#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
#قسمت3
پیام که به مادرت خدیجه (س)رسید، اشک در چشمهایش حلقه زد و آن حلقه بر در چشمها ماند تا من در شام چهلم، حلقه از دربرداشتم و وقتی صدای دلنشین خدیجه (س) از پشت پنجره انتظار برآمد که:
کیست کوبندهی دری که جز محمد (ص) شایسته کوفتن آن نیست؟
گفتم:
محمدم.
👌دخترم! شادی و شعفی که از این دیدار در دل مادرت پدید آمد، در چشمایش درخششی آشکار میگرفت.
افطار آن شب از بهشت برایم به ارمغان آمده بود، طرفهای غروب جبرئیل (ع)، آن ملک نازنین خداوند، با طبقی در دست، آمد و کنار نشست.
سلام حیات آفرین خدا را به من رساند و گفت که افطار این آخرین روز دیدار را، محبوب- جل و علا- از بهشت برایت هدیه کرده است.
در پی او میکائیل (ع)و اسرافیل (ع)هم آمدند (خدا ارج و قربشان را افزون کند) جبرئیل (ع)با ظرفی که از بهشت آورده بود، آب بر دستهایم میریخت، میکائیل (ع)شستشویشان میداد و اسرافیل (ع)با حوله لطیفی که از بهشت همراهش کرده بودند، اب از دستهایم میسترد.
ببین دخترم! (جان پدرت به فدایت) که همهی مقدمات ولادت تو قدم به قدم از بهشت تکوین مییافت.
این را هم بازبگویم که تو اولین کسی هستی که به بهشت وارد میشوی. تویی که بهشت را برای بهشتیان افتتاح میکنی.
این را اکنون که تو مهیای خروج از این دنیای بیوفا میشوی نمیگویم، این را اکنون که تو اسماء را صدا میکنی که بیاید و رختهای مرگ را برایت مهیا کند نمیگویم...
این را اکنون که تو وضوی وفات میگیری نمیگویم، همیشه گفتهام، در همه جا گفتهام که من از فاطمه بوی بهشت را میشنوم
یک بار عایشه گفت: چرا اینقدر فاطمه را میبویی؟
چرا اینقدرفاطمه را میبوسی؟
چرا به هر دیدار فاطمه، تو جان دوباره میگیری؟
گفتم:
«خموش! عایشه! فاطمه بهشت من است، فاطمه کوثر من است، من از فاطمه بوی بهشت میشنوم، فاطمه عین بهشت است، فاطمه جواز بهشت است، رضای من در گروی رضای فاطمه است، رضای خدا در گروی رضای فاطمه است، خشم فاطمه جهنم خداست و رضای فاطمه بهشت خدا.
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
⚫️اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظٰالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکْ
✍🏻 #به_قلم_سید_مهدی_شجاعی
ان شاالله ادامه دارد...
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🆔 @mahfa110