eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
58.4هزار عکس
59.9هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada ارتباط با خادم 👈 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
قلاجه‌ بود و سرمای استخوان‌سوزش‌. اوركت‌ها را آورديم‌ و بين‌ بچه‌ها قسمت‌ كرديم‌، نگرفت‌. گفت‌: «همه‌ بپوشن‌. اگه‌ موند، من‌ هم‌ می‌پوشم‌.» تا آن‌جا بوديم‌، می‌لرزيد از سرما. * تا دو، سه‌ نصفه‌ شب‌ هی وضو می‌گرفت‌ و می‌آمد سراغ‌ نقشه‌ها و به‌ دقت‌ بررسی می‌كرد. يك‌وقت‌ می‌ديدی همان‌جا روی نقشه‌ها افتاده‌ و خوابش‌ برده‌. خودش‌ می‌گفت‌ «من‌ كيلومتری مي‌خوابم‌.» واقعاً همين‌طور بود. فقط‌ وقتی راحت‌ می‌خوابيد كه‌ توی جاده‌ با ماشين‌ می‌رفتيم‌. عمليات‌ خيبر، وقتی كار ضروری داشتند، رو دست‌ نگهش‌ می‌داشتند. تا رهاش‌ می‌كردند، بی‌هوش‌ می‌شد. اين‌قدر كه‌ بی‌خوابی‌ كشيده‌ بود. * نمی‌گذاشت‌ ساكش‌ را ببندم. مراعات می‌كرد. بالاخره يك‌ بار بستم‌. دعا گذاشتم‌ توی ساكش‌. يك‌ بسته‌ تخمه‌ كه‌ بعد شهادتش‌ باز نشده‌، با ساك‌ برايم‌ آوردند. يك‌ جفت‌ جوراب‌ هم‌ گذاشتم‌. ازشان‌ خوشش‌ آمد. گفتم‌ «می‌خوای دو، سه‌ جفت‌ ديگه‌ برات‌ بخرم‌؟» گفت‌ «بذار اين‌ها پاره‌ بشن‌، بعد.» همان‌ جوراب‌ها پاش‌ بود، وقتي‌ جنازه‌اش‌ برگشت‌. 🌹 سردار شهید حاج محمد ابراهیم همّت 3⃣ روز مانده تا حرکت ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید 🥀 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem