eitaa logo
مربیان قرآن دبستان (درست‌خوانی و زیباخوانی)
2.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
348 ویدیو
56 فایل
﷽ هماهنگی، هم‌افزایی و محتوای تدریس برای مربیان قرآن دبستان کتاب درست‌خوانی و زیباخوانی قرآن کریم ویژه کودکان تألیف علی قاسمی ادمین: استاد حسینی و استاد ده باشی سفارش کتاب ۰۲۵۳۷۸۳۹۴۷۴ ۰۹۰۲۷۸۳۹۴۷۴ مشاوره و برگزاری دوره تربیت مربی قرآن @H_N_S_1_1_4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 کاردستی تدبری سوره قریش روایتی از فصل ها ، حتما با بچه ها این رو بسازید داستان فصل‌ها رو روایت کنید @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 * بازی با کلمات: * در این بازی کلمات چند سوره را به صورت درهم به دانش آموزان می دهیم و از آن ها می‌خواهیم تا کلمات را مرتب کنند و آیات سوره را بسازند. 👈 هر گروهی که زودتر آیات اولین سوره را مرتب کرد، اسم سوره را بلند می گوید و سوره را هماهنگ و زیبا و بلند می خواند. 👈 گروه‌های دیگر نیز همچنان که کارت های خود را مرتب می‌کنند، به صدای این گروه گوش می دهند. 👈گروه های دیگر باید سوره هایی غیر از سوره گروه اول را با سرعت بسازند و بلافاصله پس از تمام شدن سوره گروه اول، اسم سوره را اعلام و سپس سوره را بخوانند. ♦️این بازی به صورت فردی نیز قابل انجام است. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 * ارتباط این بازی با سوره های قرآن: * 🔸 * سوره ناس: * - دور شدن از کندی و تاخیر در کارها - تقویت سرعت عمل و حافظه - ایجاد شوق در انجام کارهای خوب 🔸 * سوره فلق: * - تقویت هوشیاری - شیرین‌ کردن رویارویی با یک مسئله - نشاط و حرکت 🔸 * سوره قریش: * - تقویت حس همکاری با همدلی و تعاون 🔸 * سوره نصر: * - افتخارآمیز بودن همکاری و ارزشمند بودن یادگیری گروهی قرآن برای یاری دین خدا @zibakhani
🤝 *دوتایی، چهارتایی* 🤝 🌀 تعدادی لیوان را با فاصله از هم روی میز می چینیم. 🌀 یک عدد کش را از دو طرف به هم گره میزنیم .(اندازه کش باید با اندازه دور لیوان برابر باشد). 🌀 ۴عدد نخ کاموا را از ۴طرف به کش گره میزنیم بطوریکه اگر نخها را بکشیم ،کش به شکل مربع یا لوزی در بیاید. 🌀 با شروع بازی بچه ها باید با همکاری یکدیگر به وسیله کش و کاموا لیوانها را روی هم قرار دهند. 🤝🤝🤝🤝🤝🤝🤝🤝🤝 *ارتباط با سوره مبارکه قریش:* 🌷 برای انجام بعضی از کارها در زندگی لازم است با دیگران همکاری با همدلی(ایلاف)داشته باشیم وانجام آن منوط به تشکیل گروه است تا موفق به انجام آن شویم .بازی تمرینی است تادرزندگی واقعی هم در کارهای گروهی شرکت فعال داشته باشیم. @zibakhani
📎 *فعالیت سوره قریش 👨🏻‍💻قابل اجرا در کلاس مجازی* 🔹فعالیت: از دانش‌آموزان می‌خواهیم به سؤالاتی مانند نمونه‌ زیر پاسخ بدهند: آیا برای اینکه نان به دست ما برسد فقط وجود نانوا کافیست؟ (منتظر پاسخ دانش‌آموزان می شویم) چه کسانی با هم در این کار همدلی کرده‌اند؟ (پاسخ‌های دانش‌آموزان باید این موارد باشد) ◽️همکاران نانوا مانند آقای خمیر زن ◽️راننده کامیونی که آرد را برای نانوایی می‌آورد ◽️فروشنده آرد با متقاضی آرد ◽️آسیاب و آسیابان ◽️خریداری که به دنبال گندم برای تهیه آرد است ◽️کشاورزی که به دنبال گندم مرغوب برای کشت است ◽️فروشنده بذر 🔸فعالیت: از بچه‌ها میخواهیم روی سه کاغذ کوچک یکی از کلمات خانه، مدرسه، مسافرت را نوشته و داخل ظرفی قرار می‌دهیم. 📝 دانش‌آموزان را به نوبت صدا می‌کنیم تا یکی از کاغذهای خود را بر‌دارند؛ سپس یکی از کارهایی را که در آن محیط نمی‌توانند به صورت فردی انجام بدهند عنوان می‌کنند. 🗣 بالا بردن سرعت در این فعالیت، هیجان و نشاط آن را بالا می‌برد. خوب است در پایان از آن‌ها بخواهیم نقاشی انجام جمعی کاری را که عنوان کرده‌اند کشیده و سپس نمایشگاهی با عنوان «کارهای ایلافی» برگزار کنیم. ❗️ @zibakhani
*حلقه رو رد کن* 🔹بچه هارا در دو ردیف رو به روی هم روی صندلی می نشانیم. 🔸یک نخ کاموایی یک تکه را به صورت زیگزاگ به دست بچه ها می‌دهیم. 🔹سپس از بچه ها می‌خواهیم یک حلقه (مثلا حلقه نوار چسب) را از داخل نخ کاموا به سمت یکدیگر سُر دهند و دست به دست آن را رد می کنند تا به انتهای کاموا برسند. 🔶🔷 *همزمان با بازی ها می توان صوت سوره ها را گوش داد، شعرهای زیبا خواند و از هم خوانی قرآن و سرود با هم بازی ها لذت برد.* *ارتباط با سوره مبارکه قریش* 🤝بعضی کارهارا به تنهایی نمی توان انجام داد حتما باید گروهی باشند. 🤝خداوند الفت را در بین ما انسان ها به وجود آورده است که به واسطه ی آن انسان ها بتوانند کار گروهی انجام بدهند و نیازهای خودشان را برطرف بکنند. 🤝 به خاطر این نعمت الفت که امنیت و رفع نیازهای ما را به دنبال دارد، باید خداوند را عبادت کنیم. *وقتی بازی ها را با اعضای خانواده انجام می‌دهیم، در حقیقت ما اهل سوره قریش هستیم. بازی مقدمه‌ای برای زندگی واقعی است.* @zibakhani
*رد کردن کیف یا هر وسیله* همان طور که دانش آموزان در نیمکت های خود نشسته اند، کیف خود را به نفر بغل دستی و به میز پشتی دست به دست می دهند می توان همه کیف ها را به همین ترتیب جابجا کرد؛ یعنی نفر یک کیفش را به نفر دوم و نفر دو کیف خود را به نفر شماره سه می دهد. این بازی تا جایی ادامه پیدا می کند که کیف نفر اول به خود او برسد.🎒 همزمان با این دست به دست کردن سوره مبارکه ناس با محور سرعت عمل و سوره مبارکه قریش با محور همکاری با همدلی خوانده می شود📖. ♦️ پس از این بازی درباره کار هایی از قبیل پخت و توزیع نذری، نظافت جمعی خانه ومدرسه و مسجد و...گفتگو می کنیم. 🔰این فعالیت می تواند مقدمه ای برای انتقال مفهوم (نتیجه عمل به خود انسان برمی گردد) از سوره فلق نیز باشد. @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏀 بازی گروهی توپ و سوراخ🕳 ⛳️ وسط یک کیسه پلاستیکی بزرگ را کمی بزرگتر از اندازه توپ سوراخ کنید. ⛳️ حالا با کمک دوستانتون اطراف کیسه را بگیرید و توپ را روی کیسه بگذارید و با همکاری هم توپ را درون سوراخ بیاندازید. 💢راستی بچه ها یادتون نره حین بازی حتما صوت سوره ی قریش رو بذارید و گوش کنید✅ ⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️ ارتباط با سوره مبارکه قریش: خداوند در سوره مبارکه قریش مارا از نعمت جمع داشتن باخبر کرده است. جمع و گروه باکمک هم کارهایی را میتوانند انجام دهند که به صورت فردی نمی توان انجام داد. @zibakhani
بازی رمز اتحاد روش بازی. این بازی گروهی است. یک نفر که سوره قریش را حفظ است آیه اول سوره قریش را با شروع از بسم الله الرحمن الرحیم در گوش یکی از اعضای گروه می خواند (این آیه به عنوان رمز اتحاد بین آن دو نفر 👥می شود). حالا باید نفر دوم این آیه را حفظ کند. و یک نفر دیگر را انتخاب کند و آیه را در گوش او بخواند. اگر نفر دوم آیه را یادش رفته بود از گروه بیرون می ماند نفر اول باید یک نفر دیگر را انتخاب کند. هر خطا از شرکت کننده ها مثل بلند گفتن آیه🗣 و.. باعث حذف از گروه می شود در آخر نفرات برتر به مرحله بعد راه پیدا می کنند حالا در این مرحله یک آیه دیگر به آیه قبلی اضافه می شود. به همین ترتیب در هر مرحله یک آیه اضافه می شود و گروه برتر سوره قریش را حفظ می کنند. این بازی را می توان بارها انجام داد تا بچه ها خوب سوره قریش را حفظ کنند. در این بازی بچه ها یاد می گیرند که سوره قریش درباره اتحاد🤝 است. می توان در آخر بازی، داستان سوره قریش را برای بچه ها تعریف کرد. بچه ها بیاین یه بازی نکنه یه وقت ببازی یه رمز داریم یه آیه است یه آیه از یه سوره است اگر که حفظ شدی اون درگوشی اون رو بخون تا یاد بگیره دوستت این رمز ه اتحادت **** هر کی میدونه حالا دستشو بیاره بالا 🙋‍♂🙋‍♀ موضوع سوره چیه یا درباره ی کیه اگر میخوای بدونی باید اونو بخونی "انسیه سپاهی" @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه موضوعی: 🌸وَلا تَنازَعوا🌸 ودعوا وکشمکش نکنید. (سوره انفال آیه 46) @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدای خوب و دانا گفته به ما آدما نه غرغر و نه دعوا همیشه حرف زیبا @zibakhani
خدای مهربون من یه کاری کن قهر نکنم با داداشم بی‌خودی دعوا نکنم همون که دوست داری باشم شاعر: طیبه شامانی @zibakhani
وقتی که با جیغ و داد حرف بزنیم چی میشه؟ هرکی به ما گوش میده زود عصبانی می شه. * وقتی که با مهربونی حرف بزنیم همیشه، هیچ کسی توی دنیا دشمن ما نمی شه. @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💓💕💓💕💓💕💓💕💓💕💓💕💓💕 در يك جنگل بزرگ و قشنگ ، آقا خرگوشي زندگي مي كرد كه خيلي هنرمند بود . كار او آرايشگري بود و موهاي حيوانات جنگل را كوتاه مي كرد. يك روز آقا روباهه رفت آرايشگاه آقا خرگوش تا موهاي خودش را كوتاه كند به آقا خرگوش گفت: امروز تولد منه و همه دوستهام را دعوت كردم خونه، موهاي منو خيلي قشنگ كوتاه كن.🐰🐱 خرگوش خواست موهاي سر روباه را خيس كند كه كمي آب ريخت روي لباس روباه، روباه عصباني شد و گفت: چيكار مي كني؟ من تازه لباسم را از خياط گرفتم. آقا خرگوش عذرخواهي كرد و قيچي را برداشت تا موهاي روباه را كوتاه كند اما آنقدر هول شده بود كه يك تكه از موي روباه را از ته قيچي كرد ، روباه عصباني شده بود و هي غر مي زد . آقا خرگوش مي خواست با سشوار تيكه اي كه از ته كوتاه كرده بود را درست كند كه پوست سر روباه سوخت. روباه خيلي عصباني شد و دنبال خرگوش كرد ، آقا خرگوش هم كه خيلي ترسيده بود پا گذاشت به فرار.