eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
61.7هزار عکس
63.2هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
💠اعتقاد شهید صیادشیرازی به ولایتِ امام خامنه‌ای (مدظله العالی). 🔹یڪ روز صبح رفته بودم به ملاقاتِ #امام_خامنه‌ای؛ عصر ڪه رفتم محل ڪار، آقای صیادشیرازی🌷 پرسید: ڪجا بودی؟ گفتم: خدمتِ حضرت #آقا بودیم، تا این را گفتم، آقای صیاد شیرازی از جای خود بلند شد و آمد پیشانی مرا بوسید♥️ 🔸با تعجب پرسیدم: اتفاقی افتاده⁉️ ایشان گفتند: این پیشانی بوسیدن دارد، تو امروز از من به #ولایت نزدیڪتر بودی💞 #شهید_صیاد_شیرازی
Narimani-Shab 04 Moharam1398-006.mp3
5.08M
شب زیارتی اربابمون سیدالشهداست شب دلبر دلها و ارباب غریبمون امام حسین،از کودکی نوکری آقا برای ماها حکم پادشاهی عالم داشته . صواب دلدادگی و اشکهای امشب تقدیم به 🛑مداح: سید رضا نریمانی 🛑🛑پیشنهاد دانلود @deldadegi دلدادگی💙
🔴شرط عاقبت بخیری از نگاه دو سپهبد و. هر دو یک حرف(ولایت)☝️ @kheiybar
✳ سه دقیقه با پدرم صحبت کردم؛ از حقوقم کم شود! 📌 از مواردی که شهید صیاد رعایت می‌کرد حقوق بود. من شاهد بودم که از منطقه با من که در دفتر ایشان بودم، تماس می‌گرفت و می‌گفت مثلا سه دقیقه با مشهد با پدرم صحبت تلفنی کرده‌ام. ما در طول این مدت تماس‌های شخصی او را یادداشت می‌کردیم سر ماه جمع‌بندی می‌کردیم و پولش را از محل حقوق وی کسر و به حساب بیت‌المال واریز می‌کردیم که رسید همه‌ی این پرداختی‌ها هم موجود است. شهید صیاد یک پیکان داشت در حالی که ده‌ها ماشین مدل بالا در اختیار ما بود، اما ایشان پرهیز می‌کرد و می‌گفت کارهای شخصی را با ماشین شخصی‌ام پیگیری کنید. 👤 راوی: حسن کلانتری رئیس دفتر سابق 📚 از کتاب 📖 ص ۷۰ ❤ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🔴 عملیات(آزادسازی بوکان از دست ضد انقلاب) را متوقف کردم و شب به قرارگاه برگشتم. دیدم همه دارند تبریک می گویند. گفتم: ان شاءالله فردا کار تمام می شود، هنوز تمام نشده، فردا الحاق انجام می شود. گفتند: نه، شما فرماندهٔ نیروی زمینی شده اید. ناخودآگاه غم و کراهتی در قلبم احساس کردم. با شنیدن این که شده ام فرماندهٔ نیروی زمینی ارتش، احساس غم به من دست داد. ریشه یابی کردم که این غم از چیست؟ غم را از فشار مسئولیت و سنگینی اش و ناتوانی خودم برای اجرای آن دیدم. اگر بخواهیم تمام حسابها را به خدا برسانیم، آدم برای انجام وظیفه و هر تکلیفی که انجام می دهد، مورد بازخواست قرار می گیرد. عجیب تحت فشار قرار گرفتم. احساس کردم که خدایا، ما همین طوری داشتیم کار می کردیم ، تازه با این فشار و سختی، توی دور افتاده بودیم که بتوانیم میدان را بفهمیم و احساس تسلط کنیم. هنوز این کار تمام نشده، کار سخت تر از آن روی دوشم گذاشتی! 📕در کمین گل سرخ، ص٢٢٧ ┈┈•✾🍃❣🍃✾•┈┈ @zohoore_ghaem
| صیاد، سلمان ارتش ما بود ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید 🥀 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem