🔻خاستگاه ضرب المثل "خر کریم رو نعل کن"
کریم شیره ای دلقک دربار ناصری
✍ شهرت و پایگاه مردمی کریم شیره ای به حدی بود که در لغتنامههای فارسی، ضربالمثل «خر کریم را نعل کن» را میتوان یافت. کریم شیرهای، دلقک دربار ناصرالدین شاه لباسهای عجیب و رنگارنگ میپوشید و بر خری کوچک با دست و پایی کوتاه سوار میشد که همه از شکل و ظاهر او به خنده می افتادند مهارتش در مسخره کردن صاحبان القاب بود
🔸او می دانست که به چه کسی باید متلک ولیچار بگوید. پیداست به کسانیکه مورد توجه شاه بودند، بی ادبی نمی کرد. درباریان و سایر رجال هم برای آن که از زبان او در امان باشند به او رشوه میدادند. وای به حال وزیر یا حاکمی که به موقع حق حساب کریم را نمیفرستاد و به اصطلاح خرِ کریم را نعل نمی کرد
🔸افرادی که حاضر نبودند باج بدهند، از نیش متلک های او شکایت پیش ناصرالدین شاه می بردند. شاه که قبلاً جریان قضیه و متلک را پرسیده بود با صدای بلند قهقهه میزد و میگفت: " به جای گله و شکایت برو خر کریم رو نعل کن" یعنی چیزی به او بده تا از شر زبانش در امان بمانی و این ضرب المثل ماندگار شد
📚منبع: کریم شیره ای دلقک مشهور دربار ناصرالدین شاه
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🌺دعوت شدید به داستانهای زیبا👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
هرگز...
در جایی که جای تو نیست
خودت را به زور جا نکن
جا نمیگیری فقط مچاله میشی
📕 داستانهای زیبا📘
👇👇👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
#نشر_حداکثری
💠اولین تلفن بیسیم رو خدا اختراع کرد واسمش را گذاشت #دعا!
🌷نه سیگنالش رو از دست میده
ونه نیازی به شارژ دوباره اش دارین
🌷هر جا هستین ازش خوب استفاده کنین همیشه آنتن میده👌
🔘 داستان کوتاه
گاوچرانی وارد شهر شد و برای نوشيدن چيزی ، كنار یک مهمانخانه ايستاد.
بدبختانه، كسانی كه در آن شهر زندگی میكردند عادت بدی داشتند كه سر به سر غريبهها میگذاشتند.
وقتی او نوشيدنیاش را تمام كرد، متوجه شد كه اسبش دزديده شده است.
او به كافه برگشت، و ماهرانه اسلحهاش را درآورد و سمت بالا گرفت و بالای سرش گرفت بدون هيچ نگاهی به سقف يه گلوله شليک كرد و خيلی مقتدرانه فرياد زد:
«كدام يك از شما اسب من رو دزديده؟!»
كسی پاسخی نداد.
«بسيار خوب، من يك نوشیدنی ديگه ميخورم، و تا وقتی آن را تمام میكنم اسبم برنگردد، كاری را كه در تگزاس انجام دادم انجام میدهم! و اصلن دوست ندارم آن كاری رو كه در تگزاس انجام دادم رو انجام بدم!»
بعضی از افراد خودشون جمع و جور كردن. آن مرد، بر طبق حرفش، نوشیدنی ديگری نوشيد، بيرون رفت، و اسبش به سرجايش برگشته بود. اسبش رو زين كرد و آمادهی حرکت شد .
كافه چی به آرامی از كافه بيرون آمد و پرسيد: هی رفيق قبل از اينكه بروی بگو، در تگزاس چه اتفاقی افتاد؟
گاوچران برگشت و گفت: مجبور شدم پیاده برم خونه ...!
«آرامش داشته باش و با اقتدار ابراز وجود كن ؛ نتيجه خواهی گرفت»
📕 داستانهای زیبا📘
👇👇👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
#نشر_حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسمان وسعت دریای تو را درک نکرد
احدی نیز بلندای تو را درک نکرد
همه در اوج عطش روزه گرفتیم اما
هیچکس روضهی لبهای تو را درک نکرد
پدر و مادرم بفدایت یااباعبدالله😭
شب جمعه
زیارت امام حسین علیهالسلام
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
📕 داستانهای زیبا📘
👇👇👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
#نشر_حداکثری
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@zibastory
🎥 گلایه شدید مادر شهید مسلم فراهانی از مسئولین بابت ولنگاری فرهنگی: من بچمو از سر راه نیاورده بودم. فقط بخاطر اسلام و #حجاب و ... بچمون رفت.
شهر رو که نمیتونن جمع کنن، بهشت زهرا رو هم نمیتونن!
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج✨️🕊
📕 داستانهای زیبا📘
👇👇👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
#نشر_حداکثری
42.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مستند شیعه در اسرائیل
🔻داستان مردم فراموش شده
🔻در سرزمینهای اِشغالی را در
🔻تماشا کنید
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج✨️🕊
📕 داستانهای زیبا📘
👇👇👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
#نشر_حداکثری
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شبهه :
آقا چرا اسلام حق طلاق رو داده به مرد؟
تبعیض تا کجا؟؟
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج✨️🕊
📕 داستانهای زیبا📘
👇👇👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
#نشر_حداکثری
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قابل توجه کسانی که قرص فشارخون مصرف میکنند☝️☝️☝️☝️👌👌👌
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج✨️🕊
📕 داستانهای زیبا📘
👇👇👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
#نشر_حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 پیامبر اکرم (ص) جهنم را برای
این افراد تضمین میکند ...
🎙#استادرحیمپورازغدی
در تفسير «مجمع البيان» آورده است كه:
به ابراهيم بن ادهم گفته شد: چه شده است ما را كه خــــــــدا را میخوانيم ولى او اجابت نمیكند؟
در جواب گفت:
زيرا شما خـــــــــدا را شناختيد ولى اطاعتش نمیكنيد،
و رسول او را شناختيد ولى از سنّت و سيره اش پيروى نمیكنيد،
و قرآن را شناختيد ولى به مضامين آن توجّهى نداريد،
و نعمت خدا را میخوريد ولى شكر او را بجاى نمى آوريد،
و بهشت را يقين داريد امّا بسوى او حركت نمیكنيد،
و جهنّم را میدانيد ولى از آن فرار نمیكنيد،
و شيطان را شناختيد ولى با او مقابله نمی كنيد ،
بلكه با او موافقت می كنيد،
و موت را میدانيد ولى خود را آماده براى آن نمی كنيد،
و اموات خود را دفن می كنيد ولى خود عبرت نمی گيريد ،
عيب هاى خود را فراموش كرده در جستجوى عيوب ديگران هستيد.
✍
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج✨️🕊
📕 داستانهای زیبا📘
👇👇👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
#نشر_حداکثری
💠همنشين حضرت موسي در بهشت
روزي حضرت موسي (ع) در ضمن مناجات به خداوند عرضه داشت: «مي خواهم همنشينم را در بهشت ببينم».
جبرئيل بر او نازل شد و گفت: «اي موسي، قصابي که در فلان محل ساکن است، همنشين توست».
حضرت موسي نزد قصاب رفت و اعمال او را زير نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداري گوشت برداشت و به سوي منزل روان گرديد. موسي از پي او روان شد. چون به در منزل رسيدند، موسي جلو رفت و پرسيد: «اي جوان مهمان نميخواهي؟»
گفت: بفرماييد!
حضرت موسي (ع) وقتي به درون خانه رفت، ديد جوان با آن گوشت تازه غذايي تهيه کرد، آن گاه زنبيلي را که به سقف آويخته بود، پايين آورد و پيرزني کهنسال را از درون آن بيرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آنگاه با دست خويش غذا را به او خورانيد. هنگامي که خواست زنبيل را به جاي آن بياويزد، زبان پيرزن به کلماتي نامفهوم حرکت کرد و هر دو خنديدند.
سپس جوان قصاب براي حضرت موسي (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند.
چون موسي از ماجراي جوان پرسيد، پاسخ داد: «اين پيرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نيست و نمي توانم براي او کنيزي استخدام نمايم، خدمتش را مي نمايم».
موسي پرسيد: «آن کلماتي که مادرت بر زبان جاري کرد،و خنديديد چه بود؟»
گفت :«هرگاه او را شست و شو مي دهم و غذا به او مي خورانم، دعايم ميکند و مي گويد: "خدا تو را ببخشايد و تو را در بهشت هم درجه و همنشين حضرت موسي گرداند!"
حضرت موسي (ع) فرمود:
اي جوان، من موسي هستم. اينک به تو بشارت مي دهم که خداوند دعاي مادرت را درباره تو مستجاب گردانيده است. جبرئيل به من خبر داد که تو در بهشت همنشين و هم درجه ي من خواهي بود.
📔پند تاريخ، جلد1 ؛ صفحه 68 و يكصد موضوع 500داستان جلد 1 صفحه 138
✍
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج✨️🕊
📕 داستانهای زیبا📘
👇👇👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
#نشر_حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 عمر بسیار کوتاه حضرت نوح !!
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
✍
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج✨️🕊
📕 داستانهای زیبا📘
👇👇👇
🌸🌸🌸🌸
@zibastory🌸
@zibastory🌸
🌸🌸🌸🌸
#نشر_حداکثری