روباه هر چقدر گشت خرگوش را پيدا نكرد. حيوانات جنگل كه از ماجرا با خبر شدند تصميم گرفتند تا چاره اي پيدا كنند ، غاز سفيد با پرهايش يك كلاه قشنگ براي روباه درست كرد و سنجاب هم با گل كلاه را تزيين كرد و به روباه دادند تا روي سرش بگذارد، آقا خرگوش هم هديه قشنگي خريد تا از دل روباه در بياورد. همه حيوانات و آقا خرگوش در تولد روباه شركت كردند و آقا خرگوش از روباه عذرخواهي كرد و گفت: من نمي خواستم اين اتفاق بيافتد. روباه هم با آقا خرگوش آشتي كرد و از همه حيوانات براي آمدن به جشن تولد تشكر كرد. @zibakhani
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨ داستان شب گوینده:(معین الدینی) داستان امشب: ((لطفا ادای منو در نیار)) آقاپسرقصه مااسمش آریابود.آریازرنگ وخوش اخلاق بودوامسال بایدب پیش دبستانی میرفت.اون همه ی کارهاشوخودش بتنهایی انجام میداد وتوی کارهای خونه ب مامانش هم کمک میکرد.ظاهرا همه چیزخوب و روبراه بودبجزرابطه آریاوخواهرش پریا متاسفانه آریاوپریابیشتروقتهادرحال جروبحث کردن باهم بودن اونا سر کوچکترین مسائل هم باهم بحث میکردن.مامان وباباهمیشه ازهردوی اونا میخواستن که باهم مهربونتر باشن وکمتردعواکنن.پریا۴سالش بود وهمه چیزبراش جالب وسوال برانگیز بود.اون ازصبح که ازخواب بیدار میشددوست داشت حرف بزنه و سوال بپرسه درمورداینکه چراگلها این رنگی هستن؟چرابایدغذابخوریم؟چراگربه هامیومیومیکنندوهزارتاچیز دیگه.آریاخیلی وقتها ازاینهمه حرف زدن و سوال پرسیدن پریاکلافه میشد.اماپریا کوچولو بودوکنجکاو دوست داشت همه اتفاقها رو کشف کنه ! اون حتی موقع غذاخوردن هم دست از سوال کردن برنمیداشت، یکی دیگه ازکارهایی که آریاروکلافه و ناراحت میکرداین بودکه اون فکر میکردکه پریاهمه کارهای اونو تقلید میکنه!آریااصلا دوست نداشت که هر کاری میکنه پریاهم همون کارو بکنه!مامان وبابا همیشه به آریا می گفتن:پسرم،خواهرکوچولوت تو رو دوست داره و دوست داره که شبیه تو باشه برای همین کارهای توروتکرار میکنه.این نشون میده که اون تو رو خیلی دوست داره !” یکروزصبح مثل همیشه بابا به اتاق آریاوپریارفت تااونا روبیدارکنه که به مدرسه ومهدکودک برن.بابا باصدای بلندباخنده گفت:پاشین بچه ها خورشیدخانوم هم دیگه بیدار شده داره دیرتون میشه آریا اززیرپتو تکونی خورددرحالیکه چشاش بسته بودگفت:من خوابم میادمیشه امروز نرم مدرسه.پریاهم درحالیکه زیرپتو بودباخواب آلودگی گفت:پس منم نمی خوام برم مهدکودک!!” آریابا شنیدن این حرف پتوشوکنارزدو توی تخت نشست وباعصبانیت گفت‌چراهرکاری من میکنم توتکرار میکنی؟تومخصوصا اینکارو میکنی تامنو اذیت کنی!پریاباناراحتی ابروهاشودرهم کشیدوگفت:نخیرمن خوابم میادبرای همین نمیخوام برم مهدکودک آریاباصدای بلندگفت:نه توخوابت نمیاد!توفقط میخوای ادای منودر بیاری پریاباناراحتی گریه کردو گفت:نه!اصلا اینطورنیست پریادرحالیکه گریه میکردپیش بابا رفت وماجرا روتعریف کرد باباگفت:آریا،لطفاباخواهرت مهربونتر رفتارکن آریاباعصبانیت گفت:اون همیشه ادای منودرمیاره وکارهای منوتکرارمیکنه!اون نبایددیگه اینکاروبکنه باباکه ازدعواهای همیشگی اوناکلافه شده بودگفت:هردوی شمابایدراهی پیدا کنیدتابادوستی ومهربونی باهم حرف بزنیدوهمدیگه رواذیت نکیندشمانبایدهرروزصبحتونوبابحث ودعواشروع کنیدآریاحالا لطفا به خواهرت کمک کن تاوسایلشوجمع کنه وبه مهدکودک بره بابادرست میگفت اونهاهرروزصبح روبابحث وناراحتی شروع میکردن واین اصلا خوب نبودموقع صبحانه آریاگفت:مامان جون میشه برام اب پرتقال درست کنی؟همون موقع پریا هم سریع باهیجان گفت منم آب پرتقال میخوام مامان خندیدوبا مهربونی گفت برای هردوتون اب پرتقال درست میکنم فقط لطفابحث کردنو تموم کنید آریاباخودش فکرکرداون بازم ادای منو درمیاره!هرچیزی که من میخوامو اونم میخواد!این واقعاکلافه کننده است صبح روز بعدآریاباخودش فکر کرد شایدمامان وبابا درست میگن! ما نباید هرروز صبح رو با جر و بحث و دعوا شروع کنیم.اینطوری تاآخرروز کسل و بی حوصله میمونیم باید فکری کنم تاهرروزاین اتفاق نیفته هووم شایداگه ازش بپرسم دوست داره صبحانه چی بخوره بعدهم کمکش کنم تادرکنارهم صبحانه مورد علاقه مون رودرست کنیم اوضاع بهتربشه اون روز آریابا مهربونی ازپریا پرسید که دوست داره برای صبحانه چی بخوره ؟پریا اولش خیلی تعجب کرد.بعدیه کم فکرکردوباهیجان گفت اووووم غلات توی شیر آریاگفت عالیه پس بیادرکنارهم صبحانه مونو درست کنیم ” اونادرکنارهم صبحانه شونو درست کردن وباآرامش خوردن. انگارفکرآریا جواب داده بود واوضاع بهترشده بود. صبح روزبعدوقتی آریااز خواب بیدار شدوسرمیزصبحانه اومدبا لبخند به پریاصبح بخیرگفت.پریا هم باخنده جواب داد.بعددوباره آریابه پریاکمک کردتاصبحانه شو بخوره.مامان وبابا ازدیدن رابطه خوب ودوستانه آریا و پریا خیلی خوشحال شدن وبالذت به اونا نگاه میکردن. اونروزهمگی درآرامش کنارهم صبحانه خوردن ودیگه خبری ازجروبحثهای همیشگی نبود.آریافهمیده بودکه اگه با صبروحوصله بیشتری باخواهر کوچیکش رفتارکنه همه چیزخیلی رو به راه میشه.فقط کافیه که به خواهرش توجه بیشتری میکردوبا مهربونی توی کارهاش کمکش می کرداز اون روز به بعددیگه همگی با لبخند وآرامش روزشون رو شروع می کردن خب بچه هاببینم شماهم حواستون به خواهروبرادرکوچیکتون هست بهشون توجه میکنیدوبا مهربونی باهاشون رفتارمیکنید؟ مطمئنم که همه شماهم مثل آریابا صبر وحوصله ومحبت باخواهرو برادرهای کوچولوتون رفتار میکنید. @zibakhani
داستان جوجه تیغی که با حیوانات جنگل،خوش اخلاق نبود و به آن ها تیغ می انداخت و دعوا می کرد تا این که دیگر هیچ حیوانی با او دوست نبود و تصمیم گرفت دیگر دعوا نکند و با دیگران با مهربانی رفتار کند و به آن ها سیب بدهد،را تعریف کنید. سپس تصویر جوجه تیغی روی یونولیت(ظرف غذاهای یکبار مصرف) بکشید. واز نوآموزان بخواهید خلال دندان ها را در جاهای مشخص شده قرار دهند. @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا