eitaa logo
🇮🇷زیر پرچم جمیع شهدای اسلام🇮🇷
183 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
39 فایل
شهدا شرمنده ایم ما باید اول به جهاد اکبر که مبارزه با نفس هست برسیم تا بتوانیم به جهاد اصغر که همان شهادت هست دست پیدا کنیم و بقول حاج قاسم تا وَقتۍ کَسۍ شَهید نَباشَد شَهید نِمۍ‌شَود شَرط شَهید شُدن شَهید بودَن است...؛ @yafatemehzahrea ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
~🕊 🌴✨ 🌿ماجرای خواستگاری شهید ⚘روزی که می خواست برود خواستگاری به من گفت: «باور کن دیگر خسته شدم ازخواستگاری رفتن، به رسول سپردم گفتم خودت درستش کن». فردا صبح که با هم سر کار رفتیم پرسیدم: «خب چی شد؟ دیشب خوش گذشت؟» فکرش را نمی‌کردم قضیه به خیر و خوشی تمام شده باشد؛ ولی نوید گفت که وقتی وارد اتاق دختر خانم شده و اولین چیزی که دیده عکس رسول بوده خشکش زده، گفت: «رسول کارم را درست کرده». گفت: «جلسه اول فقط از رسول حرف زدیم!» ⚘نوید راست می‌گفت. رسول مانده بود توی این دنیا و داشت کار بقیه را راه می‌انداخت. به قول نوید، دنبال عشق‌بازی خودش نرفته بود! نوید می‌گفت: «وقتی شهید شدم به همه بگو، من می‌مونم مثل رسول کار راه میندازم!»😢 ✍🏻به روایت دوست ♥️🕊 ♥️🕊
~🕊 🌴✨ 🍁علی خواب دیده بود شهید می‌شود.  صبح که بیدار شد حال هوای عجیبی داشت. رفت توی میدان مین منطقه خیبر و شروع کرد و خنثی کردن مین های والمری.  ۷۰۰- ۸۰۰ مین را خنثی کرده بود. جورابش را هم در آورده بود و چاشنی های شان را ریخته بود داخل آن. مطمئن بود شهید می‌شود. 🍁می گفت: وقت شد. مردد بودم نمازم را بخوانم یا بقیه کار را تمام کنم. پیش خودم گفتم: بگذار این چند تا مین را هم تمام میکنم، بعد می‌روم سر وقت . همان موقع پایش رفت روی مین. تمام چاشنی‌های داخل جوراب هم منفجر شد. پایش قطع شد و تمام بدنش هم زخمی؛ اما شهید نشد. 🍁می گفت: چون نمازم را اول وقت نخواندم، از شهدا جا ماندم. شهید♥️🕊 📚یادگاران، ج ۳۰
🌴✨ جلساتی كه نه ميز داشت.. نه پذيرایی با انواع شيريني و ميوه و نوشيدني... نه آدم‌هاي پر مدعا... اما بازدهي داشت در حد اعلا!🌷
~🕊 🌴✨ برای درمان به انگلیس اعزام شد! خون لازم داشت؛ گفت خونِ غیرمسلمان نزنید توجه نکردند و هرچه زدند، بدنش نپذیرفت! خون یک مسلمان جواب داد پزشکش که دکتر کلیز نام داشت، بواسطه‌ی آن مسلمان شد و گفت: یک معجزه است:) ♥️🕊
~🕊 🌴✨ برای درمان به انگلیس اعزام شد! خون لازم داشت؛ گفت خونِ غیرمسلمان نزنید توجه نکردند و هرچه زدند، بدنش نپذیرفت! خون یک مسلمان جواب داد پزشکش که دکتر کلیز نام داشت، بواسطه‌ی آن مسلمان شد و گفت: یک معجزه است:) ♥️🕊
~🕊 🌴✨ جلساتی كه نه ميز داشت.. نه پذيرایی با انواع شيريني و ميوه و نوشيدني... نه آدم‌هاي پر مدعا... اما بازدهي داشت در حد اعلا!🌷
~🕊 🌴✨ ⚘حسین از یکسال قبل از شهادتش، نمازهای خود را دو برابر می‌خواند و وقتی سؤال می‌کردیم، می‌گفت «در دوران دفاع مقدس نمازهایی دارم که معلوم نیست ادا یا قضا شده و یا شکسته بود و آن‌ها را دارم دوباره می‌خوانم تا مدیون نباشم.» ⚘شهید تابسته خیلی به حسّاس بود و حتی یک‌وقت برای تقسیم غذا رفته بود و در راه بازگشت، غذاهایی را که مانده بود، به دو نفر داده بود و وقتی آمد، ناراحت از این کار بود و قیمت بهترین غذا را گرفت و پول این دو غذا را به پشتیبانی تحویل داد. ✍🏻به روایت همرزم ♥️🕊
~🕊 🌴✨ چند بار ساواک دستگیرش کرد. یک بار، بدجورے شکنجه اش داده بودند. روزے که آزادش کردند, وقتے میخواست برود حمام, دیدم زیر پیراهنش پر از لکه هاے خشک شده‌ے خون است, اثر تازیانه ها. بعدا فهمیدم بینی اش را هم شکسته اند. خودش یک کلام راجع به بلاهایے که سرش در آورده بودند چیزے نگفت. هروقت مادر میگفت این از خدا بے خبرها چے به روزت آوردن؟ میگفت هیچی مادر.... ♥️🕊