#ترجمهی_سورهی_مبارکهی_شعرا
به نام خداوند گستردهمهر مهربان
طا. سين. ميم. (1)
اين آياتى كه در اين سوره نازل خواهد شد، و آياتى كه پيشتر نازل شدهاست، همه آيات اين كتابند كه آسمانى بودن آن به خوبى آشكار است. (2)
اى پيامبر، بيم آن مىرود كه تو جان خود را از غم اينكه مشركان قوم تو به قرآن ايمان نمىآورند از دست بدهى! (3)
اگر بخواهيم، آيتى مقهوركننده از آسمان بر آنان فرومىفرستيم؛ در نتيجه چنان در برابر آن خاضع مىشوند كه گردنهايشان فرومىافتد. (4)
آنان چنانند كه هيچ تذكّر جديدى از سوى خداى رحمان برايشان نمىآيد مگر اينكه از آن رويگردانند. (5)
بىگمان آنان آيات الهى را دروغ شمردهاند، و به زودى اخبار آنچه به مسخرهاش مىگرفتند، به آنان خواهد رسيد و به سزاى تكذيب آيات الهى، عذابهايى را در دنيا و كيفرهايى را در آخرت خواهند چشيد. (6)
چرا بر تكذيب آيات الهى و اعراض از آنها اصرار مىورزند؟ مگر به زمين نظر نكردهاند كه چه بسيار گياهانى كه همه جفتهايى زيبا هستند در آن روياندهايم؟ (7)
قطعا در اينكه خدا گياهان را جفت آفريده تا به هدفى كه دارند برسند، نشانهاى است بر اينكه آدميان را به حال خود رها نمىكند؛ آنان را [با فرستادن پيامبران و كتابهاى آسمانى] به راه سعادتشان هدايت مىكند، ولى بيشترشان ايمان نمىآورند. (8)
به يقين پروردگار توست آن مقتدر شكستناپذيرى كه تكذيبكنندگان را مجازات مىكند، و اوست آن رحمتگرى كه به حكم رحمتش قرآن را فرومىفرستد تا مردم را هدايت كند و هدايتيافتگان را نجات بخشد. (9)
و ياد كن هنگامى را كه پروردگارت موسى را ندا در داد كه به سوى آن قوم ستمپيشه برو، قومى كه با شركورزى و شكنجه بنىاسرائيل ستم روا داشتند. (10)
به سوى قوم فرعون برو، و به آنان بگو كه آيا پروا نمىكنند و از ستمكارى بازنمىايستند؟ (11)
موسى گفت: پروردگارا، مىترسم مرا تكذيب كنند و پيامم را دروغ شمرند. (12)
و سينهام [بر اثر تكذيبشان] تنگ مىشود، و زبانم باز نمىشود تا بتوانم به خوبى از رسالت خود دفاع كنم، پس فرشته وحى را به سوى هارون بفرست و او را ياور من گردان. (13)
و آنان بر من به سبب كشتن آن مرد قبطى ادعاى جرم دارند و مىترسم مرا به قصاص او بكشند. (14)
خدا گفت: نه، تو را نخواهند كشت. پس هارون را به يارى موسى فرستاد و فرمود: هردو با معجزاتى كه به شما دادهام به سوى فرعونيان برويد، كه ما نزد شما و آنان حاضريم و سخنانتان را مىشنويم. (15)
پس بر فرعون درآييد و بگوييد: ما فرستاده پروردگار همه جهانهاييم. (16)
با اين پيام كه بنىاسرائيل را آزاد كن تا همراه ما رهسپار شوند. (17)
فرعون گفت: آيا تو را آنگاه كه كودكى خردسال بودى در ميان خود تربيت نكرديم؟ و تو چند سالى از عمرت را در جمع ما بسر بردى. (18)
و سرانجام كار خودت را كه كارى بس نادرست بود كردى، و كسى را از ما كشتى و نعمتهاى مرا كفران كردى. (19)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
#ترجمهی_سورهی_مبارکهی_شعرا
موسى در پاسخ فرعون گفت: آرى، در آن زمان من براى دفاع از مردى اسرائيلى در برابر آن مرد قبطى به پا خاستم و آن كار را كردم، ولى نمىدانستم كه به كشته شدن او مىانجامد و چه فرجام ناگوارى را براى من در پى دارد. (20)
و وقتى شنيدم كه بر كشتن من تصميم گرفتهايد، از شما ترسيدم و از دستتان گريختم و پروردگارم به من دانش و حكمت بخشيد و مرا از پيامبران قرار داد. (21)
آيا اينكه بر بنىاسرائيل ستم كرده و آنان را برده خود ساختهاى، نعمتى است كه آن را بر من منّت مىنهى؟ (22)
فرعون گفت:
پروردگار جهانها كه تو را به رسالت فرستادهاست چيست؟ (23)
موسى گفت:
همان كسى كه پروردگار آسمانها و زمين و همه چيزهايى است كه ميان آن دو قرار دارد. شما اگر اهل يقين باشيد، از تدبيرى كه بر جهان حاكم است درمىيابيد كه خدايى يگانه جهان را اداره مىكند. (24)
فرعون به كسانى كه پيرامونش بودند از روى تعجب گفت: آيا نمىشنويد كه موسى چه پاسخى مىدهد؟ (25)
موسى گفت: پروردگار جهانها، همان پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست. (26)
فرعون به اطرافيان خود گفت:
بىترديد، اين پيامبرتان كه به سوى شما فرستاده شده، ديوانه است. (27)
موسى در ادامه سخنانش گفت: پروردگار جهانها، همان پروردگار مشرق و مغرب و همه موجوداتى است كه ميان آن دو قرار دارد. اگر عقل خود را به كار گيريد درمىيابيد كه نظامى واحد بر آنها حاكم است و خدايى يكتا آنها را سامان مىدهد. (28)
فرعون گفت: اى موسى، سوگند ياد مىكنم كه اگر غير از من معبودى اختيار كنى تو را در زمره آن زندانيان كه از وضعشان خبر دارى قرار مىدهم. (29)
موسى گفت: آيا اگر نشانهاى براى تو بياورم كه درستى رسالت مرا آشكار كند، باز هم مرا به زندان مىافكنى؟ (30)
فرعون گفت: اگر راست مىگويى كه نشانه و معجزهاى دارى آن را بياور و نشان ده. (31)
پس موسى عصاى خود را افكند كه ناگاه آن عصا اژدهايى آشكار شد. (32)
و دستش را از زير بغل بيرون كشيد كه ناگاه آن دست براى تماشاگران سفيد و درخشان پديدار شد. (33)
فرعون وقتى با اين حقيقت آشكار روبهرو گرديد، چارهاى جز اتّهام نديد و به بزرگانى كه پيرامونش بودند گفت: قطعا اين مرد ساحرى زبردست و داناست. (34)
مىخواهد با سحر خود، شما را از سرزمينتان بيرون كند. با اين وصف درباره او چه برنامهاى داريد و چه دستورى مىدهيد؟ (35)
مهتران قوم گفتند: در مجازات او و برادرش هارون شتاب مكن و كارشان را به تأخير انداز و گروهى را به شهرها بفرست تا ساحرانى ماهر را گرد آورند (36)
آنان هرجادوگر زبردست دانايى را نزد تو مىآورند. (37)
پس جادوگران در وقتى كه ميان موسى و فرعونيان مقرّر شد و آن روزى معيّن بود گردآورى شدند. (38)
و به مردم گفته شد: آيا شما هم در آن روز در ميدان مبارزه اجتماع مىكنيد؟ (39)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
#ترجمهی_سورهی_مبارکهی_شعرا
اگر شما در آن روز گرد آييد، چنانچه جادوگران بر موسى پيروز شدند، اميد است ما هم از آنان پيروى كنيم و به كيش آنان باشيم. (40)
پس هنگامى كه ساحران نزد فرعون آمدند، به او گفتند: اگر ما بر موسى پيروز شديم، آيا حتما مزدى براى ما خواهد بود؟ (41)
فرعون گفت: آرى، و علاوه بر آن، قطعا شما از مقرّبان خواهيد شد. (42)
موسى به ساحران گفت: افسونهايى را كه تدارك ديدهايد و مىخواهيد بيفكنيد، همه را بيفكنيد. (43)
جادوگران ريسمانها و عصاهايشان را افكندند و چنان وانمود كردند كه آنها مارهايى پرجنب وجوشاند، و گفتند: به عزّت فرعون سوگند كه ماييم پيروز اين صحنه، و موسى شكست خوردهاست. (44)
پس موسى عصايش را انداخت و ناگهان عصا آنچه را كه ساحران به افسون ساخته بودند، به سرعت در كام خود فروبرد. (45)
ساحران حقيقت را دريافتند و بىاختيار به درگاه خدا به سجده افتادند. (46)
گفتند: ما به پروردگار جهانها ايمان آورديم، (47)
همان پروردگار موسى و هارون. (48)
فرعون به ساحران گفت: آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟ و چارهاى جز اين نديد كه بگويد: قطعا موسى بزرگ شماست كه سحر را به شما آموختهاست. به زودى خواهيد دانست كه با شما چه مىكنم! حتما يك دست و يك پاى شما را به عكس يكديگر خواهم بريد و همه شما را به صليب خواهم كشيد. (49)
آنان در پاسخ فرعون گفتند: اين شكنجه براى ما زيانى نيست، زيرا بدينوسيله به سوى پروردگارمان بازمىگرديم و به لقاى او نايل مىشويم. (50)
و اميد آن داريم كه پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشايد، چون ما نخستين كسانى بوديم كه به فرستادگان او، موسى و هارون، ايمان آورديم. (51)
و به موسى وحى كرديم كه بندگان من (بنى اسرائيل) را شبانه از مصر كوچ ده تا مورد تعقيب فرعونيان قرار گيريد، زيرا نجات شما در اين خواهد بود. (52)
بنىاسرائيل به همراه موسى شبانه از مصر حركت كردند. چون فرعون از اين ماجرا آگاه شد، گروهى را به شهرها فرستاد تا مردم را براى تعقيب بنىاسرائيل گردآورند و روانه پايتخت كنند. (53)
آنان به مردم مىگفتند:
اين اسرائيليان بازماندگانى بس اندكاند، (54)
و آنان ما را با كردارشان به خشم آوردهاند. (55)
و ما مجموعهاى هستيم مصمم، هماهنگ و مراقب حيله دشمن. (56)
بدينگونه ما فرعون و لشكريانش را در پى بنىاسرائيل روانه كرديم و آنان را از بوستانهاى پردرخت و چشمهسارهايشان بيرون رانديم. (57)
و از گنجها و جايگاهى نيكو كه كاخها و خانههاى مجلّل در آن داشتند خارج ساختيم. (58)
آرى، ماجرا اين بود، و پس از هلاكت فرعونيان، آن بوستانها و كاخها و گنجينهها را به بنىاسرائيل به ميراث داديم. (59)
پس از آنكه فرعونيان بنىاسرائيل را تعقيب كردند، هنگام طلوع آفتاب به آنان رسيدند. (60)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