eitaa logo
ظهور بسیار نزدیک است
15.3هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
17.8هزار ویدیو
381 فایل
💓 از غدیر تا ظهور 🙏 با شما حرف خواهیم زد از : 🌹 یاایتها النفس المطمئنة 🌼 ارجعی الی ربک 🌼 راضية مرضية 🌼 فدخلي في عبادي 🌼 وادخلي جنتي 👈 کپی آزاد 🔸 موسسه جنبش پیشوازان دولت کریمه 🔸 تبلیغات تبادلات 🔹 @mahdeyar314 🔸کانال دیگر ما 🔹 @zoh110hor
مشاهده در ایتا
دانلود
و باز هم داستانی که این تک بیت شعر را به زیبایی معنی می کند با خدا باش و پادشاهی کن👏👏 🌸 حضرت موسی (ع) از کنار باغی می گذشتند که مرد جوانی از ایشان برای خوردن سیب به باغ دعوت کردند. حضرت وارد باغ شدند و از عظمت و وسعت و نعمت‌های باغ در حیرت فرو رفتند. 🌸حضرت موسی از چگونگی دست یافتن به این باغ سوال کرد. آن جوان گفت: من زمان مرگ پدرم چیزی نداشتم و پدرم انسان نیکوکار و اهل بخشش بود. زمانی که از دنیا می رفت به من گفت: پسرم من درست است مال دنیای زیادی از خود باقی نمی‌گذارم ولی خدای بزرگی دارم که تو را به او و امید و کرمش می‌سپارم. 🌸پدرم از دنیا رفت در حالی که از او به من فقط 5 سکه طلا ارث رسیده بود. با این 5 سکه در بازار می‌رفتم ، مرد ثروتمندی را دیدم که از مرد فقیری باغی خریده بود که چشمه آن خشک شده بود و ثروتمند به زور می‌خواست باغ را پس بدهد ولی فقیر نداشت. باغ را به 20 سکه خریده بود ولی به 5 سکه پس می‌داد که فقیر هیچ در بساط نداشت. 🌸جلو رفتم و 5 سکه دادم و خریدم تا آبروی آن مرد فقیر را حفظ کنم. همه مرا مسخره کردند و گفتند: باغی که چشمه آن خشک شده است ، بیابان است. 🌸چون به باغ رسیدم ، دست به دعا برداشتم که خدایا از فضل خود بی‌نیازم کن. صبح دیدم سنگ بزرگی که در وسط باغ بود، کنار رفته و چشمه‌ای پدید آمده است. 🌸این معجزه در شهر پیچید و آن مرد ثروتمند مرا راضی کرد به 100 سکه که آن باغ را بفروشم. من فروختم. بعد از چند روز سنگ برگشت و چشمه خشک شد و آن مرد ثروتمند مجبور شد به 10 سکه آن باغ را به من بفروشد. من خریدم. 90 سکه داشتم که مالکان باغ‌های مجاور باغ من، مرا انسان درویش مسلکی دیدند و باغ‌های خود از ترس خشکسالی ، ارزان به من فروختند و من که لطف خدا را در قبال نیت خیر دیده بودم، همه را به امید خدا خریدم و بعد از چند روز دوباره چشمه جوشان شد و این همه باغ به خاطر 5 سکه ارث پدری و توکل پدرم در زمان مرگش به خداست. 🌸ندا آمد ای موسی(ع) به بیابان برو. مردی دید که تا گردن در ماسه خود را پنهان کرده بود، علت را پرسید. 🌸مرد گفت: پدر من ثروتمندترین مرد شهر بود، زمان مرگش من گریه می کردم ، مشتی بر گردن من کوبید و گفت: فرزند، مرد ثروتمندی چون من گریه نمی‌کند، حتی خدا هم به تو چیزی ندهد، پدرت آن قدر باقی گذاشته است که 10 نسل کاری نکنید و بخورید. 🌸سالی نکشید همه ثروت من بر باد رفت و اکنون دو سال است حتی لباسی بر تن هم ندارم و از ترس طلبکاران در ماسه‌های بیابان از شرمم پنهان شده‌ام. شب‌ها در تاریکی چون حیوانات بیرون می‌روم و شکاری می‌کنم و روزها برای حفظ بدنم از سرما در ماسه‌ها پنهان می‌شوم. ندا آمد ای موسی (ع) 🌸آن جوان صاحب باغ بی‌کرانه، نعمت من برای پدری بود که کار نیک کرد و بخشش به خاطر من به فقرا نمود و زمان مرگش جز چشم امید به کرم من چیزی در بساط نداشت. 🌸و این‌که می‌بینی، سزای کسی است که ثروت خود را نبخشید و سهم فقرا را نداد به امید این که فرزندانش بعد او از ثروت او بی‌نیاز شوند. 🌸به آن جوان صاحب باغ بگو، پدرت با من معامله کرد و من کسی هستم که یا با بنده‌ام تجارت نمی کنم و رهایش می کنم و یا اگر تجارت کنم، چه بخواهد چه نخواهد، غرق نعمتش می‌کنم،👌👌 🌸حتی هر چه را می‌بخشم او ببخشد، باز از سیل رحمت و ثروت من نمی‌تواند خود را رها سازد😍😍 🌸و به این جوان هم بگو، دیگر بر ثروت هیچ‌کس تکیه نکند و توبه کند و یقین کند جز من کسی نمی‌تواند ببخشد چنانچه جز من کسی هم نمی‌تواند بگیرد.👌👌 🌸نیز ، بداند اگر توبه نکند، بادی می‌فرستیم تا ماسه‌ها را از کنار بدن او بردارد، تا از سرما بمیرد. آن‌گاه قدرت پوشاندن خود را حتی نخواهد داشت. 📚 جلد ۵ 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
شخصی گفت من یک شب بعد از خواندن فاتحه برای شهدا واموات به مسجد مقدس جمکران می رفتم که دیدم دیر وقت شده و تردد ماشین برای جمکران کم شده است به هر ماشینی می گفتم یا پر بود یا جمکران نمی رفت. خسته شدم گفتم برگردم و به منزل بروم. یک ماشین آمد گفتم توکلت علی الله به راننده گفتم جمکران، گفت بفرمایید. تا نشستم مسافرین دیگر اعتراض کردند و گفتند که ما جمکران نمی رویم؟! راننده به من گفت ابتدا مسافرین را می رسانم سپس شما را به جمکران می برم. بعد از رساندن آن ها به مقصد، به سمت جمکران رفتیم. گفتم چرا مرا به جمکران می رسانید با اینکه جمکران در مسیر شما نبود؟ گفت کسی بگوید جمکران، زانوهای من می لرزد و نمی توانم او را نبرم. مسجد جمکران حکایتی بین من و آقا دارد. گفتم پس لطفی کن ما که همدیگر را نمی شناسیم و بعد از رسیدن هم، از همدیگر جدا می شویم، پس حکایت را تعریف کن. گفت: شبی ساعت دوازده شب، خسته از سرکار به سمت منزل می رفتم. هوا پاییزی و سوز و سرما بود که دیدم یک خانم و آقا به همراه دو بچه کنار جاده ایستاده اند. از کنار آن ها که رد شدم، گفتند جمکران. گفتم من خسته ام و نمی برم. مقداری رفتم و بعد فکر کردم، نکند خدا وظیفه ای بر گردن من نهاده و لطف امام زمان(عج) باشد که آنها را برسانم. با وجود کم میلی آنها را به جمکران رسانده و به خانه برگشتم. به بچه هایم گفتم که من امروز آنقدر خسته ام و دیر وقت شده که احتمالا بخوابم و نماز صبح ام قضا بشود، نماز صبح من را بیدار کنید. ده دقیقه بود که دراز کشیده بودم و تازه خوابم مے برد که صدایی به من گفت خوابیدی؟ بلند شو. بلند شدم گفتم: کسی من را صدا زد؟ به خودم گفتم بخواب، خسته ای، هذیان می گویی! دوباره دراز کشیدم نزدیک بود که بخوابم، صدایی دوباره گفت: باز خوابیدی؟ با صاحب صدا صحبت کردم، گفتم چرا نخوابم؟ گفت برو جمکران. گفتم تازه جمکران بودم براے چه بروم؟ گفت آن خانواده گریه می کنند و نگران هستند. گفتم به من چه؟ گفت: کیف پولشان در ماشینت جا مانده، برو و آن را تحویل بده. به خودم گفتم ماشین را نگاه کنم، ببینیم اگر خواب می بینم و وهم است، برگردم بخوابم. در ماشین را باز کردم دیدم که کیفی در صندلی عقب است. آن را باز کردم، دیدم که داخل آن چند میلیون پول وجود دارد. سوار ماشین شدم و رفتم جمکران. دیدم دم درب یکی از ورودی ها همان زن با دو بچه اش نشسته و در حال گریه کردن هستند. گفتم خواهر چرا گریه می کنی؟ گفت برادر من، شما که نمے توانی کاری بکنی، چرا سوال می کنی؟ گفتم شوهرتان کجاست؟ گفت: چرا سوال می کنی؟ گفتم: من همان راننده ای هستم که شما را به مسجد جمکران آوردم، گمشده نداری؟ گفت: شوهرم در مسجد متوسل به امام زمان(عج) شده است. گفتم بلند شو، داخل مسجد برویم. به یکی از خدام اسم شوهرش را گفتیم تا صدایش کند، آن مرد با صورت و چشمانے سرخ آمد و شروع به فریاد زد که چرا نمی گذاری به توسلم برسم چرا نمی گذاری به بدبختیم برسم و...؟ زن گفت: این آقا آمده و گفته که مشکلتان را حل می کنم. گفت شما کی باشید؟ کیف را در آوردم و به او دادم. مرد کیف را گرفت و درب آن را با خوشحالی باز کرد و گفت چرا این را آوردی؟ گفتم آقا به من گفت که بیایم. چهره ها بارانی شد و به زانو افتادند و گفتند یعنی امام زمان(عج) ما را دیده؟ گفتم این جمله برای خود آقا امام زمان (عج) است که می فرمایند: «إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، و لاناسینَ لِذِکْرِکُمْ» دمی زحاجت ما نمی کنی غفلت که این سجیه به جز در شما نمی بینم ز بس که گرد معصیت نشسته بر چشمانم تو در کنار منی و تو را نمی بینم مرد گفت: ما با این پول می خواستیم خانه بخریم و گفتیم اول به جمکران بیاییم و آن را تبرک کنیم که این اتفاق برایمان افتاد. 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
🔰به کجا دارم می روم!!! ◀️روزی انیشتین در امریکا با قطار در حال مسافرت بوده که مامور قطار برای دیدن بلیت سر می رسد، ⏺اما انیشتین هر چه که می گردد بلیت را پیدا نمی کند. ⬅️مامور که این وضع را می بیند، می گوید:  🔸"حضرت استاد! کیست که شما را نشناسد و یا شک کند شما بلیت نگرفته اید. 🔹نیازی به نشان دادن بلیت نیست".  و از کوپه او دور می شود. 🔸انیشتین سری به نشانه تشکر تکان می دهد.  مامور بعد از تمام کردن کوپه های دیگر این واگن، نگاهی به عقب می اندازد و متوجه می شود انیشتین همچنان در حال گشتن است. ⬅️برمی گردد و می گوید:  "پروفسور انیشتین! گفتم که شما را می شناسم و نیازی به بلیت نیست، چرا باز هم نگرانید؟"  💠انیشتین جواب می دهد:  "این هایی که گفتی خودم هم می دانم، دنبال بلیت هستم ببینم به کجا دارم می روم‼️ ♻️نکند در باد مقام و جایگاه فعلی مان مسیراصلی مان را گم کنیم و ندانیم از کجا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت...✅ 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
