسلام‌گرایی معمولی. آنها معتقدند او دارای سبک و روش اسلام سیاسی است. کافی است نگاهی به تصمیمات دوران حاکمیت وی از سال ۲۰۰۳ تاکنون بیندازیم؛ دورانی که بیش از دو دهه به طول انجامیده است. اطلاعاتی که افراد کمتری درباره ترکیه و حزب عدالت و توسعه به آن توجه می‌کنند، در حالی که از اقدامات ظاهرسازانه‌ای مانند اقامه نماز در مسجد ایاصوفیا، صدها پست خبری و تحلیلی را منتشر می کنند. در اینجا به چند مورد از نقض اصل ولاء و براء توسط حزب اردوغان اشاره می‌کنیم: 🔹۲۶ پایگاه نظامی آمریکا و ناتو در ترکیه وجود دارد که مصداق استعانت از کفار است. تعداد این پایگاه‌ها در زمان اردوغان افزایش یافته است. 🔹۶۰ توافق امنیتی، اقتصادی و گردشگری بین ترکیه و اسرائیل در دوران حکومت اردوغان امضا شده است. 🔹دو پایگاه نظامی اسرائیل در ترکیه وجود دارد؛ یکی در قونیه و دیگری در ازمیر که ناقض اصل ولاء و براء در مورد کفار است. 🔹طبق توافقی، اسرائیل اجازه استفاده از دو پایگاه نظامی اینجرلیک و دیاربکر را برای حفظ منافع خود دارد که مصداق کمک به کفار علیه مسلمانان است. 🔹بزرگ‌ترین حجم تبادلات تجاری اسرائیل با ترکیه در سال ۲۰۲۲ به ۹ میلیارد دلار رسید که ناقض اصل ولاء و براء است. 🔹سالانه حدود ۵۰۰ هزار گردشگر اسرائیلی به ترکیه سفر می‌کنند. ترکیه به گردشگران اسرائیلی اجازه ورود بدون ویزا می‌دهد، در حالی که فلسطینیان برای ورود نیاز به ویزا دارند. 🔹دومین کارخانه بزرگ تولید سلاح اسرائیلی در جهان در ترکیه قرار دارد. 🔹رجب طیب اردوغان تنها رهبر مسلمانی است که از لابی صهیونیستی در آمریکا مدال «شجاعت یهودی» دریافت کرده است. 🔹او تنها رئیس‌جمهور مسلمانی است که از مقبره تئودور هرتزل، بنیان‌گذار جنبش صهیونیسم، بازدید کرده و پنج بار از اسرائیل دیدن کرده است. 🔹پس از بسته شدن تنگه باب‌المندب توسط یمن و محاصره دریایی اسرائیل، ترکیه اولین کشوری بود که سعی کرد مایحتاج و منابع لازم را از طریق دریای مدیترانه به اسرائیل ارسال کرد. 🔹در صورت ایجاد هر نوع منازعه نظامی بین کشورهای اسلامی و اروپا، خاک ترکیه به عنوان عضو ناتو در خدمت منافع اروپا خواهد بود. متأسفانه برخی از حقیقت حزب عدالت و توسعه بی‌اطلاع هستند. اگر این اسلام سیاسی است، شاید اسلام سنتی_سکولار که در بسیاری از کشورها حاکم است، بهتر از اسلام سیاسی ترکیه باشد!!! 🆔 @zharfa0
🔰پدر دلسوز یا رهبر اجتماعی؟ تقابل دو نگاه به نقش دین در جامعه 🔹به بهانه نقد نقش دین در علوم انسانی 🔸یکی از راهبردها ی سکولاریسم برای فروکاستن از نقش دین در جامعه استفاده از راهبرد پدر دلسوز است. در این راهبرد سکولاریسم این گونه القا می‌کند که دین مانند پدری دلسوز است که نقش آن در صفت دلسوزی خلاصه می شود و او با این نقش تنها در صدد نصیحت فرزندان و خانواده است و یا مانند پیرمردی مقدس با چهره ای سالخورده که سفیدی را از تجربه سالیان دراز به یادگار دارد به نصیحت جامعه اکتفا کرده و هیچ نقشی در تقنین، اجرا، نظارت و تمدن سازی فعال جامعه ندارد. 