1_34127073.mp3
2.45M
🔸 #آیت_الله_جوادی_آملی
🔴 اوج عظمت و مقام عرفانی حضرت #سکینه سلام الله علیها
#حضرت_سکینه
#بنت_الحسین
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59
بیست و یکم رجب
شهادت حضرت رباب (سلاماللهعلیها)
بیست و یکم رجب سال ۶۲ هجری قمری #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) #شهید گشتند،
#حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) #همسر امام حسین (علیهالسلام) و #مادر حضرت علی اصغر (علیهالسلام) است،
#حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) فرزند امرءالقیس بن عدی #همسر جلیل القدر #امام_حسین (علیهالسلام) است، این بانو مادر بزرگوار #حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_علی_اصغر (علیهالسلام) و از بانوان ستمدیده کاروان کربلا هستند،
ایشان از بانوان عالمه و اهل فصاحت و بلاغت بوده و همینطور در تاریخ است که #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) از #بهترین_بانوان و #افضل آنان در #ادب و عقل بود،
پدر ایشان #امرءالقیس کلبی از شیعیان #امیرالمومنین (علیهالسلام) و از بزرگان اهل شام بود که از فرط علاقه به اهل بیت (علیهم السلام) سه #دختر خود را به #عقد امیرالمومنین (علیهالسلام) و امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) در آورد،
#امام_حسین (علیهالسلام) #علاقه زیادی به #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) و #حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) داشتند که در شعری بیان میدارند:
خانهای که در آن #رباب (سلاماللهعلیها) و #سکینه (سلاماللهعلیها) باشد را #دوست میدارم،
"لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا
تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی
وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ"
بعد از جریان کربلا #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) هر روز در #آفتاب مینشتند و بر مصائب #امام_حسین (علیهالسلام) #گریه و زاری میکردند، در تمام روزها #مجلس_عزا برقرار نموده و با بقیه مخدرات نقل #مصائب و #عزاداری میفرمودند بعضی از زنان مدینه اعتراض کردند که چرا به #سایه نمیروید؟ #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) فرمودند ما را ملامت نکنید، آنچه #مصائبی که ما دیدهایم شما ندیدید که بدن مطهر عزیز فاطمه (سلاماللهعلیها) #بدن امام حسین (علیهالسلام) عریان زیر #آفتاب سوزان رها کردند،
#حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) در #کربلا همراه #امام_حسین (علیهالسلام) بود و هنگامی که #امام_حسین (علیهالسلام) به #شهادت رسیدند، بسیار #بیتابی کردند،
#حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) بنابر نقلی یکسال پس از عاشورا از دنیا رفتند، همچنین آمده است که #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) بعد از #اربعین با #اذن امام سجاد (علیهالسلام) تا #یکسال در #کربلا ماندند و در آنجا مشغول #گریه و #عزاداری بودند، پس از #یکسال به دستور #امام_سجاد (علیهالسلام) به #مدینه بازگشتند و دائما درحال #عزاداری بودند، تا سرانجام در #ماه_رجب بر اثر شدت #غم و اندوه #دق کرده و بر اثر #تازیانهها و #مصائب اسارت به #شهادت رسیدند،
همچنین در #شهادت حضرت رباب (سلاماللهعلیها) نوشتهاند که در #کربلا دق کردند و #قبر مطهرشان نیز در #کنار قبر مطهر امام حسین (علیهالسلام) است.
