7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شنیدین میگن زمان شاه انقدر آزادی بود که باحجاب و بیحجاب کنار هم خوش و خرم زندگی میکردند؟
این کلیپ رو ببینید 😂
اعلی حضرت کم مونده بوده چادریها رو اعدام کنه
#حجاب #بصیرت
@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47
📌 #گلهمندیم_اما_قطعا_رای_میدهیم
✍ وقتی نائب #امام_زمان علیهالسلام یه امری میکنه، دیگه جای اما و اگر و چون و چرا نیست. ایشون وقتی میگن باید #رای بدیم، باید رای بدیم و تمام...
❌ با وجود تمام گلایهها، ناراحتیها و مشکلاتی که همهی ماها داریم به سختی تحمل میکنیم و از برخی مسئولین، به شدت گلایه داریم، اما وقتی #رهبر_انقلاب امر به دستوری میکنن، دیگه جای شک و تردید نیست...
‼️ #رای ندادن، دقیقا همون چیزی هست که مسئولین چپ و راست، نفوذیها و منافقین میخوان. قبلا عرض کردم که #یک_انقلابی_منتظر باید از سلبریتیبازی، سلبریتیسازی، از حزببازی، رسانهبازی، تریبونبازی، فردگرایی و فردیت، عبور کنه. حالا هم عرض میکنم؛ ما باید از احزاب چپ و راست، #اصلاحطلب و #اصولگرا که متاسفانه راضی به مشارکت پایین مردم هستند، عبور کنیم.
❌ ما از عملکرد برخی مسئولین #جمهوری_اسلامی دلخوریم. حق هم داریم و باید هم مطالبهگر باشیم برای اصلاح همهی امور محله و منطقه و شهر و کشورمون. اما از اصول خودمون، از #انقلاب خودمون دفاع میکنیم. با تمام وجود هم دفاع میکنیم. مبنای ما در #عصر_غیبت، نائب امام زمان علیهالسلام هست ولاغیر...
📌 #ولایتمداری یعنی چی؟! اینهمه پای مکتب حقهی #شیعه نشستیم، که #اطاعت و فرمانبرداری، #زمان_شناسی و #بصیرت رو یاد بگیریم...
✅ بسمالله، رهبری فرمودند #باید و تمام...
❤️ @zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47
۩کانالادعیهومناجاتصوتی﷽۩AUD-20220212-WA0003.mp3
زمان:
حجم:
5.96M
دعای صباح امیرالمومنین (ع) 🌅
#بصیرت #حاج_قاسم #ماه_رجب
🎙 با نوای احمد الفتلاوی
بسیار دلنشین 👌 و پر محتوا
صبح تون را با این دعا و نوای دلنشین شروع کنید و روح تون را با شنیدن ش جلا بدهید
سعی کنید با معنی مرور کنید تا کلمات این دعا به جان تان بنشیند
حسوحال معنوی: ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️عالی
@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47
:
در زیارات و کلماتی که از ائمه علیهمالسّلام راجع به اباالفضل العبّاس رسیده است، روی دو جمله تأکید شده است: یکی بصیرت، یکی وفا.
رهبر انقلاب
#بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟
همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد. در روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد؛ یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان بر خورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما! نمونه دیگرِ بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند؛ تا اینکه به شهادت رسیدند. میدانید که آنها چهار برادر از یک مادر بودند: اباالفضل العبّاس -برادر بزرگتر- جعفر، عبدالله و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسینبنعلی قربانی کند؛ به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا اینکه مادرم دلخوش باشد؛ به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند؛ این همان بصیرت است.
#وفاداری حضرت اباالفضل العبّاس هم از همه جا بیشتر در همین قضیه وارد شدن در شریعه فرات و ننوشیدن آب است. البته نقل معروفی در همه دهانها است که امام حسین علیهالسّلام حضرت اباالفضل را برای آوردن آب فرستاد. اما آنچه که من در نقلهای معتبر -مثل «ارشاد» مفید و «لهوف» ابنطاووس- دیدم، اندکی با این نقل تفاوت دارد. که شاید اهمیت حادثه را هم بیشتر میکند. در این کتابهای معتبر اینطور نقل شده است که در آن لحظات و ساعت آخر، آنقدر بر این بچهها و کودکان، بر این دختران صغیر و بر اهل حرم تشنگی فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند. اباالفضل تنها نرفت؛ خود امام حسین هم با اباالفضل حرکت کرد و به طرف همان شریعه فرات -شعبهای از نهر فرات که در منطقه بود- رفتند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. این دو برادر شجاع و قویپنجه، پشت به پشت هم در میدان جنگ جنگیدند. یکی امام حسین در سن نزدیک به شصت سالگی است، اما از لحاظ قدرت و شجاعت جزو نامآوران بینظیر است. دیگری هم برادر جوان سیوچند سالهاش اباالفضل العبّاس است، با آن خصوصیاتی که همه او را شناختهاند. این دو برادر، دوش به دوش هم، گاهی پشت به پشت هم، در وسط دریای دشمن، صف لشکر را میشکافند. برای اینکه خودشان را به آب فرات برسانند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. در اثنای این جنگِ سخت است که ناگهان امام حسین احساس میکند دشمن بین او و برادرش عباس فاصله انداخته است. در همین حیص و بیص است که اباالفضل به آب نزدیکتر شده و خودش را به لب آب میرساند. آنطور که نقل میکنند، او مشک آب را پر میکند که برای خیمهها ببرد. در اینجا هر انسانی به خود حق میدهد که یک مشت آب هم به لبهای تشنه خودش برساند؛ اما او در اینجا وفاداری خویش را نشان داد. اباالفضل العبّاس وقتی که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فَذَکِّر عطش الحسین»؛ به یاد لبهای تشنه امام حسین، شاید به یاد فریادهای العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه عطشناک علیاصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روی آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ میدهد و امام حسین علیهالسّلام ناگهان صدای برادر را میشنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک».
بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران ۱۳۷۹/۱/۲۶
@zibaeihai_zendegi