🔸شاید اولین بار این راهبرد را مهدی بازرگان در دامن ادبیات روشنفکران سکولار ایرانی انداخت . وی که در اواخر عمر در دهه هفتاد کاملا نسبت به حرکت اسلام سیاسی امام موضع‌گیری داشت و با صراحت به نقد آن می پرداخت در مقالات و نوشته های خود پیامبران را مخالف دخالت در امور اجرایی و سیاسی می دانست و معتقد بود آنها بزرگواران اخلاقی و دلسوزان جامعه بودند که تنها به نصیحت مردم و جامعه در امور اشتباه بسنده می‌کردند. 🔸مهدی بازرگان، در اواخر عمر خود با نقد اسلام سیاسی، تلاش کرد تا نقش دین را به حوزه‌ای اخلاقی و فردی محدود کند. او در مقاله‌ای با عنوان «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیا» می‌نویسد: «آنچه در هیچ یک از این سرفصل‌ها یا سرّ سوره‌ها و جاهای دیگر دیده نمی‌شود؛ این است که گفته شده باشد: ما او را فرستادیم تا به شما درس حکومت، اقتصاد و مدیریت یا اصلاح امور زندگى دنیا و اجتماع را بدهد.» بازرگان با این استدلال، هدف اصلی انبیاء را هدایت معنوی و اخلاقی می‌داند و معتقد است که دین نباید در امور سیاسی و اجتماعی دخالت کند. او اضافه می‌کند: «قرآن و رسالت پیامبران نسبت به امور دنیوی، نه بیگانه است و نه بی‌نظر و بی‌اثر؛ آنچه از این بابت عاید انسان‌ها می‌گردد، محصول فرعی محسوب می‌شود و به طور ضمنی به دست می‌آید؛ بدون آنکه اصل و اساس باشد، یا به حساب هدف بعثت و وظیفه دین گذاشته شود.» 🔸این دیدگاه بازرگان، که دین را به عنوان یک نهاد اخلاقی و نصیحت‌گر معرفی می‌کند، امروزه در میان برخی روشنفکران سکولار نیز بازتاب دارد. آنان با استناد به چنین تفکری، اسلام سیاسی را نقد کرده و معتقدند که دین باید به عنوان «پدری دلسوز» یا «پیرمردی مقدس» تنها به موعظه و نصیحت اکتفا کند و از ورود به عرصه‌های قدرت و حکومت دوری گزیند. این نگرش، با تقلیل نقش دین به حوزه‌ای شخصی و اخلاقی، سعی در محدود کردن تأثیر آن در ساختارهای اجتماعی و سیاسی دارد. 🔸اما در مقابل، اسلام سیاسی با تأکید بر نقش جامع دین، معتقد است که دین نمی‌تواند نسبت به امور دنیوی بی‌تفاوت باشد. این رویکرد، با استناد به آیات قرآن و سیره پیامبران، بر این باور است که دین باید در تمامی عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی حضور فعال داشته باشد و در جهت تحقق عدالت و پیشرفت جامعه گام بردارد. این تقابل، نشان‌دهنده دو نگرش متفاوت به نقش دین در جامعه است که هر یک با استناد به منابع دینی و تاریخی، سعی در تثبیت دیدگاه خود دارند. 🔸در نهایت، این بحث تنها یک اختلاف نظری نیست، بلکه بازتابی از دو جهان‌بینی متفاوت است: یکی که دین را به حاشیه می‌راند و دیگری که آن را در قلب تحولات اجتماعی قرار می‌دهد. این چالش، همچنان در جوامع اسلامی به ویژه ایران، به شکل‌های مختلف ادامه دارد و آینده رابطه دین و سیاست را تحت تأثیر قرار می‌دهد. یکی از عرصه های این اختلاف در علوم اسلامی انسانی حضور دارد. 🆔 @zharfa0