🌷هرهفته پنجشنبه،یاد یک شهید🌷
🥀#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی🥀
حاج قاسم سلیمانی در توصیف شهید"محمّدحسین یوسفالهی" اینچنین گفته است؛ دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید
همرزمان این شهید بزرگوار میگویند؛ حسین از عرفای جبهه بود و زیباترین نماز شب را میخواند، ولی کسی او را نمیدید، رفیق خدا بود و مشکلات را با الهامهایی که به او میشد، حل میکرد به مرحله یقین رسیده بود و پردههای حجاب را کنار زده بود.
شهید محمد حسین یوسف الهی را عارفی میدانند که مراتب کمال الی الله را طی کرده است و کمتر رزمندهای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد، اما خاطرهای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد.
وی مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده امام خمینی (ره)، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرتزده قطرهای از دریای بیانتهای خود کردند.
🆔@zohoor1445
✍علاقه حاج قاسم به شهید محمد حسین یوسف الهی به خصوصیات و ویژگیهای او برمیگشت.
عارفی که انس و الفت حاج قاسم به او بعد از شهادت نیز ادامه داشت و تا جایی بود که به خصوص شبها با حضور در گلزار شهدای کرمان در کنار مزار شهید یوسف الهی زیارت عاشورا میخواند.
در روایتی حاج قاسم عنوان نموده محمد حسین به نظر من عالم دیگری می دید که از عقل ما ناتوان می باشد.
چرا که برای من پیشگویی هایی کرد و مطالبی می گفت که از عقل یک انسان عاقل فراتر بود.
محمدحسین زمان شهادت خود را پیش بینی کرده بود.
محمد حسین پیروزی عملیات والفجر هشت را دو ماه قبل از عملیات برای من تشریح کرد آن هم از قول حضرت زینب سلام الله علیها...
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
🆔@zohoor1445
🔰معجزات شهید یوسف الهی
شهید چنان روح ملکوتی و عرفانی داشت که هر کس او را می دید عاشق سکنات و رفتارش می شد. بعضی از خلق و خوی های وی که همه اطرافیان آن ها را تایید می کردند به روایت زیر است:
از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود
نماز شب ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید
دائما ذکر خدا می گفت
قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود
هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود
چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت
خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت
روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود
یکی از خاطراتی که نشان دهنده این کمالات در این جوان عرفانی و خدایی بود، این گونه است:
مادر شهید: با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند!
بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟
امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد!
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
🆔@zohoor1445