🔹انتقال فرهنگ از طریق راهپیمایی‌ها🔹 بچه‌ها را در راهپیمایی بیاورید. ما در شرایطی به این راهپیمایی می‌آییم که نه کسی به ما تیر می‌زند، نه تانکی روبه‌روی ماست. ملت فلسطین، در حالی به راهپیمایی می‌آید که جلویشان تانک است و به آنها تیراندازی می‌کنند. ممکن است اینجا نهایتاً بارانی باشد. اما به‌سمت آنها تیر می‌آید! حالا ما بچه کوچکمان را در باران نیاوریم؟ باید بیاوریم! انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر در همین مراسمات است. یعنی شما با آوردن فرزندانتان در این راهپیمایی‌ها، یک کتاب از مطالب نسل گذشته را به امضای این بچه می‌رسانید و بچه رشد فرهنگی پیدا می‌کند. ✍🏻آیت الله حائری شیرازی #

🔻🔻🔻دوستان عزیز🔻🔻🔻 #لبنان_آوارگان جشن نیمه شعبان تو ایران بسیار پرشوره اما در لبنان خیر ما دوست داریم با یاری شما نه تنها تو مقر آوارگان بلکه بتونیم با نام امام زمانمون حتی تو خیابون هم جشن برگزار کنیم خصوصا وقتی تو منطقه ای هستیم که سنی و مسیحی هم زیاده یاد امام زمان عج الله تعالی رو اینجا باید زنده کرد 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 برای جشن نیمه شعبان و کلاس هامون نیاز به حمایت های مالی شما داریم لازمه برای بازی دسته جمعی بچه ها وسیله بخریم تا از این طریق جذب بشن و بتونیم مفاهیم مقاومت و انقلاب رو بهشون منتقل کنیم لطفا بعد از واریز بهمون اطلاع بدید که بتونیم از مبالغ استفاده کنیم آیدی ادمین جهت انتقال نظراتتون @mrstourist

قسمت۳

#شام_شام_است 🪞 پارت ۴ مستند داستانی زن ایرانی.سقوط سوریه.مواجهه با داعش خونه ما تو منطقه ضاحیه بود جایی که الان خرابی های زیادی داره شب های لبنان برام خیلی سخت بود چون استرس داشتم اما روزها نه .شاید هم تاثیر بار شیشه بود هرشب صدای یه موتور میومد که تا صبح بارها و بارها تو اون محل میومد شب هایی که بارون میومد و گاها رعد وبرق های بزرگ حقیقتا طبقه دهم به آسمون و خدا هم نزدیکتر بودیم😊 تو اون ایام به مناسبت دهه فجر و مبعث تو مجتمع امام خمینی ره برنامه بود ماهم چند شبی رو رفتیم گاهی پیاده گاهی با ماشین و اون منطقه رو دقیق تو ذهنم داشتم اینو میگم چون اونروزی که فیلم شهادت سید حسن منتشر شد گفتم ای وای اینجا😭 ما بارها از سر اون کوچه رد شده بودیم و نمیدونستیم سیدحسن عزیز همون نزدیکی هاست اونجا مسیر رفت و امد ما به مجتمع امام خمینی بود خداوند رحمت کنه این شهید عزیز رو تااینکه همسر تصمیم گرفتند دو روزی برن سوریه برای آشنایی و دیدن شرایط البته قبلا هم زیارت رفته بودن رفتند و بازگشتشون با حرف های جالبی همراه بود از سرزمین شام ادامه دارد... 🔻به جمع ما بپیوندید🔻 @ziaratearzansuriye

#شام_شام_است 🪞پارت ۵ مستند داستانی زن ایرانی.سقوط سوریه.مواجهه با داعش مسئله اول رشوه قانونی ای بود که به نظامی های مسیر میدادن🥲 حتما میپرسید یعنی چی؟ یعنی تو هر ایست بازرسی یا حتی بین مسیر ماشین ترمز میزد و راننده یه اسکناس کف دستش میذاشت و با عنوان دست دادن کف دست اون نظامی میذاشت این اتفاق از مرز تا سیده زینب شاید۱۰ـ۲۰بار تکرار میشد دومی قانون قشنگ بشار اسد برای حمایت از تولید داخلی : هرکالایی که مشابهش در داخل خاک سوریه تولید میشه ورودش ممنوعه و اگر ببینند در مغازه جمع میکنند(این باتوجه به اینکه سوریه تقریبا همه چیز تولید میکرد و قطب اقتصادی هست برای خودش خیلی حائز اهمیته) سوم معامله با دلار ممنوع و تقریبا مثل گزینه دوم رفتار میشه دلار ۱۵هزار لیر سوریه بود و ۵۵-۶۰هزار ایران که قیمتش تا قبل از اخرین حادثه همین بود با میزان خیلی کمی تغییر جالبتر اینکه اسکناس هاشون۵۰۰ـ۱۰۰۰-۲۰۰۰-۵۰۰۰بود و چیزی که برای همسر عجیب بود برای هرمعامله باتوجه به گرونی جنس کلی پول جابجا میشه و گاهی که توان و حوصلشو ندارن پول هارو با ترازو وزن میکنند و دوطرف به کم و زیادش راضی میشن و باید برای یه خرید و فروش نه چندان بزرگ با کیف و کوله پول جابجاکنی و آخرین گزینه😥 🔻به جمع ما بپیوندید🔻 @ziaratearzansuriye

#شام_شام_است 🪞پارت ۶ مستند داستانی زن ایرانی.سقوط سوریه.مواجهه با داعش گزینه آخر حرم زیبای عمه جانمون و خون شهدای عزیزمون که حرم رو خاص تر کرده چند روز بعد تصمیم گرفتیم بریم شهر سیده زینب سوریه برای زندگی و برای هدفی مهم به نام زیارت ارزان به سوریه چمدونمون رو جمع کردیم و راهی شدیم🧳 ۱ اسفند ۱۴۰۲ تو مرز سوریه تمام وسایل رو بیرون ریختن و چک کردن😒 کمی جلوتر با سگ ماشین رو گشتن🧐 البته که ایرانی ها احترام خاصی داشتند مسأله اولی که تو قسمت قبل گفتم رو اینبار خودم میدیدم چون مسیر طولانی بود بخاطر توقف و گشت ها قرآنم رو باز کردم تا کمی قرآن بخونم و سوره فتح اومد و من خوشحال که ورودم به سوریه و ورودم به ۷ماهگی بار شیشه با سوره فتح همراهه ساختمان هارو میدیدم و سوال میکردم الان داعش هست؟ آثار جنگ هست؟ امنیت هست؟ جنگ هست؟ از ماشین که پیاده شدیم اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد پراید تاکسی ها بودن با تعداد زیاد ماشین اجاره کردیم و رفتیم سیده زینب و اولین صحنه ای که با ورود به شهر دیدم احترام به ایرانی ها بود و بعد زباله هایی که در فضای ۱۰متر روی زمین پخش بودن و بوی بدزباله خبر رسید کلید خونه نیست و تا گرفتن کلید یدک طول میکشه ۲تا گزینه داشتیم بریم زیارت یا منتظر بشینیم بخاطر خستگی چند ساعته استراحت رو ترجیح دادم چون باید اولین زیارت با عشق باشه زیارت عمه جانمون در سوریه و منی که باورم نمیشد این رویا به حقیقت پیوسته 🔻به جمع ما بپیوندید🔻 @ziaratearzansuriye