eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
58.4هزار عکس
59.8هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada ارتباط با خادم 👈 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
☝️ :👇 👤 : 🔊علّت اينكه من شب می ‏خوابم و صبح بيدار می ‏شوم و در رختخواب دق نمی كنم، دِق چرا نكنم، بچه ‏ها كه رفتند، (نمی خواهم بگويم حالا كه بچه‏ ها رفتند بايستى من خلاصه از دنيا بروم) نه دنيا بدی ‏اش به چيز ديگرى است بچه‏ ها كه رفتند شما فكر می ‏كنيد بعد از رفتن جعفر (شهيد حجة الاسلام شيخ جعفر رنجبران) و جليل(شهيد حجة الاسلام شيخ جليل رهنورد) چيزى از من ماند؟ نه! 👀يك جسم متحركِ بى ارزشى بود. ... از اينكه شب می ‏خوابم صبح دق نمی ‏كنم بواسطه عشق و اميدى است كه به شهادت دارم...  📢 در کربلای 4، ترکشی به شانه اش نشست. او را به بیمارستانی در قم منتقل کردند، چند روز بعد هم به شیراز منتقل شد. زخمش عمیق بود و باید استراحت می کرد. امّا تا شنید عملیاتی جدید در پیش است آماده شد که به جبهه برگردد. بدون اجازه من و پدرش نمی رفت. گفت: مادر، خواب حضرت معصومه (سلام الله علیها) را دیدم، به من مژده داد این بار به آرزویت می رسی و پیش ما می آیی! 😢وقتی التماس های او را دیدم. گفتم عزیزم باشه، برو! ⚫️توی کوچه چرخید و باز نگاهم کرد، باز خواب حضرت معصومه (سلام الله علیها) را یادآوری کرد و برای آخرین بار هم خدا حافظی کرد! 🌹احترام زیادی هم برای استادش قائل بود و بدون اجازه ایشان هم به جبهه نمی رفت. به استادش، آیت الله دستغیب، گفته بود: خواب دیدم همه مولکول های بدنم به شهادت راضی است، جز یکی و می دانم آن یکی شما هستید! 🔍به این ترتیب رضایت استادش را هم گرفته بود.  🔵 کربلای 4 بود. گردان های خط شکن، خط را شکسته بودند. آتش سنگین دشمن هم شروع شده بود. از نقطه رهایی عبور می کردیم که صدای ناله و زاری شنیدم. بعضی از رزمندگان بودند که پس از مجروحیت از درد و خونریزی شدید، گریه می کردند. نزدیکتر شدم دیدم آن صدا با گریه می گوید: خدایا چرا من، چرا من را نطلبیدی، چرا نذاشتی من هم با این بچه ها برم! 😳شناختمش. مجتبی بود. کمتر کسی از بچه های طلبه و مسجد بود که صدای گریه های مجتبی را نشنیده باشد. درس اخلاق استاد که شروع می شد، پشت ستونی می نشست و اشک می ریخت! 😱مجتبی را بردند عقب. کربلای 5 که شروع شد، با اینکه جراحتش شدید بود باز برگشت و دوباره در کربلای 5 مجروح شد و برش گرداندند. همان زمان استاد ما هم به اهواز آمده بود. سراغ مجتبی را گرفت. گفتیم مجروح شد. گفت: اگر مجتبی شهید نشد، تعجب کنید! ☑️وقتی برگشتیم، دیدیم مجتبی شهید شده است! 🌾🌷🌾 هدیه به طلبه شهید فرهاد(مجتبی) اجرائی صلوات- شهدای فارس 🌹الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍﷺ وَآلِ‌مُحَمَّدٍﷺوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌹 🌾🌷🌾 ↘️ تولد:1343- شیراز شهادت: 1365/10/24- شلمچه 🍂 لطفا کانال را به دوستان طلبه خود معرفی نمایید🌹 📩 📩 ✨✨✨✨✨✨ 👇🔰 کانال 🔰👇 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3841589265C7f79dcd393