یک خانه زیبا.mp3
14.18M
#داستان_کودکانه_صوتی
#قصه_شب
#قصه_صوتی
"یک خانه زیبا"
روزی مردی کوزه های گِلی اش را سوار بر گاری کرده بود و از کنار دشتی می گذشت. ناگهان یکی از کوزه ها از روی گاری سُر خورد. کوزه قِل خورد و وسط دشت ایستاد. در همان موقع مگسی از آنجا می گذشت که کوزه زیبا را دید و با خود گفت که این خانه زیبا....
کودکان با شنیدن این داستان می آموزند که با اتحاد و همبستگی، کارها بهتر و زودتر به نتیجه خوب و مطلوب می رسد.
*کتاب گویای «یک خانه زیبا» برگرفته از ضرب المثل های قدیمی ایرانی است.