📖 محتوای کتاب کوچک «قصه هایی از #امام_کاظم و #امام_هادی علیهما السلام»
📃 قصه هایی که انتخاب کردیم از روایات با سند معتبر اقتباس شدن و برای اینکه متنش برای بچه ها راحتتر درک بشه، جملات کودکانه تری انتخاب کردیم 😌. قبل از ویرایش هر قصه متن اصلی عربی روایات هم نگاه کردیم که از اصل روایت دور نشیم.
✏️ می تونید متن قصه ها و منبعشون رو اینجا ببینید
https://ziresayekhadije.blog.ir/post/کتابچه-ی-قصه-هایی-از-امام-کاظم-و-امام-هادی-علیهماالسلام
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه ی #امام_هادی علیهالسلام و شیرها 🦁
روزی از روزها وقتی که #امام_هادی علیه السلام، امامْ زمانِ مردم بودند پادشاه ظالم و بدجنس شهر، تصمیم گرفت امام هادی علیه السلام را اذیت کند!
برای همین گفت که امام هادی علیه السلام وارد قفس شیرهای وحشی بشوند! (فکر میکرد که امام به ترس و لرز میافتند و همه میخندند.)
اما امام هادی علیهالسلام با آرامش و شجاعت داخل قفس شیرها رفتند و شیرها به جای اینکه امام را اذیت کنند، آمدند و درکنار امام خوابیدند وامام آنها را نوازش کردند و بعد با دست اشاره کردند و شیرها به کنار رفتند.
پادشاه بدجنس وقتی دید که شیرها با امام کاری نداشتند، دستور داد امام هادی علیهالسلام از قفس بیرون بیایند! پس امام بیرون آمدند وفرمودند: «حیوانات وحشی با ما که فرزندان حضرتفاطمه سلاماللهعلیها هستیم کاری ندارند.»
بله بچه های گلم، خداوند این قدرت رو به امامان ما دادند که حتی حیوانات وحشی هم به دستوراتشون گوش کنند.
منبع: بحارالانوار ج 50، صفحه 149، حدیث 35