eitaa logo
ظهور نزدیکه ان شاءالله
11.4هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
19.3هزار ویدیو
57 فایل
هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است 🌱 هدف از ایجاد کانال معرفت بیشتر به امام و خودسازی و در نهایت زمینه سازی ظهور...❤️💚 جهت انتقاد و پیشنهاد 👈 @Gol_narges_110 کپی با ذکر صلوات آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Ostad_Shojaeحرف خاص .mp3
زمان: حجم: 17.94M
  💫 کتاب (مصحف فاطمه) سلام‌الله‌علیها، کتابی مشتمل بر دعا یا احکام شرعی نیست! بلکه، حامل اخبار آینده‌ جهان است که توسط جبرئیل بر حضرت صدیقه سلام‌الله‌علیها نازل و توسط امیرالمؤمنین علیه‌السلام إنشاء شده است. آگاهی از اخبار این کتاب، که در روایات و احادیث مستند گوناگون به آنها اشاره شده، برای مدیریت خویشتن در آخرالزمان، بسیار بسیار ضروری است! .. چرا؟ @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله 🔆امروز 432227 وز از غیبت بهارانسانیت گذشت😔 🦋زندگی زیباست اگر منتظرانه زندگی کنیم.... زندگی کن به سبکی که محبوبت، امام زمانت می پسندد. سبک زندگی منتظرانه بهترین هدیه ی الهیست پس زندگی را زندگی کن به سبک منتظرانه با قوانین، مسئولیت ها و نقش های منتظرانه … !!! سبک زندگی شما حال و آینده تان را می سازد پس زندگی کن به شیوه ی امام زمانی … تا حال و آینده ای خوب در پرتو الطاف و عنایات پدرانه ی امام زمانت داشته باشی... 😥 ┄┅══✼🌼✼══┅┄ به تمنای طلوع تو جهان چشم به راه به امید قدمت کون و مکان چشم به راه... سال‌ها می‌رود و حرف دل من این است تا به کی صبر کنم؟ تا چه زمان چشم به راه؟😔 @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدای یوسف 👈ادامه قسمت سنگینی را حس میکرد. نگاهش را بسمت خاله شهین برد. باید کمی رک تر بود. _ممنونم ازتون 😐 رو به مادرش گفت: _شما که مادر من، چرا دیگه به خاله زحمت دادین.!😐‼️ خاله شهین_وا... خاله چه زحمتی!! سهیلا دوستت داره!! اخم کرد. 😠با عذرخواهی مختصری از اتاق بیرون آمد... به نوعی از حرف زدن حتی با محارمش فراری بود. کتاب حافظ در دست به حیاط رفت. گوشه ای از حیاط چند صندلی و یک میز بود.روی صندلی نشست. چشمانش را بست. خواست تفعلی به حضرت حافظ بزند. 💓باز یاد آن شب خاطرش نوازش داد. چشمانش را باز کرد. بسرش بود... خدایا این حس چه بود که آمد؟! او را میخواست؟! با خودش دو دوتا چهارتا میکرد!! و همین بود که بردارد...😊👌برای خواستنش، برای رسیدن به وصلش. اما بزرگ مثل خوره روح و ذهنش را میخورد..😰 نکنه این حس غلط باشه؟!😟 نکنه ریحانه منو نخاد؟!😑 شاید اون اصلا ب من فکر نمیکنه!!😥 نکنه کلا جوابش منفی باشه!!😞 ، ثانیه ای ذهنش را آرام نمیگذاشت. ادامه دارد... @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا