eitaa logo
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.5هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
8.4هزار ویدیو
563 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 140 و 141 🔰 #محمد_مهدی : گفتم که ، واقعا نمیشه تطبیق صد در صدی داد ، امشب شب قدر
142 و 143 💠 وارد مسجد شدند و هنوز حاج اقا نماز رو شروع نکرده بود، رفتند پیش حاج اقا و به ایشون گفت که کار مهمی درباره حوادث منطقه داره حاج آقا هم گفت که بعد نماز در خدمت هست اما بعد دو نماز ، صحبت کوتاهی با مردم داره ، چون امشب هم شب قدر هست و باید به اعمال هم برسند ❇️ بعد نماز حاج اقا رفت منبر همه مردم از حوادث منطقه سوال داشتند و منتظر کلام حاج اقا عسکری بودند تا آروم بشن ✳️ این حرکات خیلی شدیدتر از حرکتهای داعش بود ، مردم ترس دارن که نکنه به ایران هم کشیده بشه 🌀 حاج اقا با چهره ای آرام و بدون نگرانی رفت منبر ، بعد سلام و صلوات فورا به مردم گفت : " خدمت نمازگزاران محترم باید عرض کنم که اصلا نگران حوادث منطقه نباشید، هر چه خدا بخواهد خیر است، عده ای می پرسند این حوادث ، همون حوادث مربوط به هست یا نه ؟ در جواب باید بگم واقعا نمیشه با اطمینان حرف زد ، اما تا الان همه چیز شبیه به بود هم خروج در ماه رجب ، هم خروج از شامات و تصرف اون ، هم جنگی که قبل ورود به عراق میکنه به اسم هم کشتار وحشیانه همه و همه شبیه به سفیانی هست، اما باز هم باید منتظر موند برای تطبیق قطعی 👈 عده ای هم سوال می پرسند که نگران ایران هستیم که نکنه این دشمن لعنتی که واقعا قوی تر از داعش هم هست، به ایران حمله کنه در جواب به این عزیزان هم میگم که جای نگرانی نیست ، در روایات مربوط به ظهور به جنگ نظامی در درون سرزمین فارس اشاره ای نشده و حتی اگر این دشمن منحوس ، هم باشه ، ما در روایات از حمله سفیانی به ایران چیزی نداریم و اصلا مسیر حرکت سفیانی به سمت ایران نیست ⏺ : حاج اقا ، من تو یه کتابی روایتی دیدم که نوشته بود سفیانی به اهواز حمله میکنه ، پس وارد ایران میشه 🔶 حاج آقا عسکری : نه بزرگوار ، اون روایت که شما می فرمائید ضعیف است و در منابع معتبر هم نیست ، نمیشه بهش اعتماد کرد ، ما در روایات علائم ظهور روایات زیادی داریم که واقعا سند محکمی ندارند اما متاسفانه در خیلی از کتابها و فضای مجازی پخش هستند هیچ خطر نظامی ای ایران رو تهدید نمی کنه ، از این بابت خیالتون راحت اما... 💠 حاج اقا عسکری : هیچ خطر نظامی ای ایران رو تهدید نمی کنه ، از این بابت خیالتون راحت اما... اما باید از فتنه های داخلی ترسید ، ما تجربه سال 88 رو داریم ، درگیری های داخلی به اوج خودش رسیده بود ، از این فتنه های داخلی باید ترسید ⏺ یکی از اهالی مسجد : حاج اقا این سفیانی چه ویژگی دیگری داره که ما متوجه بشیم این دشمنی که الان هست، خودشه یا نه؟ 🔰 حاج اقا : یکی از مهمترین ویژگی ها که البته ربطی به خود سفیانی نداره، اما همراه با همین حوادث رخ میده، وقوع صیحه آسمانی هست ، صیحه ای که طبق روایات در شب 23 ماه مبارک رمضان رخ میده ! یعنی اگر امسال قرار باشه رخ بده ، چند شب دیگر هست ! اما این نکته مهم رو خدمت شما اهل مسجد باید بگم که تمام این نشانه های حتمی ظهور که شامل خروج سفیانی ، خروج یمانی ، صیحه آسمانی، خسف بیداء و شهادت نفس زکیه میشه، در تاریخ رخ دادن اونها حتمی بودن وجود نداره ، اما خود این نشانه ها حتمی هستند ، یعنی چی؟ یعنی اینکه اصل خروج سفیانی ، حتمی هست و در این شکی نیست ، اما در روایات داریم که در ماه رجب خروج میکنه ، اما این ماه رجب دیگه حتمی نیست، یعنی ممکنه در ماه دیگه خروج کنه ، برای صیحه آسمانی هم داریم که در شب 23 ماه مبارک رمضان هست ، اما این تاریخش ممکنه قطعی نباشه ، چون اهل بیت (ع) به ما نگفتند که این تاریخ ها قطعی و حتمی است. پس اگر شب 23 ماه رمضان امسال ما صیحه آسمانی رو نشنیدیم ، دلیل بر این نمیشه که امسال ظهور نیست ، به قول آیت الله بهجت (ره) این امکان هست که همه علائم حتمی ، یک شبه رخ بده ، پس مهم برای ما عملکرد ها و ویژگی علامات هست ، نه فقط تاریخ اونها 👈 اما صیحه آسمانی چه ویژگی ای داره که ما اون رو بشناسیم ؟... ✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 152 و 153 🔰 حاج اقا عسکری در ادامه صحبت های خودشون درباره معرفت به امام زمان (غج) و
154 و 155 🔰 حاج اقا عسکری : 👌 اما چرا حتی اگر ظهور را درک نکردیم هم افزایش معرفت به درد ما میخوره و ضرری نمی کنیم؟ 🔰 ما در هندسه معارف شیعه ، چیزی به نام نا امیدی نداریم مومنین عزیز 👈 به ما گفتند برای ظهور کار کنید، به ما گفتند تا می توانید معرفت های خودتون رو افزایش بدین برای امام زمان (عج) ، ما هم این کار رو می کنیم ⬅️ اما اینکه حالا کسی بیاد و به ما بگه این همه کار برای امام می کنید و اما آخرش قبل ظهور از دنیا برید چی ؟ ⬅️ اینجا جایی هست که ما همون بحث افزایش معرفت و بحث رو مطرح می کنیم. 👌 ما در مباحث شیعه بحثی داریم به نام ، یعنی بازگشت عده ای مومنین و کافران به دنیا در جهان پس از ظهور ! ❇️ کافران رجعت می کنند برای عذاب شدن و سزای اعمال خودشون رو دیدن در همین دنیا، البته سران جنایتکار کفر منظور هست، چون خیلی از اونها بدون اینکه در این دنیا عذابی ببینن از دنیا رفتند ✅ اما مومنین برای این رجعت می کنند تا پاداش اون همه خوبی و کارهایی که برای ظهور کردند رو ببینند و در جهان پس از ظهور زندگی کنند و لذت ببرند ، و هم اینکه در رکاب امام زمان (عج) سربازی کنند یا به فیض شهادت نائل بشن 👌 پس فایده مهم افزاش معرفت در زمان غیبت این هست که ما می تونیم جزء رجعت کنندگان قرار بگیریم 💠 اما باید ببینیم ما در این روزگار عصر غیبت ، بیشتر دنبال چه چیزهایی می رویم آیا افزاش معرفت برای ما مهم هست یا بازی کردن با علائم ظهور و مدام تطبیقات غلط دادن و ادعاهای خنده دار با یک سری روایاتی که سند ندارند و... 👈 واقعا به افزایش معرفت خیلی توجه نمیشه، متاسفانه بیشتر افراد دوست دارند مدام مطالب احساسی و مطالبی درباره خواب امام زمان دیدن و ملاقات با ایشان و... مطرح بشه مثال اویس قرنی ، مثال خوبی هست، ایشون پیامبر(ص) رو ندید، اما پیامبر (ص) از ایشون تعریف و تمجید کردند ، اما خیلی ها امام حسین (ع) رو دیدند و با ایشون نسبت فامیلی هم داشتند ، اما شدند دشمن ایشان 👌 پس تا می توانیم به حدیث امام صادق (ع) عمل کنیم و افزایش معرفت رو در پیش بگیریم 🔰 حاج اقا بیانات مهدوی خودشون رو تمام کردند و از اعمال شب 19 ماه مبارک رمضان گفتند و مراسم احیای شب 19 رو شروع کردند. 👈 بعد مراسم ، سراغ حاج اقا رفت و صبر کرد تا سوالات مردم تمام بشه دید مردم یکی یکی دارن میان سوال کنند و به این راحتی تمام نمی کنن رفت جلو و به حاج اقا عسکری اشاره زد که دم درب منتظر شما هستم 💠 ساسان اومد پیش و گفت بیا بریم دیگه ، گفت نه ، کار دارم با حاج اقا ، بیزحمت خانواده من همراهت بیان برن خونه ، من با حاج اقا کلی کار دارم ✳️ حاج اقا بعد جواب به سوالات مردم رفت سراغ ، حاج اقا عسکری : جانم آقا ، بفرما : حاج اقا کار مهمی داشتم ، اگر وقت ندارید باشه فردا حاج اقا : نه اقا جان ، کاری که شما داری قطعا کار مهمیه ، چی از این بهتر ، بفرما در خدمتم 👈 : حاج اقا راستش ، راستش.... محمد مهدی نشست پایین سکو ، نتونست ادامه بده ، گریه اش گرفت... دستهاش رو بلند کرد و به حاج اقا گفت دستم رو بگیرین ، بلندم کنین 👈 حاج اقا : نه اقا جان ، بشین ، راحت باش ، حرفت رو بزن 👈 : حاج اقا ، برای من تقریبا قطعی هست که این جنگ هایی که الان در منطقه راه افتاده ، همون جنگ های سفیانی و جنگ های قبل ظهور هست ، تقریبا باور قطعی من به همین هست آرام و قرار ندارم حاج اقا ، دست و پاهام به کار نمیره ، دلم آشوب هست ، میخوام برم... 