🔴 #دوست_داشتنِ_این_شکلی
💠 بعضی وقتها حرفهایی می زد که همان میشد #مبنای زندگیمان یکبار رو به من کرد و گفت: "من تو رو برای #خودت دوست دارم، نه برای خودم تو هم بهتره من رو به خاطر #خودم دوست داشته باشی نه به خاطر خودت."
💠 همین جمله باعث شده بود در مواقع خاص، خودم را جای #ایشان بگذارم و بعد تصمیم بگیرم؛ و طبیعی بود که با این نگاه، زندگیمان دارای تحکیم، #محبت و مودت بیشتری میشد.
#شهید_رجایی
📙 سیره شهید رجایی، ص۵۸
🌺🌺🌺
کانال #زیبایی_های_زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/266797082Cd535333670
🔴 #دوست_داشتنِ_این_شکلی
💠 بعضی وقتها حرفهایی می زد که همان میشد #مبنای زندگیمان یکبار رو به من کرد و گفت: "من تو رو برای #خودت دوست دارم، نه برای خودم تو هم بهتره من رو به خاطر #خودم دوست داشته باشی نه به خاطر خودت."
💠 همین جمله باعث شده بود در مواقع خاص، خودم را جای #ایشان بگذارم و بعد تصمیم بگیرم؛ و طبیعی بود که با این نگاه، زندگیمان دارای تحکیم، #محبت و مودت بیشتری میشد.
#شهید_رجایی
📙 سیره شهید رجایی، ص۵۸
🌺🌺
کانال #زیبایی_های_زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/266797082Cd535333670
🔴 #دومینوی_شیطانی
💠 در بازی #دومینو چندین قطعهی مستطیلی شکل به حالت ایستاده و پشت سر هم قرار میگیرند که با افتادن اولین قطعه، قطعههای دیگر نیز به ترتیب میافتند.
💠 گاه در زندگی مشترک، رفتارهای منفی زن و مرد همچون سیستم بازی دومینو و با کمک وسوسهی #شیطان ادامهدار میگردد.
💠 به طور مثال زن یا مرد میگوید چون همسرم جلوی دیگران به من بیاحترامی کرد منم جواب او را دادم و تحقیرش کردم. یا مثلاً چون مرا خانهی پدرم نبردی منم خانهی مادرت نمیآیم!
💠 سیستم دومینوی #شیطانی گاه در بگو مگوها باعث تخریبهای سنگین و #کینههای طولانی میگردد.
💠 بهترین راهکار این است که با دیدن رفتار #منفی همسرتان، به هیچ عنوان درصدد تلافی برنیایید چرا که شیطان، شما را وارد ورطهی وحشتناکی خواهد کرد و زخمهای عمیقی بر روابط شما وارد میکند.
💠 احسان در برابر بدی همسر، #محبّت، احترام، فرو بردن خشم و صبوری و نیز مراجعه به #مشاور دینی میتواند گذشتهی شما را ترمیم و اصلاح کرده و زندگی شما را زیبا کند.
•┈┈••✾•🥀❤️🥀•✾••┈┈•
••••●❥JOiN👇🏻🍏🍎🌸
کانال #زیبایی_های_زندگی👇
http://eitaa.com/joinchat/266797082Cd535333670
✳️ چقدر با فاطمه سنخیّت داری؟
🔻 امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند: فاطمه سلاماللهعلیها برای این فاطمه نامیده شد که خداوند دوستداران او را از آتش جهنم دور کرده است.
❗️#محبت فقط یک ادعا نیست که لقلقهی زبان باشد و هرکس و ناکسی بتواند خود را اهل محبت معرفی کند. محبت، واقعیتی است که دارای آثار و نمودهای عینی است و معیارهای روشنی برای سنجش میزان واقعیبودن آن وجود دارد.
⁉️ آیا میتوان پذیرفت کسی شیفتهی یک شخصیت باشد و درعین حال هیچ #سنخیت و شباهتی در اندیشه و گفتار و رفتارش با وی وجود نداشته باشد؟ اگر گفته میشود کسانی محب و علاقهمند به حضرت فاطمه (س) هستند به این معناست که زندگی و فکر و منش آنان هماهنگی و شباهتی با زندگی سراسر نورانی آن حضرت دارد؛ گرچه این شباهت بسیار اندک باشد. بالاخره یک قطرهی آب، با همهی کوچکیای که در مقابل اقیانوس احساس میکند، ولی شباهت و سنخیتش با آن انکارناشدنی است.
📚 از کتاب «فاطمه از نگاه علی»
📖 صفحات ۲۶ و ۲۷
👤 #حجتالاسلام_محمد_محمدیان
@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47
داستان های صلوات
داستان شماره:1
دکتر عبدالکریم شمشیری
* حکایت پندآموز:
محفل بی نور
روزی بازرگان ثروتمندی که به بداخلاقی و خشونت شهره بود، در مسیر تجارت خود به گروهی از صالحان برخورد.
آنان در زیر سایه درختی گرد آمده بودند و با چهرههایی نورانی و دلی شاد به ذکر خدا و صلوات بر پیامبر(ص) و خاندانش مشغول بودند.
بازرگان که از این منظره به خشم آمده بود، با تمسخر گفت: "شما بیکاران! آیا جز این حرفهای پوچ کاری هم بلدید؟" ریشسفید جمع با آرامش پاسخ داد: "این مرد! بدخوی در دست دشمنی گرفتار است که هر کجا رود از چنگ عقوبت او خلاص نیابد.
این دشمن، نفس سرکش توست که تو را به تاریکی میکشاند."
بازرگان با بیاعتنایی از آنجا دور شد. اما در ادامه سفر، کاروانش مورد حمله راهزنان قرار گرفت و تمام اموالش را از دست داد.
روزها در بیابان سرگردان بود تا به شهری رسید. در آنجا گروهی افسرده و ناامید را دید که در گوشهای جمع شده بودند و پیوسته از بدبختیهای خود سخن میگفتند.
ناگهان یاد سخن آن ریشسفید افتاد که: "هیچ گروهی در محفلی گرد نمیآیند و اندوهگین و حسرت زده نمیشوند، مگر به سبب آنکه در آن مجلس، ذکر خدا و درود فرستادن بر پیامبرش را ترک گفتهاند."
بازرگان که اکنون درس عبرت گرفته بود، نزد آن جمع رفت و گفت: "اگر میخواهید غمهایتان برطرف شود، بیایید با من بر محمد و آل محمد صلوات بفرستیم." کمکم با خواندن صلوات، چهرههایشان نورانی شد و دلهایشان آرامش یافت.
مدتی بعد، بازرگان در کسوت مردی نیکوکار به شهر خود بازگشت. هرگاه کسی از او راز دگرگونیاش را میپرسید، میگفت: "صلوات، زنجیرهای بداخلاقی را از دست و پایم گشود و مرا از اسارت نفس رهانید."
پند حکایت:
هر محفلی که از ذکر خدا و صلوات خالی باشد، سرانجام به حسرت و اندوه میگراید. اما مجلسی که با نام خدا و درود بر پیامبرش نورانی شود، هم در دنیا مایه آرامش است و هم در آخرت مایه نجات.
پس بیایید در همه محافلمان، با صلوات بر محمد و آل محمد(ع)، نور الهی را بگسترانیم.
#صلوات #محبت #پیامبر #عزت #داستان_نیک
@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47