منابع:
الوقایع والحوادث مرحوم ملبوبی ، أعلام النساء المؤمنات شيخ محمد حسون ، نساء حول الحسين سعيد رشيد زميزم ، سبايا آل محمد (علیهم السلام) السيد نبيل الحسنی ، تاريخ الإسلام ج ۲ المنظمة العالمية للحوزات ، عدد السنه ص ۱۷۹ ، ابن کثیر ج ۸ ص ۲۲۹ ح ۱۴۱۳
#به_جمع_مابپوندید
@MOORI82325
🇮🇷 #باماهمراه_شوید
#التماس_دعای_فرج
http://کانال.شهیدنوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 پاسخ شبههای ازدواج حضرت سکینه(ع) با دشمنان اهلبیت(ع)
👤 استاد علوی تهرانی
🌤 بیان مقام والای ایشان از زبان اهلبیت
☀️ ماجرای خواستگاری فرزند امام حسن(ع)
#حضرت_سکینه (س)
#وفات_حضرت_سکینه (س)
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
🔹 @zoho313oor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 مقام والای حضرت سکینه بنت الحسین (علیه السلام)
#وفات_حضرت_سکینه
#شهادت_حضرت_سکینه
#حضرت_سکینه
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
🔹 @zoho313oor
☀️ وقتیکه نازدانهٔ سیدالشهداء علیهالسلام از قافله جا میماند و صدیقه کبری سلاماللهعلیها، سر او را به دامن میگیرد...
در نقلها آمده است:
🥀 شبی از شبهایی که قافله در راه شام بود، حضرت سکینه سلاماللهعلیها (در برخی نقل، حضرت رقیه سلاماللهعلیها آمده) به یاد پدر و درد اسارت و غم های دلش، گریه زیادی کرد و صدای او به گریه بلند شد.
🥀 شتربان او وقتی که دید گریهاش تمامی ندارد، گفت:
📋 اُسكُتي يا جارِيَة! فقد أذَّيتِني بِبُكائِكِ
▪️ای کنیزک! ساکت شو! مرا با گریهات آزار میدهی!
🥀 اما آن نازدانه، گریهاش تمام نشد، بلکه چنان نالهای کشید که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود. آن شتربان ملعون گفت: ای دختر خارجی! ساکت شو دیگر!
🥀 آن دختر مظلومه با شنیدن این جمله حالش دگرگون شد و با ناله گفت: ای وای من! آه ای پدرم! تو را از روی ظلم و جور کشتند و حالا تو را خارجی هم میخوانند!؟
📋 فَغَضَبَ اللَّعينُ مِن قَولِها، و أخَذَ بِيَدِها، و جَذَبَها و رَمَىٰ بِها عَلىٰ الْأرضِ فَلَمَّا سَقَطَتْ غُشِيَ عَلَيْها.
▪️آن شتربان دیگر به غضب آمد و دست آن مخدّره را گرفت و از روی شتر کشید و آن بانوی مظلومه را محکم به زمین زد و حضرت سکینه عليها السّلام بيهوش شد.
🥀 وقتی که به هوش آمد، همه رفته بودند و اثری از قافله نبود. با پای برهنه در تاریکی شب راه افتاد. گاهی مینشست و گاهی بلند میشد و گاهی پدر و گاهی عمهاش را صدا میزد. ساعتی از شب را همینگونه سپری کرد و باز اثری از قافله ندید و بيهوش روی زمین افتاد.
🥀 در همين ساعت بود که ديدند نیزهای که سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام بر آن بود، در زمین فرو رفت و هرچه حامل آن نیزه و لشکریان دیگر تلاش کردند تا آن رابیرون بیاورند، نتوانستند.
🥀 خبر به عمر سعد لعين رسيد و او گفت: از علي بن الحسین علیهماالسلام سؤال کنید؛ آنان سراغ امام سجاد علیه السلام رفتند و قضیه را بازگو کردند.
🥀 حضرت فرمودند: بروید به عمه جانم زينب کبری عليهاالسلام بگویید دنبال بچهها بگردد؛ شاید کودکی در دل شب گمشده باشد.
🥀 خبر به زینب کبری سلاماللّهعلیها دادند و آن بانو تک تک اطفال را صدا زد اما تا آن نازدانه را صدا زد، جوابی نشنید.
📋 فَرَمَتْ زينبُ بِنَفسِها مِن ظَهرِ النَّاقَةِ، و جَعَلَتْ تُنادِي: وا غُربَتاهُ! واضَيعَتاهُ... في أيِّ أرضٍ طَرَحوكِ، و في أيِّ وادٍ ضَيَعوكِ!
