🎁 یک هدیۀ جذاب برای عیدی عید غدیر!
🚨کتاب «آن چهارده روز»؛ آماده شد!
📌روایت چهارده رخداد ویژه در زندگی امیرالمؤمنین(ع)، از زبان خود امیرالمؤمنین(ع)!
🔻سفارش(عمده): @panahian_admin
📎 Panahian.ir/post/7909
#آن_چهارده_روز
@Panahian_ir
🎁 یک هدیۀ جذاب برای عیدی عید غدیر!
🚨کتاب «آن چهارده روز»؛ آماده شد!
📌روایت چهارده رخداد ویژه در زندگی امیرالمؤمنین(ع)، از زبان خود امیرالمؤمنین(ع)!
🔻سفارش(عمده): @panahian_admin
📎 Panahian.ir/post/7909
#آن_چهارده_روز
@Panahian_ir
📌پاسخ خواندنی امیرالمؤمنین(ع) به سؤال بزرگ یهودیان
امیرمؤمنان(ع) بهتازگی از جنگ نهروان برگشته بود. درحالیکه امام(ع) در مسجد کوفه نشسته بود، بزرگ یهودیان بهحضور ایشان رسید و گفت: میخواهم سؤالی بپرسم که پاسخش را فقط انبیا و اوصیا میدانند.
- امام فرمود: ای مرد یهودی! هرچه میخواهی بپرس.
- مرد یهودی گفت: ما در کتاب مقدس خود میخوانیم: هنگامی که خدا پیامبری را مبعوث میکند، به او فرمان میدهد که فردی را از خاندانش انتخاب کند تا پس از خودش امور امت را تدبیر کند و دربارۀ او با امت عهد و پیمانی ببندد، تا این پیمان پس از درگذشتش مبنا و میزان عمل رفتار پیروانش باشد. همچنین در کتاب مقدس میخوانیم که خداوند اوصیا را، هم در زمان حیات انبیا و هم پس از وفات ایشان، امتحان میکند. اکنون مرا از تعداد این امتحانها خبر بده و بگو اگر «وصی» از این آزمایشها سربلند بیرون آید، سرانجامش چه میشود؟...
- علی(ع) دست یهودی را گرفت و گفت: بیا برویم تا به تو بگویم.
- گروهی از اصحاب امام گفتند: ای امیرمؤمنان! اجازه بده ما هم این اخبار را بشنویم.
- امام فرمود: نگرانم دلهایتان تاب حرفهای مرا نداشته باشد!
- اصحاب گفتند: ...
- آنگاه علی(ع) نشست و رو به یهودی کرد و فرمود:...
🔸بخشی از کتاب «آن چهارده روز»
روایت چهارده رخداد ویژۀ زندگی امیرالمؤمنین(ع)، از زبان خود امیرالمؤمنین(ع)!
📖برای مطالعۀ ادامۀ داستان اینجا را کلیک کنید
📚برای خرید این کتاب اینجا را کلیک کنید
💐 ۷ روز تا میلاد مولود کعبه
#آن_چهارده_روز
🗡ناگهان شمشیر کشیدم!
«قریشیان همواره در این فکر بودند که چگونه میتوانند پیامبر را به قتل برسانند. تا اینکه روزی در دارُالنَدوه(محل مشورت سران قریش) پس از بررسی بسیار، بر یک نقشه اتفاق نظر پیدا کردند. در آن جلسه، که ابلیس ملعون هم در شمایل «مُغِیرَة بن شُعْبه» حاضر بود، تصمیم گرفتند....
من نیز با کمال میل و به سرعتِ تمام این فرمان را اجرا کردم و رضایت کامل داشتم که برای حفظ او کشته شوم. آنگاه پیامبر رفت و من در بسترش خوابیدم. در موعد مقرر، مردان قریش درحالیکه مطمئن بودند اکنون پیامبر را میکشند، وارد اتاق شدند و آمادۀ حمله به بستر بودند که ناگهان من شمشیر کشیده، از خودم دفاع کردم. و خدا و مردم از این واقعه آگاهاند و این ماجرا را میدانند.
سپس رو به اصحاب فرمود: آیا اینگونه نیست؟
اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان.»
🔸بخشی از کتاب «آن چهارده روز»؛ زندگینامه خودگفتۀ امیرالمؤمنین(ع)
📖برای مطالعۀ ادامۀ داستان اینجا را کلیک کنید
🛍 سفارش آنلاین نسخۀ کاغذی
👈 نسخۀ الکترونیک
➖ سفارش تعداد بالا(تماس یا پیام در ایتا و تلگرام):
📞 09199020313
📩 @BayanKetab
💐 ۶ روز تا میلاد مولود کعبه
#آن_چهارده_روز
🩸تا جایی که دیدگان از شدت ترس سرخ شد!
«ما با رسول خدا(ص) وارد شهر شما یهودیان، خیبر شدیم. آنجا با جنگجویان سواره و پیادۀ یهودی، از قریش و غیر قریش روبرو شدیم که بهخاطر اسب و سلاحهای فراوانشان، چون کوه در برابر ما مینمودند. هم جایگاه و محل سکونت آنها ایمن و ضربهناپذیر بود و هم شمارشان از ما بیشتر بود. آنها مبارز میطلبیدند و هیچکس از ما به جنگ آنان نرفت مگر اینکه او را کشتند. تا جایی که دیدگان از شدت ترس سرخ شد!
