eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
58.4هزار عکس
59.8هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada ارتباط با خادم 👈 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
1_16934361.mp3
3.13M
🔖منبر کوتاه 🔖 بسیار زیبا و شنیدنی👆👆🎼 💠داستان یک و شدن علیه السلام 🎤 ✅ ┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄ ✅کانال استاد عالے 🆔 @ostad_aali110
‌‌‌💓 چه کسانی امام زمان (عج) را خوشحال می‌کنند؟ 🌹امام خامنه ای: این جوان‌های مؤمن ما که در میدان‌های مختلف، چه در میدان معنویت و عبادت و معرفت، چه در میدان کار و ، چه در میدان مبارزه و سیاست، چه در میدان جهاد؛ این‌جور از خودشان اخلاص و شادابی نشان میدهند، (سلام‌اللَّه‌علیه) را خرسند و میکنند. ۸۴/۶/۲۹ ✅ان‌شاءالله خدا به حقّ علی اکبر (علیه‌السلام) شما جوان ها را حفظ کند، برای اسلام نگه دارد و ثابت قدمتان بدارد. ۹۶/۲/۱۸ @Emamkhobiha🌹
💟 جوان مؤمن با اخلاص و با نشاط، امام زمان (عج) را خوشحال میکند 🔻رهبر انقلاب: این جوان‌های مؤمن ما که در میدان‌های مختلف - چه در میدان معنویت و عبادت و معرفت، چه در میدان و تلاش، چه در میدان مبارزه و سیاست، چه در میدان جهاد؛ آن روزی که جهاد مورد احتیاج بود - این‌جور از خودشان اخلاص و شادابی نشان میدهند، امام زمان (سلام‌اللَّه‌علیه) را خرسند و میکنند. 🔺این‌که مردم در کشور اسلامی - حالا در کشور مسلمانِ ما - تلاش‌شان این است که بر اداره‌ی کشور، بر پیشرفت امور کشور نظارت داشته باشند، تصمیم بگیرند، اقدام کنند، وارد میدان بشوند؛ و میدان را رها نمیکنند که دیگران بیایند و برای آنها تصمیم بگیرند؛ اجازه نمیدهند که امتداد خواست‌های استکباری و استعماری در داخل کشور سرنوشت آنها را معین بکند، را خوشحال میکنند؛ امام زمان ناظر است و میبیند. ۱۳۸۴/۶/۲۹ ‌🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش https://eitaa.com/asatid_enghelabi http://sapp.ir/asatid_enghelabi
‌‌‌🌹 جوان‌های مؤمن که در میدان‌های مختلف از خودشان اخلاص و شادابی نشان میدهند، امام زمان (عج) را خوشحال میکنند ♦️رهبرمعظم انقلاب: این جوان‌های مؤمن ما که در میدان‌های مختلف - چه در میدان معنویت و عبادت و معرفت، چه در میدان و تلاش، چه در میدان مبارزه و سیاست، چه در میدان جهاد؛ آن روزی که جهاد مورد احتیاج بود - این‌جور از خودشان اخلاص و شادابی نشان میدهند، امام زمان (سلام‌اللَّه‌علیه) را خرسند و میکنند. ♦️این‌که مردم در کشور اسلامی - حالا در کشور مسلمانِ ما - تلاش‌شان این است که بر اداره‌ی کشور، بر امور کشور نظارت داشته باشند، تصمیم بگیرند، اقدام کنند، وارد میدان بشوند؛ و میدان را رها نمیکنند که دیگران بیایند و برای آنها تصمیم بگیرند؛ اجازه نمیدهند که امتداد خواست‌های استکباری و استعماری در داخل کشور سرنوشت آنها را معین بکند، را خوشحال میکنند؛ امام زمان ناظر است و میبیند.۱۳۸۴/۶/۲۹ 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
