🕯اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمات
🥀امام رضا علیه السلام:
همانا یاد مرگ بهترین عبادت است.
(بحارالأنوار ج ۷۵)
🔻پنجشنبه ها
🔻چه خوشحال می شوند
🔻عزیزانی که
🔻دستشان از دنیا کوتاه است
🔻و منتظر قلب پرمهرتان هستند
📿با فاتحه و صلوات روحشان را شاد کنیم
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
🆔@zohoor1445
🌷هرهفته پنجشنبه،یاد یک شهید🌷
🥀شهید رضا اسماعیلی
در ۲۶مهرماه ۱۳۷۴ در مشهد مقدس بدنیا آمد. پدرش قربان اصالتا افغانستانی بود ولی در ایران متولد شده بود و مادرش زادۀ ایران بودند.
شهید خیلی پر شر و شور بود. اوائل سال ۹۲، زمانی که هنوز بحث مدافعان حرم آنقدر مطرح نبود، رضا جزو اولین گروه اعزامی فاطمیون به سوریه بود.
۱۹ ساله بود که به سوریه اعزام شد و در همان روزهای اول حضورش به دلیل استعداد و هوش بالایی که از خود نشان داد به عنوان فرماندۀ اطلاعات عملیات فاطمیون مشغول به خدمت شد.
این شهید عزیز در تاریخ ۲۸ مهرماه ۱۳۹۵ در شهرک زمانیه شهر حلب به دست نیروهای تکفیری داعش اسیر و سر از بدن او جدا می شود.
از این شهید یک پسر به نام محمدرضا به یادگار مانده است.
🆔@zohoor1445
🥀شهید رضا اسماعیلی🥀
داعشی ها محاصره اش کردن
تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید،
تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد.
ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد...
تشنه بود آب جلوش می ریختن روی زمین
فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس
برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش
کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم
اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید...
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی...
اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب...
اصلا من آمدم سرم رو بدم...
یا علی یا زهرا...
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد.
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برای حاج قاسم...
امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان، چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم...
🆔@zohoor1445
رضا همانطور شهید شد که دلش نمیخواست!
در اواخر وقتی ۲۱ ساله بود و خبر پدر شدنش را نیز شنیده بود باز هم پایش برای جهاد در راه خدا سست نشد. رفت و در سوریه به شهادت رسید.
مادرش از علاقه رضا به شهید شدن، میگوید و ماجرای عجیب نحوه شهادتش را روایت میکند:
چهلمین روز بعد از خاکسپاریاش بود. وقتی پیکر رضا برگشت، ما نمیدانستیم که سر ندارد، کفنش را هم به خاطر شلوغی جمعیت و ... باز نکردند، اما وقتی مراسم چهلم سر مزارش برگزار میشد، اعلام کردند که این شهید بی سر برگشته. من همانجا اولین بار شنیدم و از حال رفتم. من را بردند بیمارستان.
بعد هم در یکی از شبکههای تلویزیون (فکر میکنم شبکه افق) بود که درباره مدافعان حرم گزارش پخش میکردند. یک مستند برای رضا ساخته بودند. اقوام به من زنگ زدند که زندگی رضا از تلویزیون پخش میشود. من تا تلویزیون را روشن کردم، صحنه سر بریده رضا را در جعبه نشان میداد که داعشیها بعد از شهادتش پخش کرده بودند. این را که دیدم، دوباره از حال رفتم.
یادم است همیشه خواهرش میگفت: رضا از شهادت نمیترسی؟ رضا هم میگفت: نه. فقط نگران یک چیز هستم. در اینترنت دیدهام که این داعشیها سر مسلمانها را از تنشان جدا میکنند. فکر میکنم چقدر سخت است، چقدر دردناک است. اینها یک ذره انسانیت ندارند که اینطور میکنند؟! همیشه میگفت: دعا کنید من اسیر نشوم. بعد که نحوه شهادتش را شنیدم، خیلی ناراحت شدم. تا مدتی از نظر روحی به هم ریخته بودم تا اینکه یکی از همرزمانش از سوریه به خانه ما آمد و حرفی زد که آرام شدم.
گفت: رضا شب قبل از شهادتش خوابی دیده و همه را بیدار کرده بود. گفته بود بیدار شوید، بیدار شوید من میخواهم شهید بشوم. دوستانش گفته بودند حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! کو شهادت؟ گفته بود: «من خواب دیدم امام حسین(ع) به خوابم آمد و گفت رضا تو شهید میشوی. اگر سرت را بریدند، نترس، درد ندارد.»
وقتی من این را شنیدم، واقعا آرام شدم. تسلی پیدا کردم. مطمئنم که خود امام حسین(ع) در آن لحظه هوای پسرم را داشته.
شهید رضا اسماعیلی
🆔@zohoor1445
🖤السَّلامُ علیکِ یا فاطمه المعصومه
یا بِنتَ أَمیرِ المؤمِنین
سخت کم آورده ام ، عشق پناهم بده
خسته و آواره ام ، نور به راهم بده
وفات شهادت گونه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تسلیت باد.
🆔@zohoor1445