من در حالى به مبارزه فرا خوانده شدم که هرکس در فکر جان خود بود. هریک از همرزمانم به دیگرى نگاه میکرد و همه مىگفتند: اى ابوالحسن! برخیز.
تا اینکه رسول خدا(ص) مرا به میدان فرستاد.
آنگاه، چون شیرى که بهشدت بر شکارش حمله میبَرَد، بر آنها حمله بردم تا اینکه آنان را به درون شهرشان، که چون قلعهای بزرگ بود، فرستادم و راه فرار را بر آنان بستم. درِ بزرگ قلعهشان را به دست خود کَندم و تنها وارد شهرشان شدم، هر مردى که خود را نشان مىداد، میکشتم تا اینکه شهر را به تنهایى فتح کردم، و جز خداى یگانه هیچ شریک و یاوری نداشتم.
سپس رو به اصحاب گفت: آیا چنین نبود؟
اصحاب گفتند: چرا ای امیرمؤمنان.»
🔸بخشی از کتاب «آن چهارده روز»؛ زندگینامه خودگفته امیرالمؤمنین(ع)
📖برای مطالعۀ ادامۀ داستان اینجا را کلیک کنید
📚برای خرید این کتاب اینجا را کلیک کنید
📱نسخه الکترونیک
➖ سفارش تعداد بالا(تماس یا پیام در ایتا و تلگرام):
📞 09199020313
📩 @BayanKetab
💐 ۴ روز تا میلاد مولود کعبه
#آن_چهارده_روز
🔥فشارى بر من فرود آمد که فکر نمیکنم اگر بر پشت کوهها گذاشته مىشد، مىتوانستند آن را تحمّل کنند!
«در میان مسلمانان هیچکس رابطهای که من با رسول خدا(ص) داشتم نداشت.
او بود که در کودکی سرپرستیام را به عهده گرفت و مرا بزرگ کرد و در هنگام یتیمی جای پدر را برایم پر کرد. هزینۀ زندگیام را تأمین میکرد و مرا از رنج کسب راحت نمود. در بزرگسالی هم حامی و پشت و پناه من و همسر و فرزندانم بود. آنچه گفتم کمک ایشان به من در امور دنیوی بود، و در مسائل معنوی هم مرا در درجات قرب به خدا رشد داد و بالا برد.
از این رو بر اثر وفات او، مصیبت و فشارى بر من فرود آمد که فکر نمیکنم اگر بر پشت کوهها گذاشته مىشد، مىتوانستند آن را تحمّل کنند! ...در آن وانفساه من صبورانه لب از جَزَع و فَزَع فروبستم و به آنچه آن بزرگوار مرا بدان مأمور کرده بود مشغول شدم...
سپس امام رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا اینگونه نبود؟
اصحاب گفتند: چرا ای امیرمؤمنان.»
🔸بخشی از کتاب «آن چهارده روز»؛ زندگینامه خودگفته امیرالمؤمنین(ع)
📖 برای مطالعۀ ادامۀ داستان اینجا را کلیک کنید
📚سفارش آنلاین نسخۀ کاغذی
📱نسخۀ الکترونیک
➖ سفارش تعداد بالا(تماس یا پیام در ایتا و تلگرام):
📞 09199020313
📩 @BayanKetab
💐 ۳ روز تا میلاد مولود کعبه
#آن_چهارده_روز
هدایت شده از ظهور نزدیک است
📌پاسخ خواندنی امیرالمؤمنین(ع) به سؤال بزرگ یهودیان
امیرمؤمنان(ع) بهتازگی از جنگ نهروان برگشته بود. درحالیکه امام(ع) در مسجد کوفه نشسته بود، بزرگ یهودیان بهحضور ایشان رسید و گفت: میخواهم سؤالی بپرسم که پاسخش را فقط انبیا و اوصیا میدانند.
- امام فرمود: ای مرد یهودی! هرچه میخواهی بپرس.
- مرد یهودی گفت: ما در کتاب مقدس خود میخوانیم: هنگامی که خدا پیامبری را مبعوث میکند، به او فرمان میدهد که فردی را از خاندانش انتخاب کند تا پس از خودش امور امت را تدبیر کند و دربارۀ او با امت عهد و پیمانی ببندد، تا این پیمان پس از درگذشتش مبنا و میزان عمل رفتار پیروانش باشد. همچنین در کتاب مقدس میخوانیم که خداوند اوصیا را، هم در زمان حیات انبیا و هم پس از وفات ایشان، امتحان میکند. اکنون مرا از تعداد این امتحانها خبر بده و بگو اگر «وصی» از این آزمایشها سربلند بیرون آید، سرانجامش چه میشود؟...
- علی(ع) دست یهودی را گرفت و گفت: بیا برویم تا به تو بگویم.
- گروهی از اصحاب امام گفتند: ای امیرمؤمنان! اجازه بده ما هم این اخبار را بشنویم.
- امام فرمود: نگرانم دلهایتان تاب حرفهای مرا نداشته باشد!
- اصحاب گفتند: ...
- آنگاه علی(ع) نشست و رو به یهودی کرد و فرمود:...
🔸بخشی از کتاب «آن چهارده روز»
روایت چهارده رخداد ویژۀ زندگی امیرالمؤمنین(ع)، از زبان خود امیرالمؤمنین(ع)!
📖برای مطالعۀ ادامۀ داستان اینجا را کلیک کنید
📚برای خرید این کتاب اینجا را کلیک کنید
💐 ۷ روز تا میلاد مولود کعبه
#آن_چهارده_روز