🐢لاک پشت پشتش‌ سنگین‌ بود و جاده‌های‌ دنیا طولانی. می‌دانست که‌ همیشه‌ 🌼🍃جز اندکی‌ از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته‌ می‌خزید، دشوار و کُند و دورها همیشه‌ دور بود. 🕊پرنده‌ای‌ در آسمان‌ پر زد، سبک و سنگ‌پشت‌ رو به‌ خدا کرد و گفت: این‌ عدل‌ نیست، این‌ عادلانه نیست. کاش‌ پشتم‌ را این‌ همه‌ سنگین‌ نمی‌کردی. من‌ هیچ‌گاه‌ نمی‌رسم ، هیچ‌گاه. و در لاک سنگی‌ خود خزید، به‌ نیت‌ ناامیدی.😟 🌼🍃خدا سنگ‌پشت‌ را از روی‌ زمین‌ بلند کرد. زمین‌ را نشانش‌ داد. کُره‌ای‌ کوچک بود و گفت: نگاه‌ کن، ابتدا و انتها ندارد. هیچ کس‌ نمی‌رسد؛ چون‌ رسیدنی‌در کار نیست. فقط‌ رفتن‌ 🐾است. حتی‌ اگر اندکی.. و هر بار که‌ می‌روی، رسیده‌ای.. 🌼🍃و باور کن‌ آنچه‌ بر دوش‌ توست، تنها لاکی‌ سنگی‌ نیست، تو پاره‌ای‌ از هستی‌ را بر دوش‌ می‌کشی پاره‌ای‌ از مرا.👉 خدا سنگ‌پشت‌ را بر زمین‌ گذاشت.. 👌دیگر نه‌ بارش‌ چندان‌ سنگین‌ بود و نه‌ راهها چندان‌ دور. 🌼🍃سنگ‌پشت‌ به‌ راه‌ افتاد و گفت: “رفتن”، حتی‌ اگر اندکی.. 👈و پاره‌ای‌ از خدا را با عشق‌ بر دوش‌ کشید.👉 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
✳ مؤمن خیلی زیرک است؛ حتی سر شیطان کلاه می‌گذارد! 🔻 خیلی زیرک و زرنگ است، حتّی سر کلاه می‌گذارد. همه از شیطان فرار می‌کنند، شیطان از مؤمن می‌گریزد. همه از آتش می‌ترسند، آتش از مؤمن می‌ترسد و فرار می‌کند. اگر شیطان به مؤمن حرفی بزند، موجب مؤمن می‌شود. همان‌طور که وقتی شیطان به علیه السّلام گفت: اگر تو زاهدی، پس چرا به‌دنبال کلوخی هستی که برای خوابیدن زیر سرت بگذاری؟ حضرت عیسی علیه السّلام کلوخ را پرت کرد و خاک شد و فرمود: تا زنده‌ام، دیگر کلوخ زیر سرم نمی‌گذارم. شیطان هم گفت: من هم تا زنده‌ام به مؤمن حرفی نمی‌زنم! 👤 📚 از کتاب - تألیف استاد 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.... 🎥کلیپ تصویری 🍃حجت الاسلام فرحزاد: وصایای مهم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی (ره)... 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
♥️ فردی چند گردو به بهلول داد و گفت : بشکن و بخور و برای من دعا کن بهلول گردوها را شکست و خورد اما دعا نکرد آن مرد گفت : گردوها را می خوری نوش جان ولی من صدای دعای تو را نشنیدم... بهلول گفت : مطمئن باش اگر در راه خـدا داده ای خـدا خـودش صدای شکستن گردوها را شنیده است . ♥️اگه به کسی خوبی میکنید سعی کنید بدون منت باشه و بـه خاطر خـدا باشه ♥️تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن ♥️که خواجه خود روش بنده پـروری داند 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
💠 اهمیت استغفار برای یکدیگر... 💠 ✉️حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه فرمودند: «. . . لَوْلاَ اسْتِغْفارُ بَعْضِکُمْ لِبَعْض، لَهَلَکَ مَنْ عَلَیْها، إلاّ خَواصَّ الشّیعَهِ الَّتی تَشْبَهُ اقْوالُهُمْ افْعالَهُمْ»: •••••••••••••• 📿اگر "طلــب مغفــرت" و آمرزش بعضی شماها "بــرای همــدیگر" نبود، هرکس روی زمین بود هلاک می گردید، مگر آن شیعیان خاصّی که گفتارشان با کردارشان یکی است. 📚{مستدرک ج ۵، ص ۲۴۷، ح ۵۷۹۵.} ┄┅┅═❅❅💠❅❅═┅┅┄ 🍀 کانال موعودنامه @mouodname
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨استاد 📢 یک انسان، یک مومن، کی خراب میشه!؟ ✅ یک رو میخوام با شما در میون بذارم🤔 https://eitaa.com/joinchat/66584576C899706cb7c
🔺 کلامی از علما ⭕️ آیت‌الله بهجت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 علمای اهل سنت توضیح دهند ! ⁉️ آیا ، بیت علیهم السلام را دوست داشتند که به خانه آن ها هجوم آوردند و درب خانه را به آتش کشیدند؟ ⁉️ آیا امیرالمؤمنین علیه السلام جزء اهل بیت نبود که صحابه جنگ و و را علیه ایشان به راه انداختند؟ ⁉️ چرا علمای درباره این واقعیات تاریخی توضیح نمی‌دهند؟ 💠 شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) ✅ همراه ما باشید : اینستاگرام| :instagram.com/valiasr_tv |تلگرام| : t.me/valiasr_tv 🌐 @valiasraj_tv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨حضرت رسول (صلوات الله علیه) فرمود: ای خدیجه! جبرئیل به من خبر داد که خداوند متعال از نسل این دختر پیشوایان دین را برگزیده است... سلام الله علیها ┄┅┅═❅❅💠❅❅═┅┅┄ 🍀 کانال موعودنامه @mouodname
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 حق با که بود؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) یا خلیفه اول؟ 💯 سوالی که پاسخ آن را هر وهابی و اهل سنتی باید از خود بخواهد!! ⁉️ طبق روایات صحیح هرکسی هر ادعای باطلی کند و حقی را بخواهد که برای او نیست، وارد آتش جهنم خواهد شد. همچنین طبق روایات صحیح آنها حضرت زهرا سلام الله علیها سیده زنان بهشت است. حال با توجه به اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها را از طلب کردند؛ حق با چه کسی بود؟! ویژه برنامه 💠 شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) ✅ همراه ما باشید : اینستاگرام| :instagram.com/valiasr_tv |تلگرام| : t.me/valiasr_tv 🌐 @valiasraj_tv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 چرا فدک غصب شد؟ ویژه برنامه 💠 شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) ✅ همراه ما باشید : اینستاگرام| :instagram.com/valiasr_tv |تلگرام| : t.me/valiasr_tv 🌐 @valiasraj_tv
🔴علی انصاریان و مهرداد میناوند برای تبلیغ به فاصله یک هفته به یک کلینیک دندانپزشکی دعوت میشوند و هر دو باز در یک برنامه اینترنتی در کنار هم اجرا می کنند و هر دو باز به فاصله ی یک هفته تو بیمارستان با حال وخیم بستری و هر دو به فاصله یک هفته دار فانی را وداع می گویند!!! 🔹بعد از فوت این دو داستان سراییهای ضد انقلاب و اذناب داخلیش و حمله به موضوع واکسن بالا می گیرد 🔺آیا نباید به فوت و شک کرد . 🔹ایکاش دادستانی به شیوه آلوده کردن این دو ورزشکار و محل ضبط برنامه ورود و افراد دخیل در آنها ورود کند. 🔹کشته سازی در جریان تحمیل و تحریک احساسات مردم یک امر پیش پا افتاده است! 🔹قطعا واردات این محصول کثیف رانت معاملاتی خوبی برای وارد کننده ها دارد که کشتن چند چهره مشهور هزینه چندانی به صاحبان زر و زور تحمیل نمی کند اما از قبل آن منافع زیادی را برایشان تامین می کند!!! 🔺در کل مسئله بو دار است ! ✍️بیداری ملت @bidariymelat
4_5816632290091993184.mp3
2.28M
🎙حق والدین بر فرزندان ♦️حق پدر این است که از او اطاعت کنی اما حق مادر... [ حجت الاسلام عالی ] @eitaa_Ostadaali
حجة الاسلام عالی؛ شعری از امیر المؤمنین که آیة الله اراکی می خواندند؛ الموت یاتی بغتة.mp3
1.59M
💠شعری از امیر المؤمنین که آیة الله اراکی می خواندند 🔹الموت یاتی بغتة [ حجت الاسلام عالی ] @eitaa_Ostadaali
✨﷽✨ 🌼با رفتار یا گفتار ✍امام علي علیه‌السلام در يكي از سفرها، به طرف كوفه مي‌آمدند. يكي از يهوديان نيز در همان راه حركت می‌کرد و قصد داشت از کوفه گذر کند. آن یهودی که امام علی را نمي‌شناخت، چون تا کوفه، هم‌مسیر بودند، با هم به سفر خود ادامه دادند. وقتی به دو راهي کوفه رسيدند، مرد يهودی متوجه شد كه امام علي علیه‌السلام به راه كوفه نرفت، بلكه در همان راه كه یهودی حركت مي كرد آمد. يهودي پرسيد: مگر نگفتي كه عازم كوفه هستی؟ پس چرا به راه كوفه نرفتي و در اين راه با من مي‌آیي؟ امام علي علیه السلام فرمودند: پيامبر اسلام، اين‌گونه به ما دستور داده است. هر مسلمان باید رفيق راهش را هنگام جدائي، تا چند قدم، بدرقه كند. مرد يهودي گفت: براستي پيامبر شما اين گونه دستور داده است؟ پس مسلماً هر كس از پيامبر شما پيروي كرده، به خاطر اينگونه كارهاي بزرگوارانه و خصلت‌های نيكو بوده كه از او ديده است. من تو را گواه مي‌گيرم كه بر دين تو هستم و دين تو را پذيرفتم. آن مرد، همراه امام علي علیه السلام به سوي كوفه آمد، و تازه در كوفه متوجه شد که آن حضرت، حاکم مسلمانان است! 📚اصول کافی ، جلد ۲ باب حسن الصحابه و حق الصاحب في السفر، صفحه ۶۷۰ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@Masafe_akhar2
زنان عاشورایی-11شهریور99-تهران.pdf
730.9K
📖 خلاصه () سخنرانی استاد 📝 موضوع: زنان عاشورایی 📅 ۱۱ شهریورماه ۹۹- تهران 🏢 تهیه شده در مؤسسه مصاف @Masafe_akhar
⭕️ 🔸 امام محمد باقر(ع): 🔹گرامى‏ ترين شما نزد خداوند، كسى است كه بيشتر به همسر خود احترام بگذارد. (وسائل الشيعه : ج ۱۵ ، ص ۵۸ ، ح ۶ ) @Masafe_akhar2
🌌 📝 نقش مادران در ظهور ... @Masafe_akhar2