عمر منو زیاد کن بیشتر حسین حسین بگم بیشتر از این بیام حرم کم نشه سایه ات از سرم حسین ‌ #امام_حسین_قلبم ❤️ #فاطمیه

🕋روز شنبه را با تلاوت تصویری قدیمی، بسیار محزون و تأثیرگذار سوره مبارکه قدر توسط استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد آغاز و به روح مطهر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و سلم و شهدای مظلوم غزه تقدیم می نمائیم #قرآن_کریم #قرآن_مسیری_به_سوی_نور

🌺تلاوت تند خوانی 🌸جزء اول قرآن کریم 🌺#استاد_معتز_آقائی https://eitaa.com/quranmasirenoor

💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 #دلمان برایت تنگ شده😭 🎙حاج مهدی سلحشور ✔️حتما تماشا کنید جمعه که میشود. ثانیـه هایمـان 🍂سخت بوی دلتنگي میدهد 🌷جمعه و یاد حاج قاسم 🌷اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌹#امام_زمان #حاج_قاسم

#بشنوید 🎙 کلامی زیبا از شهید آوینی خطاب به کسانی که در راه خدا در حال تحمل رنج اند! 🔸در این دنیای پر از تنش که ظاهرش در سیطره شیاطین است و خدا و حرف هایش رنگ کمتری دارد، فقط چند لحظه به این ۴۰ ثانیه از صحبت های شهید آوینی تمرکز کنیم و تا مدت ها خود را بیمه کرده و در آرامش باشیم. #شهید_سیدمرتضی_آوینی

🏴#ایام_فاطمیه چه شبا که پای گهواره ام بیداری... «لبیک یاحسین جانم» #یا_امام_زمانم #یا_حسین_جانم #بسیاردلنشین 🎙#سیدمهدی_حسینی صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌ https://eitaa.com/hossienebnali

🏴#ایام_فاطمیه دنیا تورو از بالُ پَر انداخته زهرا این در منو به دردسر انداخته زهرا 🎙#مجید_رضانژاد #استودیویی بسیار دلنشین

نشان دست ✋ شهیدی که می خواست شبیه علمدار کربلا شود #شهید_ابوالفضل_ابوالفضلی

لحظه شهادت شهید الداغی توسط نوجوانی که خوی حیوانی خود را رُشد داده بود و چاقوی خود را در قلب❤ این جوان غیرتی و مدافع ناموس فرو کرد و نیز این نوجوان قاتل ؛ سابقه قتلی دیگری در کارنامه قبلی خودش نیز داشت... شهید غیرت شهید الداغی

🌷شهید گمنام خوش نام تویی گمنام منم «لبیک یاحسین جانم» #یا_امام_زمانم #یا_حسین_جانم #بسیاردلنشین 🎙#حاج_محمودکریمی #یادهمهشهداصلوات صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌ https://eitaa.com/hossienebnali

السَّلامُ علیکُم یا اهلَ بَیتِ النُّبوَّة 💖ختم 14 شاخه صلوات💖 برای سلامتی و تعجیل در امر فرج آقا امام زمان (عج) اللهُمّ صَلِّ علَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم سهم هر کسی که خواست برای آقا جونمون : 14شاخه صلوات با عجل الفرجهم بفرستد.

@..❁﷽❁ 🌺🌿ساعت ۸ به وقت امام هشتم علیه السلام🌺🌿 خاطره‌ای شنیدنی از یکی خادمان امام رضا علیه السلام #السلام_علیک_یاامام_رئوف #یاامام_رضاجانم اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ❤️قرار عاشقی❤️ به نیابت از آقا امام زمان عج بخوانیم و ثوابش را هدیه کنیم به آقا جانمون علی بن موسی الرضا علیه السلام هدیه به ساحت مقدس امام رضا ع هر کدوم سه صلوات عنایت بفرمایید 🕗•••|↫ #ساعـت_عاشــقۍ 🕗•••|↫ #لبيڪ‌یامہدے‌عج

خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت به تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون. خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز. اگر در این مدت بر این نعمت بزرگ شکری در خور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم بر من ببخش... شهید#محمدرضا_تورجی‌زاده🌷🕊

با بچه‌های فامیل کنار رود آب مشغول بازی بود که یه سیب قرمز و درشت از آب رد شد، بچه‌ها سیب رو گرفتن و تقسیمش کردن و خوردن؛ اما علیرضا نخورد. گفت: من نمی‌خورم، شاید صاحبش راضی نباشه. بچه‌ها نفهمیدن چی گفت! ولی پدر از خوشحالی بال در آورد؛ وقتی دید پسر کوچیکش اینقد حلال و حرام سرش میشه! 📚 بخشی از زندگی دانش‌آموز شهید علیرضا مظفری صفات، از کتاب «فکر بکر خدا، ص ۷۰».

❣هـرگـاه‌ پرچم‌ محمد‌رسول‌اللّٰھ را در افق عالم زدے؛ حق دارے استراحت ڪنی:) #حاج‌_احمـد‌_متوسلیان❣

🌹رفتم ثبت نام کنم گفتند سنّت کم است کمی فکر کردم ... آمدم خانه ... شناسنامه خواهرم را برداشتم "هـ" سعیده را پاک کردم شد سعید این بار ایراد نگرفتند ؛ از آن به بعد دو تا "سعید" تویِ خانه داشتیم.... #نوجوانان #سیزده‌_ساله‌ها🌷

🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای #اذان اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ... 🍀مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... 🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. ☘️همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... شهید#احمدعلی_نیری🕊🌷