eitaa logo
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
557 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
026-baghare-ta-1.mp3
7.32M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
026-baghare-ta-2.mp3
9.88M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺° @zohoreshgh ❣﷽❣ ☀️ (ع) 😊 ✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️ ❤️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️ ❤️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️ ❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨ ✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨ ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 °✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺
حدیث کساء۩علی ‌فانی.mp3
7.51M
💠💎📿 🎙 با نوای علی فانی حس‌وحال‌معنوی:⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️عالی متن دعا👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/104 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
» 🎤 محسن فرهمند 📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را 💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در (عج )هر روز صبح متن دعای قبل عهد👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/74 متن دعای عهد 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/76 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
زیارت‌جامعه‌کبیره۩علی‌فانی.mp3
14.05M
ا💠۩﷽۩💠ا 📖 صوتی بهترين و جامع ترین زيارتی که صفات ؛ مقامات و معارف اهلبیت علیهم السلام در آن بیان شده و از طرف امام هادی (ع) به شیعیان رسیده است 🎙 با نوای علی فانی متن دعای جامعه کبیره👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/91 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دعای‌عدیله۩اباذرحلواجی.mp3
5.76M
💀 عدیله به هنگام مرگ یعنى عدول کردن از حق به سوى‏ باطل به‌گاه جان دادن، و عدول از حق چنین است که شیطان هنگام مرگ نزد انسان حاضر مى‏شود و او را وسوسه کرده و نسبت‏ به باورهاى دینى به شک مى‏اندازد، تا جایى که او را از مدار ایمان بیرون کند و به همین دلیل است که در دعاها از این عدول‏ به خدا پناه برده شده. این دعا توصیه شده که وقتی فرد در صحت و سلامتی است خوانده بشود و فرد یک دوره با خلوص اعتقاداتش را مرور بکند و این دعا را بعنوان امانت به خدا بسپارد که در هنگام سختی پروردگار آن را به او برگرداند. همچنین خواندن این دعا را بر بالین محتضر سفارش شده است که بخوانید بخصوص اگر شخص محتضر هم بتواند آنرا بخواند و دنبال بکند. این دعا در مفاتیح قبل از دعای جوشن کبیر است . 📌 کلمه‌ی عدیله به معنی عدول از حق به باطل است. برای اینکه چنین اتفاقی رخ ندهد این دعا خوانده می شود. یعنی این دعا مانع ازعدول به سمت باطل بشود. 🎤 با صدای اباذر حلواجی متن دعا و ترجمه👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/253 ♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دعای‌جوشن‌صغیر۩سماواتی.mp3
13.72M
💠 دعای 🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی لینک دسترسی به 📖 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/265 👇👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/286 سلام عزیزان، در جنگ ۴۰ روزه اسرائیل ،را توصیه کردند، اگر بتونید، لطف کنید و نشر دهید،‌اجرتون با خداوند منان. غزه زیر آتیش شیاطین هست😢 ♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
Shaban 1444.pdf
321.2K
🔶 ماه شعبان در عرش بدرخشید 🔷 جدول اعمال ماه شعبان @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
1_243514163.mp3
3.81M
با صدای «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُکَ وَاْسمَعْ نِدائى اِذا نادَیْتُکَ» @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‏ ‌‌‏ عالم همه قطره اند‌ و دریاست حُسـینْ خوبان همه بنده اند و مولاسـت حُسـینْ ترسم که شفاعت کند ازقاتِل خویش ازبـَس که کَرَم دارد و آقاسـت حُسـینْ 🕯🕊السلام علیک یااباعبدالله🕊 😍✋ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
😍✋ دستم‌چرا به گوشه‌ی‌دامان نمی‌رسد؟! پایم چرا به خیمه‌ی جانان نمی‌رسد؟! در طول عمــر، درد زیادی چشیــده‌ام دردی به تلخـی غـم هجـران نمی‌رسد 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
نامت علی و رسم و نشان تو علی ای شیعه ی برتر و سزاوار ولی تو فخر زمان، بهجت قلب عالمی از نور رخت، سر زده عرفان جلی @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
👑چادرم ... ↫چہ خوب است ڪہ نہ رنگت از مُد مے افتد نہ مُدلت 📌چادرم از ثبات توست ڪہ من شخصیت پیدا میڪنم... ↫رنگ سال هر رنگے ڪہ مے خواهد باشد ↫ 👌 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ست و روز مهربانی ❤️شاخه گلي بفرستيم 🌹براي تموم کسانیكه نيستند ❤️کسانی که یه روز عاشقشون بودیم 🌹و الان دلمون فقط خوش است ❤️به دعاهاشون که هنوزكارگشاست 🌹يادشون باماست ❤️دلمون خيلي وقتا هواشونو ميكنه 🌹امادیدارشون میفته به قیامت ❤️شاخه گلی بفرستیم به زیبایی یک و @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🔴 بسیار پرفضیلت 🔵 در روایت آمده در هر پنج شنبه ماه شعبان دو رکعت  نماز خوانده شود ، در هر رکعت  بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید و بعد از سلام صد مرتبه صلوات بفرستد. 🟡 فضایل و ثواب نماز : هر حاجتی دارد از امر دنیا و آخرت برآورده می کند.از مولای ما علی بن ابی طالب علیه السلام روایت شده که رسول خدا ﷺ فرمود: زینت داده می شود آسمان ها در هر پنج شنبه از ماه شعبان، پس عرض می کنند ملائکه خدای ما بیامرزد روزه داران این روز را،و اجابت کند دعای آنهارا، پس کسی که در این روز دو رکعت نماز، در هر رکعت سوره حمد یک مرتبه و سوره توحید را صد مرتبه بخواند و بعد از سلام صد مرتبه صلوات برمحمد و آل او بفرستد،خدا هر حاجتی که دارد از امر دنیا و آخرت برآورده می کند،و کسی که یک روز در آن روزه بگیرد خدا بدن اورا بر آتش حرام می کند.«امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:»شاخه های نیکی دراین ماه نماز،روزه و... است. 🟢 این نماز که حدود نیم ساعت زمان میبرد در برآورده شدن حوائج بسیار موثر است و خوشا به احوال کسانی که این نماز را با حاجت فرج امام عصر ارواحنا فداه بخوانند. 📚 مفاتیح الجنان/ اعمال ماه شعبان @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌼🌿🌼🌿🌼 🌿🌼🌿 🌼🌿🌼 🌿 🌼 @zohoreshgh ❣﷽❣ 💠🔹پیامبر صلی اللہ علیہ و آلہ فرمودند: ✍ڪسی ڪہ در شب بیست و هفتم ماہ شعبان دہ رڪعت نماز بگذارد 🔻۵ تا دو رڪعتی 🔹در هر رڪعت سورہ حمد یڪبار 🔸و سبح اسم ربڪ الاعلی را دہ بار بخواند 🕊خداوند براے او یڪ میلیون حسنہ نوشتہ و یڪ میلیون بدے را از او دفع و یڪ میلیون درجہ او را بالا مےبرد و او را با تاجے از نور مےآراید. 📗اقبال الاعمال ✍در صورت امڪان این نماز را انتشار دهید تا شما هم در ثوابش شریڪ باشید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین 🌹 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 🌼 🌿 🌼🌿🌼 🌿🌼🌿 🌼🌿🌼🌿🌼
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۳۳ مهیا با دیدن پنج تا بسیجی ڪه دوتا از آن ها روحانی هستن
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۳۴ _منظوری نداشتم خانم رضایی آروم زیر لب گفتم _بله اصلا ڪاملا معلوم بود رو به مریم گفت _مریم جان من خستم اگه کاری نداری من برم _نه عزیزم زحمت ڪشیدی بعد از خداحافظی به طرف خانه رفت... در طول راه به این فڪر میکرد که چطور توانست اینقدر راحت با این جماعت صحبت ڪند با اینڪه همیشه از آن ها دوری مے ڪرد به خانه رسید... خانه غرق در سڪوت بود به اتاقش رفت ا‌ز خستگی خودش را روی تخت انداخت.. زندگی برایش خسته ڪننده شده بود هر چه فڪر می کرد هدفی برا خود پیدا نمی ڪرد اصلا نمی داند مقصدش ڪجاست دوست داشت از این پریشانی خلاص شود روزها می گذشت و مهیا جز دانشگاه رفتن و طراحی پوستر ڪار دیگه ای نمی ڪرد... امروز هم از همان روزهای خسته ڪننده ای بود ڪه از صبح تا غروب ڪلاس داشت و مهیا را از نفس انداخته بود مهیا خسته و بی حال وارد کوچه شد نگاهی به درمشکی رنگ خونه ی مریم انداخت با شنیدن صدای داد مردی و گریه زنی قدم هایش را تندتر کرد به آن ها که نزدیک شد.... آن ها را شناخت همسایه یشان بود عطیه ومحمود ...محمود دست بزن داشت و همیشه مهیا از ڪتڪ خوردن عطیه عصبی میشد بادو به طرفشان رفت _هوووووی داری چیکار میڪنی محمود سرش را بلند کرد با دید مهیا پوزخندی زد. مهیا دست عطیه را گرفت و به طرف خودش کشید _خجالت نمی کشی تو خیابون سر زنت داد می زنی _آخه به تو چه جوجه زنمه دوست دارم مهیا فریاد زد _غلط ڪردی دوس داشتی مگه شهر هرته هاا عطیه برای اینکه میدانست همسرِ معتادش اگر عصبی بشه روی مهیا هم دست بلند میکند سعی در آروم کردن مهیا کرد _مهیا جان بیخیال عزیزم چیزی نیست مهیا چشم غره ای به عطیه رفت _تو ساڪت باش همین حرفارو میزنی که این از اینی که هست گستاختر میشه محمود جلو رفت _زبونت هم که درازه نزار برات ببرمش بزارم کف دستت ـــ برو ببینم خر کی باشی محمود تا میخواست به مهیا حمله کند با صدایی ڪه آمد متوقف شد... _اینجا چه خبره... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۳۴ _منظوری نداشتم خانم رضایی آروم زیر لب گفتم _بله اصلا
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۳۵ شهاب در حیاط قدم می زد و با تلفن صحبت میکرد _بله حاج آقا ان شاء الله فردا صبح سبزیارو میارن خونمون اینجا خواهر زحمت پاڪ کردنشو میڪشن _قربان شما یا علی چشمانش را بست نفس عمیقی کشید ولی با شنیدن داد وبیدادی چشمانش را باز کرد به سمت در رفت... با دیدن محمود همسایه اشان که قصد حمله به دوتا خانمو داشت زود به طرفش رفت _اینجا چه خبره؟؟ همه به طرف صدا برگشتن شهاب با دیدن مهیا شوکه شد _آق شهاب بیا به این دختره بگو جم کنه بساطشو بره دعوا ز‌ن و شوهریه دخالت نکنه مهیا پوزخندی زد _دعوا زنو شوهری جاش تو خونه است تو که داشتی وسط کوچه میزدیش بدبخت معتاد محمود دوباره می خواست به طرفشون بیاید که شهاب وسطشان ایستاد _آروم باشید آقامحمود زن حرمت داره نمیشه که روش دست بلند کرد اونم وسط کوچه محمود که خمار بود با لحن خماری گفت _ما که کاری نکردیم آق شهاب این دختره است که عصبیم میکنه یکی نیست بهش بگه به تو چه جوجه مهیا بهش توپید _خفه شو بو گندت کشتمون اصلا سید این مگه حالیش میشه حرمت چی هست شهاب با اخم نگاهی به مهیا انداخت _خانم رضایی آروم باشید لطفا مهیا اخمی کرد و رویش را به طرف عطیه که درحال گریه زاری بود چرخاند نگاهی به مردمی که اطرافشون جمع شده بودند انداخت مریم و مادرش وسط جمعیت بودند شهاب داشت محمود را آروم می کرد ولی محمود یک دفعه ای عصبی شد و به طرف عطیه حمله کرد که مهیا جلوی عطیه ایستاد محمود که به اوج عصبانیتش رسیده بود مهیا را محکم روی زمین هل داد مهیا روی زمین افتاد و سرش به زمین برخورد کرد... شهاب سریع محمود را کنار کشید و فریاد زد _داری چیکار میکنی مهیا با کمک مریم و مادر شهاب سر پا ایستاد پیشونیش زخم شده بود _بدبخت معتاد تو جات اینجا نیست اصلا باید بری تو آشغالدونی زندگی ڪنی ڪثافت شهاب صدایش را بالا برد _مهیا خانم لطفا شما چیزی نگید... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۳۵ شهاب در حیاط قدم می زد و با تلفن صحبت میکرد _بله حاج
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۳۶ محمود که نمی خواست کم بیاورد پوزخندی زد ـــ من جام تو آشغالدونیه یا تو... بگم؟؟... بگم مردم بفهمن اون شب با چندتا پسر میخواستی سوار ماشین بشی تا برید ددر ددور یکی جلوتونو گرفته زدید ناکارش کردید دختره ی خراب شهاب که از شنیدن این حرفا عصبانی شده بود یقه محمود را گرفت و محکم به دیوار کوبوند _ببند دهنتو.... ببند رو به مریم گفت _ببریدشون داخل مریم و شهین خانم... مهیا و عطیه رو به داخل خانه شان بردند با صدای آژیر پلیس مردم متفرق شدن بعد از اینکه چندتا سوال از شهاب پرسیدن محمود را همراه خود بردند محمدآقا که تازه رسید بود شهاب برایش قضیه را تعریف کرد ...شهاب یا الله گفت و وارد خانه شد مریم در حال پانسمان کردن پیشانی مهیا بود شهین خانم هم برای عطیه آب قند درست کرده بود...با اومدن محمدآقا و شهاب، عطیه سراسیمه از جایش بلند شد محمد آقاــ سلام دخترم خوبی عطیه_خوبم شکر شرمندم حاج آقا دوباره شما و آقا شهابو انداختم تو زحمت _نه دخترم این چه حرفیه _مریم اروم تر خو. سلام حاج آقا منم خوبم محمد آقا و شهین خان خندیدند _سلام دخترم زدی خودتو داغون کردی که مهیا محکم زد رو دست مریم _ای بابا ارومتر مریم باشه ای گفت و ریز خندید _حاج آقا من که کاری نکردم همش تقصیر شوهر این عطیه است رو به عطیه گفت _عطیه قحطی شوهر بود با این ازدواج ڪردی مریم چسب را روی زخم زد _اینقدر حرف نزن بزار کارموتموم کنم محمد آقا لبخندی زد _مریم بابا ،مهیا رو اذیت نڪن مریم اخم بامزه ای کرد _داشتیم بابا مهیا دستش را به علامت تشکر بالا اورد _ایول حمایت شهاب گوشه ای ایستاد و سرش را پایین انداخت و به حرف های مهیا اروم می خندید... مریم وسایل پانسمان را جمع ڪرد _میگم مهیا...یه زخم دیگه رو پیشونیته این برا چیه مهیا دستی به زخمش کشید _تو دانشگاه به یکی خوردم افتادم مهیا بلند شد مانتوش را تکوند _عطیه پاشو امشب بیا پیشم _نه ممنون میرم خونمون _تعارف نکن بیا دیگه شهین خانم دست عطیه رو گرفت _راست میگه مادر یا برو با مهیا یا بمون پیش ما عطیه لبخندی زد ــ چشم میرم پیش مهیا همه تا دم در همراه عطیه و مهیا رفتند عطیه_شب همگی بخیر خیلی ممنون بابت همه چیز مهیا_شبتون بخیر حاج خانوم به ما که آب قند ندادید ولی دستت درد نکنه شهین خانم با خنده گفت _ای دختره بلا.فردا می خوایم سبزی پاک کنیم برا روز نهم محرم بیا بهت آب قندم میدم _واقعا؟؟ میشه دوستمم بیارم _آره چرا ڪه نه _خب پس شب بخیر مهیا به طرف در خانه رفت و بعد از گشتن تو کیفش کلید را پیدا کرو و در را باز کرد.... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