✈️ 🌷✈️🌷✈️🌷✈️🌷 علت حادثه هدف قرار گرفتن هواپیمای اوکراینی گرچه خطای انسانی سپاه اعلام شد... اما همانطور که که امام خامنه ای فرمودند: در حادثه سقوط هواپیما وجود دارد! ◻️◽️◽️◽️ با جمعبندی چند نکته به این نتیجه می رسیم که قطعا در این حادثه شیطنت دشمنان(داخلی یا خارجی) نقش داشته : ۱-موضع روحانی پس از این حادثه: گناه نابخشودنی....و در صدد کشاندن پای ناظران خارجی به ماجرا توئیت عجیب او شب قبل از حادثه... که روشن نشد معنی آن!! ۲-بلافاصله غیر منتظره رهبری خود را به نماز جمعه تهران رساند تا سناریوی پیراهن عثمان سازی سقوط هواپیما را خنثی کند. ۳- رهبری در نماز جمعه از سپاه کردند! و فرمودند: از فرماندهان سپاه می کنیم که را برای مردم توضیح دادند. گر چه ماشه موشک توسط نیروی سپاه چکانده شد اما اگر خطا مختص به سپاه بود، تشکر فرمانده کل قوا به جای توبیخ چه معنی دارد؟! ایشان فرمودند: باید حادثه شود و از حوادث هم باید به طور جدی پیشگیری شود. این جمله حضرت آقا هم دست داشتن شیطنت دشمنان را نفی نمی کند. مخصوصا اینکه در ادامه فرمودند: 👈همان اندازه که ما از حادثه سقوط هواپیما غم خوردیم ما شد! در ادامه جمله ای فرمودند که شک ما را در دست داشتن شیطنت دشمنان به یقین تبدیل کرد. بسیااار دقت کنیم 👇ایشان فرمود: کردند! و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین! ۴_معمولا در حوادث اینچنینی در دنیا مسئول مافوق که خطا در تحت فرماندهی او اتفاق افتاده، استعفا می دهد. سردار حاجی زاده عزیز، پس از قطعیت یافتن خطای انسانی سپاه، سریعا جلوی دوربین می آید و حادثه را توضیح می دهد... حرفی از استعفا نمی زند! فرماندهان سپاه طبق اعتقادات صحیح خود، بدون اذن و هماهنگی فرمانده کل قوا امام خامنه ای باصطلاح آب نمی خورند و جلوی دوربین آمدن و توضیح دادن هم با مشورت رهبری بود و طرح استعفا را هم ظاهرا رهبری رد کرده باشند. استعفا به معنی قبول تمامی عاملیت خطا... و پوشاندن حقیقت! گر چه شرح تمام ماوقع ظاهرا چیزی بوده که ما نمی دانیم ماهیتش را اما خطرش اصل نظام اسلامی را تهدید می کرد و به همین دلیل سردار حاجی زاده با گذشتن از آبروی خود و آبروی سپاه کل خطا را مظلومانه گردن گرفت! و گفت با خدا معامله کردم! و الان آرزوی مرگ می کنم! اما با کدهای ارسالی رهبری در نماز جمعه روشن شد که پشت قضیه مسائلی هست که صلاح نیست روشن شود و فقط بدانید که سپاه فقط ماشه را چکاند اما آیا پای نفوذی در میان بوده؟! جنگ سایبری و فریب مانیتورینگ در میان بوده یا نه؟! نبستن آسمان ایران و تعطیل نکردن فعالیت فرودگاه توسط دولت وقت چقدر در وقوع حادثه دخیل بوده؟! توئیت مشکوک و پر ابهام روحانی شب قبل از حادثه معنایش چه بود؟! چطور سپاهی که به چنان قدرت حفاظتی و شناسایی دست یافته که کبوتری در آسمان بپرد تشخیص می دهد ... هواپیمای مسافربری به آن بزرگی را با هواپیمای جنگی در حال حمله اشتباه می گیرد؟!!! فقط خواستیم بگوییم سپاه خود را در این قضیه ی مشکوک فدا کرد برای حفظ نظام... ثواب سردار حاجی زاده در این معامله و فروش آبرو اگر نگوییم بیشتر، اما کمتر از شهادت حاج قاسم نبود...
‌ ●شب ، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ ●طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ ●موقع نماز صبح، از خواب . نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. ●مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. ●من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
‌ ●شب ، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ ●طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ ●موقع نماز صبح، از خواب . نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. ●مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. ●من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🌹ظهور نزدیک است .... 🥀 گنجینه ای از بهترین مطالب 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem
‌ ●شب ، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ ●طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ ●موقع نماز صبح، از خواب . نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. ●مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. ●من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 💪💪 ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ گنجینه‌ای از مطالب ناب مهدوی ولایی شهدایی معرفتی و نهج البلاغه به کانال بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
🔰 | مصاحبه با سمانه خاکبازان نویسنده کتاب تقریظیِ «بیست سال و سه روز»: ❇️ خط‌شکنی «بیست سال و سه روز» در صورت‌بندی کلیشه‌ای از شهدا 📝 کتاب «بیست سال و سه روز»، دو ویژگی شاخص دارد؛ یکی اینکه جزو سه اثری است که رهبر انقلاب بر آنها نوشتند و دو روز دیگر یعنی ۳۰ آبان‌ماه در روز از آنها رونمایی می‌شود و دومین ویژگی آن نیز شخصیت اصلی کتاب است که جوان‌ترین شهید مدافع حرم است. ، نویسنده این کتاب سوژه اصلی داستانش را به شکلی عینی و ملموس روایت می‌کند بدون اینکه بخواهد از قهرمان داستانش شخصیتی فرازمینی و غیرقابل دسترس بسازد. در این گفتگو با این نویسنده به مباحث فرمی، اسنادی و روایی کتاب پرداخته شده است. 📌 گزیده گفتگو: ▪️از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «بیست سال و سه روز» چطور مطلع شدید و اصلاً چه شد که کتاب را نوشتید؟ 🔸 حدود یک ماه پیش بود که به بنده و انتشارات اعلام شد کتاب مزین به تقریظ رهبری شده است. من در ابتدا هم بودم و هم بهت‌زده و هرچه جلوتر آمدیم از بهت من کاسته و بر شادی و خوشحالی‌ام افزوده شد. اینکه کتابی مورد نظر و تأیید ایشان قرار بگیرد هم به عنوان رهبری و هم از این منظر که ایشان یک شخصیت بسیار حکیمی هستند که کتاب‌های زیادی کرده‌اند و حرفه‌ای هستند، کتابی را مورد تأیید قرار بدهند برای من بسیار بود. در مورد این کتاب و دیگر کتاب‌هایی که در مورد شهدا نوشتم، همیشه آرزویم این بوده که ایشان آنها را مطالعه کنند و تقریظ بنویسند. درباره اینکه چطور به نوشتن این داستان رسیدم باید بگویم که کتاب از طریق انتشارات روایت فتح به من پیشنهاد شد. 🔹 این کتاب کلاً به صورت است، ولی تلاش کردم که به سمت روایت داستانی سوق پیدا کند. راوی در این کتاب دانای کل است. 🔸 سعی کردم را در این کتاب خود سیدمصطفی واقعی نشان بدهم، بدون هیچ کم و کاستی یا غلو و بزرگنمایی، چون سیدمصطفی یک جوان کاملاً امروزی بود با تمام خصوصیات و روحیات جوانان امروزی و این تشابهات از خصوصیات رفتاری‌اش تا تمایلات و آرزو‌های خصوصی‌اش. از این جهت من بر آن شدم تا تمام آنچه در زندگی سیدمصطفی وجود داشته را روایت کنم. البته در این زمینه خانواده شهید هم با من همکاری بسیار خوبی داشتند و هیچ ممانعتی در مورد یکسری اتفاقاتی که در زندگی سیدمصطفی بوده، نداشتند. من می‌توانم بگویم که این کتاب یک نمای کاملاً دقیق و منطبق با خصوصیات اخلاقی و سیدمصطفی است. 🔹 شخصیت سیدمصطفی برای خود من هم خیلی عجیب بود اینکه یک نوجوانی از ۱۴ سالگی سرکار برود تا هزینه خرید کتاب‌هایی را که دوست دارد به دست بیاورد. این شهید حتی وقتی هم به می‌رود چند کتاب با خودش می‌برد. رفتن سیدمصطفی در مسیری که به دفاع از حرم و ختم شده به دلیل مطالعاتی بود که در رابطه با زندگی شهید بابایی، شهیدچمران و همچنین شهید آوینی انجام داده بود. اینها نکاتی هستند که شخصیت اصلی این کتاب را خیلی خاص می‌کنند. 🔸 سیدمصطفی یک شهید ۲۰ ساله و به نوعی جوان‌ترین شهید در بین شهدای محسوب می‌شود. وقتی که در سوریه بودند برای روز تولدش جشنی گرفته می‌شود و درست سه روز بعد از این جشن ایشان به شهادت می‌رسد؛ برای همین اسم کتاب را با مشورت دوستان انتشارات روایت فتح «بیست سال و سه روز» گذاشتیم. / جوان