eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
58.4هزار عکس
59.9هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada ارتباط با خادم 👈 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۶ سال بیشتر نداشت که شد و حالا این پسرک، نه تنها فرزند بلکه هم بازی و همه وجودش شده بود... احمد قد کشید و بزرگ شد و حالا از مادر اجازه مےخواست... این با جنگ بیگانه نبود سرزمینی نیست که به چشم استعمارگران نیاید... اما سلام بدرالدین به پسر اجازه رفتن داد... پسر رفت و مادر به چشم خود مےدید که پسرش، دوستش، هم بازی اش، پاره تنش دارد مےرود اما سر بلند کرد و گفت: عجب صبری دارند این ... عجب دل بزرگی دارند ... راست گفته اند هیچ تیری، بر پیکر شهید اصابت نمی کند مگر آنکه اول... از  قلب مادرش گذشته باشد همیشه "قلب مادرشهید"، زودتر شهید می شود ! @sangarshohada 🕊 🕊
۱۶ سال بیشتر نداشت که شد و حالا این پسرک، نه تنها فرزند بلکه هم بازی و همه وجودش شده بود... احمد قد کشید و بزرگ شد و حالا از مادر اجازه مےخواست... این با جنگ بیگانه نبود سرزمینی نیست که به چشم استعمارگران نیاید... اما سلام بدرالدین به پسر اجازه رفتن داد... پسر رفت و مادر به چشم خود مےدید که پسرش، دوستش، هم بازی اش، پاره تنش دارد مےرود اما سر بلند کرد و گفت: عجب صبری دارند این ... عجب دل بزرگی دارند ... راست گفته اند هیچ تیری، بر پیکر شهید اصابت نمی کند مگر آنکه اول... از  قلب مادرش گذشته باشد همیشه "قلب مادرشهید"، زودتر شهید می شود ! @sangarshohada 🕊 🕊
۱۶ سال بیشتر نداشت که شد و حالا این پسرک، نه تنها فرزند بلکه هم بازی و همه وجودش شده بود... احمد قد کشید و بزرگ شد و حالا از مادر اجازه مےخواست... این با جنگ بیگانه نبود سرزمینی نیست که به چشم استعمارگران نیاید... اما سلام بدرالدین به پسر اجازه رفتن داد... پسر رفت و مادر به چشم خود مےدید که پسرش، دوستش، هم بازی اش، پاره تنش دارد مےرود اما سر بلند کرد و گفت: عجب صبری دارند این ... عجب دل بزرگی دارند ... راست گفته اند هیچ تیری، بر پیکر شهید اصابت نمی کند مگر آنکه اول... از  قلب مادرش گذشته باشد همیشه "قلب مادرشهید"، زودتر شهید می شود ! @sangarshohada 🕊 🕊
۱۶ سال بیشتر نداشت که شد و حالا این پسرک، نه تنها فرزند بلکه هم بازی و همه وجودش شده بود... احمد قد کشید و بزرگ شد و حالا از مادر اجازه مےخواست... این با جنگ بیگانه نبود سرزمینی نیست که به چشم استعمارگران نیاید... اما سلام بدرالدین به پسر اجازه رفتن داد... پسر رفت و مادر به چشم خود مےدید که پسرش، دوستش، هم بازی اش، پاره تنش دارد مےرود اما سر بلند کرد و گفت: عجب صبری دارند این ... عجب دل بزرگی دارند ... راست گفته اند هیچ تیری، بر پیکر شهید اصابت نمی کند مگر آنکه اول... از  قلب مادرش گذشته باشد همیشه "قلب مادرشهید"، زودتر شهید می شود ! @sangarshohada 🕊 🕊