eitaa logo
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.5هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
8.4هزار ویدیو
563 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۴ #قسمت_چهارم🎬: روی حیاط بزرگ خانه ابو حصین، زیر درختان خرمای سر به فلک کشیده، گوش تا گو
تقدیر ۵ 🎬: میهمانی به خوبی و خوشی برگزار شد، ابو‌معروف به خواسته اش رسید و بارها محیا را دید و ابو‌حصین از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. وقت رفتن بود، خانه خالی از همهٔ مهمان شده بود، ابو معروف که حالا خود را به داخل خانه رسانده بود و با چشمهای هیزش محیا را مدام می پایید، بالاخره دل از این خانه کند و از جا برخاست. ابو حصین برای بدرقه اش همراه او شد و از در حیاط بیرون رفتند، بی آنکه بدانند شبحی روی پوشیده در سایهٔ دیوار منتظر ابو معروف است و این شبح کسی نبود جز جاسم... او که عشق محیا را به دل داشت پس هر لحظه نگاهش دنبال او بود و در این بین متوجه حرکات زشت و نگاه های بی پروای ابو معروف به محیا شده بود و الان برای اینکه دلش خنک شود و درسی به او دهد با چوب دستی منتظر آمدن او بود. ابو معروف گرم خدا حافظی بود که راننده شخصی اش، خودش را به او رساند و‌گفت: ق...قربان، ماشین پنچر شده، چند دقیقه ای کار داره ، اگر... ابو معروف با دست به سر راننده بیچاره کوبید و‌گفت: خدا مرگت دهد، چرا حواست به اموراتی که مربوط به توست، نیست؟! برو سریع روبه راهش کن... راننده چشمی گفت و دور شد و ابو معروف دست ابوحصین را گرفت و به سمت سایه برد و درست در یک قدمی جاسم ایستادند. نفس در سینه جاسم حبس شده بود. ابو معروف بی خبر از وجود شخص سوم در کنارشان آرام گفت: ابوحصین! نقشه ای که گفتی خوب بود،اما چند تا اشکال داشت و در آن مجلس موعود قرار است محیا به عقد من و ام محیا به عقد تو درآید، تو ام حصین را چه می کنی؟! نمی گویی ممکن است قال و قیل راه بیاندازد و آبروی هر دومان را بر باد دهد؟! ابو حصین با لبخندی دهان گشادش را باز کرد و گفت: من به همه جوانب فکر کرده ام، قرار است طی یکی دو روز آینده، ام محیا و محیا برای زیارت به کربلا بروند و ام حصین فکر می کند به خاطر جواب ردی که ام محیا مثلا به خواستگاری تو از خودش داده، من از آنها دلزده و ناراحتم و آنها بعد از زیارت کربلا مستقیم به ایران می روند، در صورتیکه آنها را به تکریت برمی گردانیم و... ابو معروف خنده صدا داری کرد به طوریکه ردیف دندان های سفیدش در تاریکی شب مشخص بود و گفت: عجب حیله گری هستی تو!! و بعد انگار چیزی یادش بیافتد گفت: از کجا معلوم آنها برگردند؟! ابو حصین نفسش را آرام بیرون داد و گفت: بر می گردند، چون قرار است بدون آنکه بدانند با یکی از ماشین های شما و بوسیله زبده ترین راننده شما به این سفر بروند و برگردند. البته خودشان هم نمی دانند چه چیزی در انتظارشان است اما برمی گردند و بعد آه کوتاهی کشید و ادامه داد: خدا می داند من نمی خواستم کار به اینجا بکشد و با مکر و‌حیله به عقد ما در آیند، اما چه کنم؟! وقتی به ام محیا گفتم، لگد پراند و معلوم است با زبان خوش راضی به این کار نمی شود‌. در همین حین صدای راننده بلند شد: قربان! ماشین حاضر است. دو مرد مکار از دیوار فاصله گرفتند و جاسم نفسش را با آهی کوتاه بیرون داد. او حالا خبر داشت که پدرش چه نقشه ها برای زن برادر و برادر زاده خود کشیده و مطمئن بود رسیدن به محیا برای جاسم آرزویی بیش نیست، اما جاسم اراده کرده بود که اگر محیا قسمت او نشد به دست این گرگ هار هم گرفتار نشود.. 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست تقدیر ۵ #قسمت_پنجم 🎬: میهمانی به خوبی و خوشی برگزار شد، ابو‌معروف به خواسته اش رسید و بارها مح
۶ 🎬: جاسم از روی مبل بلند شد،بی قرار دور تا دور هال را می گشت، عالمه که این حرکات جاسم برایش تازگی داشت و فکر می کرد دلیل این حرکات را بداند، در حالیکه سینی چای در دستش بود جلو آمد و گفت: پسرم جاسم! بیا و چای بخور بلکه اعصابت سرجایش آمد و بعد صدایش را آرام تر کرد و گفت: فعلا که محیا و مادرش طاقچه بالا گذاشته اند و فردا هم راهی زیارت هستند و از آنجا هم قرار است به ایران بروند، صبر داشته باش پسرجان، اگر محیا قسمت تو باشد،بالاخره دست تقدیر به اینجا می کشاندش.. جاسم نگاهی از زیر چشم به مادرش که از اصل قضیه خبر نداشت کرد و همانطور که آه می کشید گفت: نگرانی من چیز دیگریست، باید به دانشگاه نجف بروم و وضعیت تحصیلم را روشن کنم.. مادرش با تعجب به او نگاه کرد و گفت: مگر وضعیتت روشن نیست؟! جاسم با تته پته گفت: چ...چرا..اما یک سری مشکلاتی پیش آمده باید بروم. مادرش لبخندی زد و گفت: اوه من فکر کردم این بی قراری تو به خاطر رفتن محیا و مادرش هست، خوب یک سر برو نجف و ببین چطوره و کارهات را روی روال بنداز.. جاسم با تردید گفت: آ..آخه می خوام اگر بشه با یکی از ماشین های بابا برم. عالمه سری تکان داد و‌گفت: باشه، با پدرت صحبت می کنم، ماشین قدیمی که دست حصین هست را چند روزی به تو بده، دیگه چی می خوای؟! جاسم که کلی ذوق کرده بود به طرف مادرش آمد، تشکر کرد و لیوان چای را برداشت و یک نفس سرکشید‌. قبل از ظهر بود، محیا و مادرش رقیه منتظر رسیدن ماشینی بودند که به گفتهٔ ابو حصین آنها را تا کربلا می برد، ابو حصین برای اینکه نشان دهد به خاطر جواب رد محیا و رقیه، ناراحت است، صبح زود از خانه بیرون زده بود که با میهمانان گستاخش چشم در چشم نشود، البته هیچ‌ملک و املاکی هم به آنان نداده بود و رقیه راضی بود که هیچ از ارث ابو محیا به او و محیا نرسد اما آینده خود و دخترش با خودخواهی و بوالهوسی این دو مرد عرب بر باد نرود. جاسم هم ساعتی بود که به قصد رفتن به نجف از خانه بیرون زده بود،اما هیچ‌کس نمی دانست که او در خروجی شهر تکریت، منتظر رسیدن ماشین ابومعروف هست که قرار بود محیا و مادرش را به کربلا برساند. بالاخره ماشین از راه رسید، جلوی خانه ایستاد و چند بوق زد. عالمه بسته ای را که در پارچه ای مخملی پیچیده بود به سمت رقیه داد و‌گفت: اینهم سوغات تکریت و با حالت گلایه ادامه داد: رقیه جان! ابو معروف به درک، اگر دست رد به خواسته قلبی جاسم نمیزدی، خوشبختی محیا تضمین شده بود، چون جاسم از جان و دل خواهان محیاست و برای من و ابو حصین هم محیا جای دختر نداشته مان خواهد بود.. رقیه با نگاهی محزون به او چشم دوخت و گفت: ابو حصین تو را نیز فریب داده، اگر با این دستپاچگی میروم، یک طرف قضیه شما هستی و به خاطر شما می روم و آرام تر ادامه داد: از من نشنیده بگیر، به روی خودت نیاور، شتر دیدی ندیدی، اما بدان ابوحصین آش بدی برایمان پخته بود، او محیا را برای جاسم خواستگاری نکرد، بلکه محیا را می خواست تا پیشکش ابو معروف کند تا خود به نام و مقام و پولی برسد و مرا هم برای خودش لقمه گرفته بود.. عالمه با شنیدن این حرفها انگار خشکش زده بود، مثل انسان های برق گرفته، پلک هم نمیزد. صدای بوق ماشین دوباره بلند شد و محیا و رقیه در حالیکه عالمه بهت زده به آنها می نگریست، از خانه بیرون رفتند بدون آنکه بستهٔ سوغاتی را بگیرند. آنها فکر می کردند با رفتن به کربلا از خطر جسته اند، اما خبر نداشتند تازه اول ماجراست. 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۸۴۸🌷 🌿شرح قرآنی دع
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 ۸۴۹🌷 🌿شرح قرآنی دعای ندبه🌿 🔶‌فراز بیست و هفتم 🥀أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَیْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَیْنَ أَعْلامُ الدِّینِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ؛ کجایند خورشیدهای تابان، کجایند ماه‌های نورافشان، کجایند ستارگان فروزان، کجایند پرچم‌های دین، و پایه‌های دانش.🥀 💠در این فراز درباره ی غم از دست دادن امامان معصوم که دارای فضایل بی شمار بودند و همانند خورشید و ماه و ستارگان بشریت را هدایت کرده، سخن به میان آمده و در فراز بعدی این شکوه‌ها به ناله‌های دوری از امام زمان عجل الله فرجه ختم می‌شود. پیشوایان دین در تفسیر برخی از آیات قرآن کریم مقصود از ستارگان را ائمه معرفی کرده اند؛ 💠 برای نمونه آیه شانزده سوره نحل را می‌توان ذکر کرد که قرآن کریم می‌فرماید: «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ؛ و نشانه‌های دیگری (در زمین قرار داد) وآنان به وسیله ستاره راه می‌یابند». 💠در این باره نکاتی قابل طرح است. نکته‌ها 🔺۱. امام صادق علیه السلام فرمود: «علامات»، ما هستیم و «نجم» رسول خداست که فرمود: «إن الله جعل النجوم أمانا لأهل السماء، و جعل أهل بیتی أمانا لأهل الأرض؛ همانا خداوند ستارگان را امان اهل آسمان قرار داد و اهل بیتم را امان اهل زمین». 🔺۲. پیامبر اکرم (ص) برای پس از خود علامت‌هایی را قرار داد که هرگاه مردم دچار حیرت و سرگردانی شدند، به آنها نظر کنند و حقّ را بشناسند؛ اوّلین آنها حضرت زهرا علیها السلام است که درباره وی فرمود: «رضای او رضای من و غضب او غضب من است». علامت دیگر، ابوذر غفاری است که پیامبر درباره آسمان بر کسی راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده است تا مردم ببینند زبان ابوذر از چه کسی حمایت می‌کند و او در تبعیدگاهِ چه کسی از دنیا می‌رود. علامت دیگر، عمّار یاسر است که پیامبر فرمود: قاتلِ عمّار گروه منحرفند. مردم دیدند که در جنگ صفین، عمّار به دست لشگر معاویه کشته شد. و مهم ترین علامتِ روشن پس از پیامبر، امام حسین علیه السلام است که پیامبر درباره وی فرمود: «حسین از من است و من از حسین». 🔺۳. برای حرکت در بیابان‌ها و پیدا کردن راه ها، به علائم نیاز داریم. علائم طبیعی در روز، و ستارگان در شب که خداوند در این آیه به این دو امر اشاره می‌کند. 🔺۴. نه فقط برای شناخت راه از بیراهه و دربیابان ها، به علامت نیاز داریم، بلکه برای شناخت حقّ از باطل نیز در لابه لای هوس‌ها و غرائز و طاغوت‌ها به نشانه‌های روشن نیازمندیم. 🔺۵. ستارگان، هم وسیله ی شناخت جهت قبله هستند و هم در دریاها و کویرها که هیچ علامتی یافت نمی شود، بهترین وسیله ی راه یابی به شمار می‌آیند. 🔺۶. آیا خدایی که برای هدایت دنیوی مردم نشانه‌هایی را قرار داده، از هدایتِ معنوی آنها غافل بوده است؟ «وَ عَلاماتٍ... یَهْتَدُون». 🔺۷. امام رضا علیه السلام فرمود:"امام مانند خورشید طالع است که نورش عالم را فرا گیرد و خودش در افق است آن گونه که دست‌ها و دیدگان به آن نرسد، امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره ای است راهنما در شدت تاریکی‌ها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها (یعنی زمان جهل و فتنه و سرگردانی مردم). 🔺۸. امام صادق علیه السلام در تفسیر آیات ابتدایی سوره شمس فرمود: «الشمس»، رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است که دین مردم را برایشان واضح و روشن کرد؛ «الْقَمَر»، أمیرالمؤمنین علیه السلام است؛ «النَّهار»، امام از ذریة فاطمه دختر رسول خداست که تاریکی‌های ظلم و جور را روشن می‌کند؛ «وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها» یعنی به وسیله قائم آل محمد آن را فراگیر می‌کند. 🔺۹. کلامی از امیرالمؤمنین در نهج البلاغه آمده است که توضیحی برای جملات آخر این فراز است. ایشان خطاب به امت اسلامی می‌فرماید:"ای مردم به کجا می‌روید؟ و شما را به کجا برمی گردانند؟ درحالی که پرچم‌های هدایت بر پاست، و نشانه‌ها واضح است و علامت درستی منصوب است. چه جایی شما را سرگردان کرده اند؟ بلکه چگونه متحیّرید؟ درحالی که عترت پیامبرتان در میان شماست، آنان زمامداران حق و نشانه‌های دین و زبان‌های صدقند. عج 👈 .... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ چرا مسیر رسیدن به ظهور، اینقدر سخت و پرفراز و نشیبه؟ | @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
بعداز انتخابات-دکترتقوی.mp3
6.27M
♨️صوت مهم استاد تقوی در مورد نتیجه‌ی ‌ ✅ پر از نکته مهم @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمان فتنه‌های عظیم آخرالزمان نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود، شما فقط یک نقطه‌ی اَمن دارید؛ زودتر پناه بگیرید! | @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
آزمونِ تعیین سطح.mp3
10.61M
📊 نمره‌ی عزاداریِ خودت رو با همین یک فرمول از امام مهدی علیه‌السلام مشخص کن ! @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مداحی_آنلاین_حضرت_زینب_آیت_الله_جواد_آملی.mp3
2.17M
🏴 ♨️حضرت زینب کبری(س) 👌 بسیار شنیدنی 🎙 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
پیروز جنگ کی بود؟_mixdown.mp3
2.34M
🔶 حکومت یا شهادت؟! 🔷 پیروز میدان کربلا چه کسی بود ؟ 📌برگرفته از جلسات «اباعبدالله عبد صالح می‌سازد» @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
مداحی_آنلاین_احترام_حُر_به_حضرت_زهرا_حجت_الاسلام_علیرضا_پناهیان.mp3
4.42M
🏴 ویژه ♨️احترام حُر به حضرت زهرا(س) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ برخی دوستان گفتند جناب پزشکیان قولی به مردم نداده ولی قضیه غیر از این است. ❇️ تمام قول‌های رئیس جمهور منتخب در این کلیپ آمده لطفا" ذخیره کنید و نگهدارید چون با این کلیپ در آینده خیلی کار خواهیم داشت. @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🔰دولت پزشکیان تا دو سال آینده باید بدهی دولت روحانی را بدهد 🔸30 آبان 1400؛ سید مسعود میرکاظمی رئیس وقت سازمان برنامه بودجه با انتشار مطلب در فضای مجازی نوشت: 🔺تا سال 1405 دولت باید 535 هزار میلیارد تومان اصل و سود اوراق دولت قبل را پرداخت کند، دولت سیزدهم تاکنون بیشتر از آنکه اوراق بفروشد اوراق تسویه کرده است. 🔸کابوس دولت روحانی دست از سر مردم ایران برنمی دارد و مسعود پزشکیان نیز به عنوان رئیس جمهور جدید باید نیمی از عمر دولت خود را صرف پرداخت بدهی های بار آورده حسن روحانی بکند. @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️