#شعر_کودکانه
🌸 وضو
دوستان خوب و خوش رو
گلهای شاد خوشبو
با هم بریم به اردو
اسم قشنگش وضو
آب می ریزی رو صورت
دست می کشی با دقت
از پیشونی تا چونه
شسته میشه به سرعت
نوبت رسید به دستا
رو دست راست ابتدا
از روی آرنج بریز
به سمت پایین بیا
تا سر انگشت بشور
دست چپم همین جور
خدای خوب و دانا
این طوری داده دستور
وقتی رسید به آخر
حالا با یک دست تر
قبل از، مسح پاها
باید کشید مسح سر
می شوییم ما دست و رو
با آب می گیریم وضو
تمیز و پاکیزه باش
می ریم سر جانماز
🆔 @zibakhani
#مناسبتی
#شعر_کودکانه
#قدس
فاصلمون زیاده
با بچه های غزه
ولی یه رمز 🔒داریم
آزادی اسم رمزه.
از امام حسینمون
یه درس گرفتیم 📝ماها
باید مقاوم باشیم
برابر دشمنا
این آخرین جمعه از
ماه قشنگ 🌙خداست
بین ما مسلمونا
یه اشتراک زیباست
ماییم سلیمانی ها
می جنگیم با دشمنا
یه روزی آزاد می کنیم
قدس رو ما مسلمونا💕
🖌شاعر انسیه سپاهی
@zibakhani
#شعر_کودکانه
#مناسبتی
#عید_غدیر
#امام_علی علیه السلام
👌🌸
✨ به جای یه توپ دارم قلقلیه این شعر و به بچه ها یاد بدید ✨⤵️
یه دل دارم حیدریه 👶
عاشقه مولا علیه 👧
من این دل ونداشتم 👶
از تو بهشت برداشتم 👧
خدا بهم عیدی داد 👶
عشق مولا علی داد. 👧
علی وجود و هستیه 👶
دشمن ظلمو پستیه. 👧
علی ندای بینواس 👶
علی تجلی خداس 👧
علی قرآن ناطقه 👶
جد امام صادقه 👧
علی که شمشیر خداس 👶
دست علی همراه ماس 👧
رو دلامون نوشته 👶
مولا علیو عشقه 👧
☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️
💜ﺷﻌﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﺮاى ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ💚
کوچولو بچرخ می چرخم
دور علی می چرخم 💕
قبله ی من همینه
امام اولینه💕
کوچولو بشین می شینم
عشق علیه دینم 💕
دشمنی با دشمنات
حک شده رویه سینم 💕
کوچولو پاشو پامی شم
فدای مولا می شم💕
نوکر عاشقای
حضرت زهرا می شم💕
کوچولو بایست می ایستم
بدون که تنها نیستم 💕
دست علی یارمه
خودش نگه دارمه💖💕
💗💗💗💗💗💗💗💗💗
@zibakhani
#مناسبتی
#شعر_کودکانه
ويژه #محرم
دویدم و دویدم به کربلا رسیدم
کنار نهر آبی لب های تشنه دیدم
یه باغبون خسته با یک دل شکسته
کنار باغ تشنه زانو زده نشسته
کوچولوی شش ماهه که پاک و بی گناهه
اگه طاقت بیاره عمو جونش تو راهه
آهای! آهای ستاره! یه دختر سه ساله
خواب باباشو دیده اشک می ریزه می ناله
امام مظلوم من! کاشکی کنارت بودم
وقتی تو تنها بودی رفیق و یارت بودم
@zibakhani
#مناسبتی
#شعر_کودکانه
#محرم 🏴
دیشب یه سربند سبز
بابام رو پیشونیم بست
که روش نوشته بودند
آقای من حسین است
بابام منو با خودش
به مجلس روضه بُرد
خرما که دادن بهش
با ذکر زیر لب خورد
تو روضه خوندن دیدم
گریه میکردن همه
حسین حسین میگفتن
با صدای زمزمه
بلند شدیم وایسادیم
تا بزنیم به سینه
سینهزنی قشنگه
ولی خیلی غمگینه
وقتی تموم شد عزا
غذای نذری دادن
از بس که خوشمزه بود
همه، غذا رو خوردن
از اون موقع تا حالا
همش دارم میخونم
حسین حسین حسین جان
آقای مهربونم
@zibakhani
#شعر_کودکانه
#زیارت
آمد عمویم
باز از زیارت
سوغاتی آورد
یک دانه ساعت
شکل خروس است
این ساعت او
می خواند آواز
قوقولی قوقو
وقت سحر را
می داند انگار
امروز ما را
او کرد بیدار
خیلی صدایش
آرام و ناز است
می گفت پاشو
وقت نماز است
شاعر: افشین علا
https://eitaa.com/zibakhani
#شعر_کودکانه
#دستهای_مادرم
صبح تا شب مادرم
می کند کار و تلاش
کارهای خانه مان
آه کمتر بود کاش
طشت سنگین را خودش
می کند از جا بلند
رختها را یک به یک
می گذارد روی بند
می رود بازار شهر
نان و سبزی می خرد
خوب می دانم که باز
پول کم می آورد
تازه او بعد از خرید
کارها دارد هنوز
نفت می ریزد کمی
بر چراغ گردسوز
می رود توی حیاط
خوب جارو می کشد
باز صاحبخانه داد
بر سر او می کشد
اشکهایش را ولی
باز پنهان می کند
صورتش را از اتاق
رو به ایوان می کند
می رود در گوشه ای
چشم می دوزد به در
می نشیند منتظر
تا که می آید پدر
غصه انگار از دلش
ناگهان پر می زند
خنده بر لبهای او
نقش دیگر می زند
می دود سوی اجاق
شعله را کم می کند
شام ما را می دهد
چای را دم می کند
خسته است اما به من
خنده اش جان می دهد
دستهای مادرم
بوی قرآن می دهد
شاعر: افشین علا
https://eitaa.com/zibakhani