▪️پس از همان بالای نافه، خودش را بر زمین انداخت و ناله سر میداد: وا غربتاه!! … دخترم! در کدام وادی و بیابان تو را انداخته و رها کرده اند؟!
📋 فَرَجَعَتْ إلىٰ وَراءِ الْقافِلَةِ، و هِيَ تَعدو في الْبَراري حافِيَةً و الشَّوكُ تَدخُلُ في رِجلَيْها، و تَصرُخُ، و تُنادِي
▪️آن بانو با پای برهنه به عقب قافله رفت و خارهای بیابان در پای او میرفت و آن حضرت ناله سر میداد و سکینه خاتون را صدا میزد.
🥀 همین گونه در عقب قافله رفت تا اینکه یک سیاهی نمایان شد. زینب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و دیدند که یک بانویی روی ریگ و رمل بیابان نشسته و سر آن نازدانه را به دامن گرفته است و گریه میکند.
🥀 زينب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و فرمودند: شما کیستید که بر یتیمان ما ترحم میکنید؟ آن بانو ، رو به زينب کبری عليهاالسلام کردند و فرمودند:
📋 بُنيَّةَ زينبُ! أنا اُمُّكِ فاطمةُ الزَّهراءِ أظَنَنتِ إنِّي أغفُلُ عَن أيتامِ وَلَدِي!
▪️دخترم زينب! منم مادرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها»؛ تو گمان میکنی من از حال یتیمان پسرم غافل میشوم!؟
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۶
#ماه_صفر
#حضرت_سکینه
#شهادت_حضرت_رقیه
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
🔹 eitaa.com/zoho313oor
🔹 t.me/zoho313or
☀️ به مناسبت سالروز رحلت #حضرت_سکینه سلام الله علیها
🩸وقتیکه نازدانهٔ سیدالشهداء علیهالسلام از قافله جا میماند و صدیقه کبری سلاماللهعلیها، سر او را به دامن میگیرد...
👇 در نقلها آمده است:
🥀 شبی از شبهایی که قافله در راه شام بود، حضرت سکینه سلاماللهعلیها (در برخی نقل، حضرت رقیه سلاماللهعلیها آمده) به یاد پدر و درد اسارت و غم های دلش، گریه زیادی کرد و صدای او به گریه بلند شد.
👤 شتربان او وقتی که دید گریهاش تمامی ندارد، گفت:
📋 اُسكُتي يا جارِيَة! فقد أذَّيتِني بِبُكائِكِ
▪️ای کنیزک! ساکت شو! مرا با گریهات آزار میدهی!
☀️ اما آن نازدانه، گریهاش تمام نشد، بلکه چنان نالهای کشید که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود. آن شتربان ملعون گفت: ای دختر خارجی! ساکت شو دیگر!
💔 آن دختر مظلومه با شنیدن این جمله حالش دگرگون شد و با ناله گفت: ای وای من! آه ای پدرم! تو را از روی ظلم و جور کشتند و حالا تو را خارجی هم میخوانند!؟
📋 فَغَضَبَ اللَّعينُ مِن قَولِها، و أخَذَ بِيَدِها، و جَذَبَها و رَمَىٰ بِها عَلىٰ الْأرضِ فَلَمَّا سَقَطَتْ غُشِيَ عَلَيْها.
▪️آن شتربان دیگر به غضب آمد و دست آن مخدّره را گرفت و از روی شتر کشید و آن بانوی مظلومه را محکم به زمین زد و حضرت سکینه عليها السّلام بيهوش شد.
⚠️ وقتی که به هوش آمد، همه رفته بودند و اثری از قافله نبود. با پای برهنه در تاریکی شب راه افتاد. گاهی مینشست و گاهی بلند میشد و گاهی پدر و گاهی عمهاش را صدا میزد. ساعتی از شب را همینگونه سپری کرد و باز اثری از قافله ندید و بيهوش روی زمین افتاد.
❤️ در همين ساعت بود که ديدند نیزهای که سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام بر آن بود، در زمین فرو رفت و هرچه حامل آن نیزه و لشکریان دیگر تلاش کردند تا آن رابیرون بیاورند، نتوانستند.
☠ خبر به عمر سعد لعين رسيد و او گفت: از علي بن الحسین علیهماالسلام سؤال کنید؛ آنان سراغ امام سجاد علیه السلام رفتند و قضیه را بازگو کردند.
🥀 حضرت فرمودند: بروید به عمه جانم زينب کبری عليهاالسلام بگویید دنبال بچهها بگردد؛ شاید کودکی در دل شب گمشده باشد.
💘 خبر به زینب کبری سلاماللّهعلیها دادند و آن بانو تک تک اطفال را صدا زد اما تا آن نازدانه را صدا زد، جوابی نشنید.
⛈ فَرَمَتْ زينبُ بِنَفسِها مِن ظَهرِ النَّاقَةِ، و جَعَلَتْ تُنادِي: وا غُربَتاهُ! واضَيعَتاهُ... في أيِّ أرضٍ طَرَحوكِ، و في أيِّ وادٍ ضَيَعوكِ!
⛈ پس از همان بالای نافه، خودش را بر زمین انداخت و ناله سر میداد: وا غربتاه!! … دخترم! در کدام وادی و بیابان تو را انداخته و رها کرده اند؟!
⛈ فَرَجَعَتْ إلىٰ وَراءِ الْقافِلَةِ، و هِيَ تَعدو في الْبَراري حافِيَةً و الشَّوكُ تَدخُلُ في رِجلَيْها، و تَصرُخُ، و تُنادِي
⛈ آن بانو با پای برهنه به عقب قافله رفت و خارهای بیابان در پای او میرفت و آن حضرت ناله سر میداد و سکینه خاتون را صدا میزد.
🥀 همین گونه در عقب قافله رفت تا اینکه یک سیاهی نمایان شد. زینب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و دیدند که یک بانویی روی ریگ و رمل بیابان نشسته و سر آن نازدانه را به دامن گرفته است و گریه میکند.
🌤 زينب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و فرمودند: شما کیستید که بر یتیمان ما ترحم میکنید؟ آن بانو ، رو به زينب کبری عليهاالسلام کردند و فرمودند:
⛈ بُنيَّةَ زينبُ! أنا اُمُّكِ فاطمةُ الزَّهراءِ أظَنَنتِ إنِّي أغفُلُ عَن أيتامِ وَلَدِي!
⛈ دخترم زينب! منم مادرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها»؛ تو گمان میکنی من از حال یتیمان پسرم غافل میشوم!؟
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۶
#سقوط #وفات_حضرت_سکینه
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
🔹 eitaa.com/zoho313oor
🔹 t.me/zoho313or
4_5904302996488980241.mp3
6.23M
☀️ شاهدخت
⛈نامت سکینه باشد و محنت زدای ما
⛈گریان بود برای غمت دیدههای ما
⛈ما غرق غفلتایم و اسیران «غیبت» ایم
⛈ای غرق در خدا، تو دعا کن برای ما
🌤 سخن_آوای "شاهدُخت" به مناسبت ایام سوگواری #حضرت_سکینه
👌 پیشنهاد می شود بشدت
#وفات_حضرت_سکنیه
#رحلت_حضرت_سکینه
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
🔹 eitaa.com/zoho313oor
🔹 t.me/zoho313or
🏴 به مناسبت پنجم ربیعالاول ، سالروز وفات حضرت سکینه، بنت الحسین
☀️ امام حسین سلام الله علیه:
⛈ دخترم سکینه دائما غرق در خداست.
⛈ وَ امّا سُكَينَة فَغَالِبٌ عَلَيْهَا الاسْتِغْرَاقُ مَعَ اللّٰه.
📚 اسعافالراغبین، ص۲۱۰.
#حضرت_سکینه
#وفات_حضرت_سکینه
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
🔹 eitaa.com/zoho313oor
🔹 t.me/zoho313or