✨ بسم الله الّذی لا إلهِ الا هو ✨
😊#داستانۍبراۍتامل!
#باپیرمردِمؤمنی،درمسجدنشسته بودم. زن جوانۍصورت خود گرفتہبود و برای درخواست کمک، داخل خانهی خدا شد.
#پیرمردِمؤمن، دست در جیب کرد و اسکناس ارزشمندی به زن داد.
#دیگران هم دست او را خالی رد نکردند و سکهای دادند.
#جوانۍازاوپرسید: پول شیرین است، #چگونہازاین همہپول گذشتی؟ سکهای میدادی کافی بود.
😊#پیرمرد تبسمی کرد و گفت:
#پسرم صدقه، هفتاد نوع بلا را دفع میکند.
#ازپول شیرینتر، جان و سلامتی من است که اگر اینجا از پولِ شیرین نگذرم،
#بایددرساختمانِ پزشکان بروم و آنجا از پولِ شیرین بگذرم
#وشربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند!
#بدانکہازپول شیرینتر، سلامتی، آبرو، فرزند صالح و آرامش است.
💠بہفرمایش حضرت علی علیهالسلام: #چہزیاداست عبرت
#وچہکم است عبرتگیرنده.
🌺وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ/بقره/195
🌸#وازمالِخوددرراه خدا انفاق کنید #وخودرابادورۍازانفاق به مهلکه و خطر در نیفکنید
#ونیکوےکنیدڪہخدانیکوکاران را دوست دارد.🌱
#الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
#الـٰلّهُمَ لیَّن قَلبی لِولیِ اَمرِک🌱
#صدقه دادن🌱
هدایت شده از عطـــ🌺ـࢪنـࢪگس
💠سلام ودرود بر فرزند بهترین آفریده پرودگار یکتا....
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله...
#داستانی_برای_اندیشیدن!
🌸 روزی مردی خسته و گرسنه وارد مسجد پیامبر شد و اظهار گرسنگی کرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کسی را به منزل خود فرستاد تا ببیند آیا امکان پذیرایی یک شب از او وجود دارد یا نه؟ فرد به خانه پیامبر رفت و خبر آورد که در خانه ایشان جز آب هیچ چیز برای پذیرایی وجود ندارد. پیامبر رو به اصحاب خود کرد و فرمود: کیست که امشب این پیرمرد را نزد خود مهمان کند؟ صدایی آشنا بلند شد که: ای رسول خدا! من امشب او را مهمان خود، می کنم. او امیر المؤمنین بود که مثل همیشه در کار نیک پیش گام شده بود.
پیرمرد به همراه امیر المؤمنین (علیه السلام) به راه افتاد و به خانه امام رفت. امام، پس از راهنمایی مهمان به اتاق، نزد همسرش فاطمه (علیهاالسلام) رفت و پرسید: آیا در خانه غذایی هست؟ فاطمه با شرمندگی گفت:
#ای_اباالحسن! وعده ای غذا به اندازه یک نفر وجود دارد ولی ما مهمان را بر خود و فرزندان مقدم می داریم. امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: پس بچه ها را بخوابان و غذا را بیاور. فاطمه (علیهاالسلام) فرزندان را خواباند. امام سفره گسترد و چراغ ها را خاموش کرد و غذا را جلوی مهمان گذاشت. ایشان در تاریکی دهان خود را تکان می داد و چنان وانمود می کرد که او نیز مشغول خوردن غذا است تا مهمان خجالت نکشد و هر چه می خواهد از غذا بخورد.
#پیرمرد که بسیار گرسنه بود، در هنگام خوردن غذا، متوجه نشد که امام چیزی نمی خورد. او به خوردن ادامه داد تا غذای کاسه تمام شد.
سپس امام بستر خواب برای او گسترد و سفره را جمع کرد. پیرمرد به بستر رفت و خوابید. سحرگاه امام برای نماز برخاست و پیرمرد را بیدار کرد و به اتفاق، برای خواندن نماز صبح به مسجد رفتند.
#وقتی به مسجد رسیدند، پیامبر با چشمانی اشکبار، در آستانه درب مسجد به انتظار آمدن امیر المؤمنین ایستاده بود. وقتی امام به مسجد رسید، پیامبر او را در آغوش کشید و فرمود: یا اباالحسن! دیشب عرشیان شگفت زده از رفتار و ایثار تو گشتند و این آیه بر من نازل شد:
🌺«و یُؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة»؛ (حشر: ۹)
«#وهرچنددرخودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آن ها را بر خودشان مقدم می دارند.»
__________🌸🌱________
📚#منبع: داستان پذیرایی امام علی علیه السلام از مهمان فقیر - حجت الاسلام دکتر رفیعی
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
#محرم #امام_حسین
هدایت شده از عطـــ🌺ـࢪنـࢪگس
💠 فرصتےبراےاندیشیدن! 💠
🔹#مجلس میهمانی بود
#پیرمرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
#اماوقتےکه بلند شد، عصای خویش را برعکس بر زمین نهاد..
و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت...
🔹#دیگران فکر ڪردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده...
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!
💭 #پیرمردآرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود.
-------------------🌸🌱-------------------
🌸#مواظب قضاوتهایمان باشیم....
چه زيبا گفتند:
#براےکسےڪه میفهمد
هیچ توضیحے لازم نیست
#وبراےکسےڪه نمیفهمد
#هرتوضیحےاضافه است
آنانکه می فهمند عذاب میکِشند
و آنانکه نمیفهمند عذاب می دهند
-------------------🌸🌱-------------------
«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»
هدایت شده از عطـــ🌺ـࢪنـࢪگس
💠 فرصتےبراےاندیشیدن! 💠
🔹#مجلس میهمانی بود
#پیرمرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
#اماوقتےکه بلند شد، عصای خویش را برعکس بر زمین نهاد..
و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت...
🔹#دیگران فکر ڪردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده...
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!
💭 #پیرمردآرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود.
-------------------🌸🌱-------------------
🌸#مواظب قضاوتهایمان باشیم....
چه زيبا گفتند:
#براےکسےڪه میفهمد
هیچ توضیحے لازم نیست
#وبراےکسےڪه نمیفهمد
#هرتوضیحےاضافه است
آنانکه می فهمند عذاب میکِشند
و آنانکه نمیفهمند عذاب می دهند
-------------------🌸🌱-------------------
«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»
🌸✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌸✨وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🌸✨وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#اللهمعجللولیکالفرج 🌸🌱
💠 فرصتےبراےاندیشیدن! 💠
🔹#مجلس میهمانی بود
#پیرمرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
#اماوقتےکه بلند شد، عصای خویش را برعکس بر زمین نهاد..
و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت...
🔹دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده...
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!
💭 #پیرمردآرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود.
-------------------🌸🌱-------------------
🌸#مواظب قضاوتهایمان باشیم....
🌸✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌸✨وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🌸✨وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