👈 حاج اقا : میخوای بری عراق برای مدافع حرم ؟ ✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 154 و 155 🔰 حاج اقا عسکری : 👌 اما چرا حتی اگر ظهور را درک نکردیم هم افزایش معرفت به
156 و 157 👈 حاج اقا : میخوای بری عراق برای مدافع حرم ؟ 🔰 : راستش خیلی وقت هست تو این فکرم حاج اقا ، خیلی وقته این حوادث منطقه هم که ذهن و ودلم رو بدجور مشغول کرده همه ما یک عمر دعا می کردیم جزء سربازان آقا باشیم و در جنگ های قبل ظهور شرکت کنیم 👈 حاج اقا خود شما همیشه تو منبرهاتون دعا می کردین که خدایا ما را از سربازان حضرت قرار بده درسته در هر کار و هر شغلی میشه سرباز حضرت شد، اما میدان جبهه جنگ و جنگیدن با دشمن ، چیز دیگه ای هست اینکه جان خودمون رو کف دست بگیریم و بریم دشمن رو از بین ببریم تا راه رو برای ظهور آقا باز کنیم، واقعا لذت دیگه ای داره 💠 حاج اقا : اما شما همین الان هم داری تو شغل خودت برای آقا... 🔰 : ببخشید وسط حرفتون می پرم ، بله ، درسته تا الان برای آقا کار علمی کردم ، اما الان دیگه واقعا جای کار نظامی هم هست من می تونم، تواناییش رو دارم، پس چرا نرم؟ همه عاشقان حضرت منتظر این فرصت بودند یک عمر دعای بزرگان ما این بود یک عمر دعای شهدای جنگ هشت ساله ما این بود حالا که راه باز شده ، من نرم؟ 💠 حاج اقا عسکری: شاید این جنگ ها ، اون جنگ های ظهور نباشه پسرم 🔰 : بله ، شاید نباشه ، اما شاید هم باشه امشب شب 19 ماه رمضان هست چندشب دیگه صبر می کنیم تا ببینیم صیحه آسمانی شنیده میشه یا نه اونوقت مشخص میشه اگه صیحه شنیده شد ، من حتما میرم فقط خواستم یه سری وصیت ها رو به شما بکنم که بعد من مراقب خانوادم باشین 🔰 حاج اقا عسکری : ای بابا ، وصیت چیه ؟ مگه قراره چیزیت بشه؟ مگه قراره هرکس میره جنگ شهید بشه؟ من میگم باز هم خوب فکر کن ، ✳️ محمد مهدی : من فکر کردم، گفتم که ، خیلی وقته ، حالا صبر می کنیم تا ببینیم صیحه آسمانی هست یا نه ، اگر بود قطعا میرم و چیزی هم نمیتونه مانع کارم بشه 💠 یادتونه وقتی صحنه تصادف ماشین پدرم رو براتون تعریف کردم ، پدرم چی گفته بود؟ قبل تصادف ، پدرم که راننده بود داشت با من درباره سربازی امام زمان (عج) می زد یه مرتبه یه ماشین خورد به سمت راننده و ... تو اون لحظات آخر که دستم تو دست پدرم بود دو تا چیز خیلی مهم رو به من گفت 1️⃣ اول گفت همیشه دستت تو دست بهترین رفیقت ساسان باشه، شما دو نفر با هم تکمیل میشین 2️⃣ هیچوقت در هر حالی امام زمان (عج) رو فراموش نکن و همیشه سربازش باش تا آخرین قطره خون ✳️ پدرم این جملات رو گفت و به رحمت خدا رفت ، منم دیگه به خاطر شدت ضربه تصادف چیزی نفهمیدم و وقتی چشم باز کردم تو بیمارستان بودم الانم فقط مادرم رو دارم و زن و بچه 👈 اما خودتون خوب می دونین که در راه حضرت ، باید از محبت خانواده گذشت خودتون بارها فرمودین یکی از معانی عبارت " بأبی أنت و أمی " در زیارت ها همین هست 👌 همون خدایی که پشت و پناه فعلی خانواده من هست، مطمئنا بعد شهادت من هم پشت و پناهشون هست... ✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 156 و 157 👈 حاج اقا : میخوای بری عراق برای مدافع حرم ؟ 🔰 #محمد_مهدی : راستش خیلی
158 و 159 ✳️ شب 21 ماه مبارک رمضان آمد 👌 دوباره شب قدر و باز هم فرصت عبادت خدا 💠 سر سفره افطار ، و همسرش و بچه کوچک اونها ، منتظر اذان بودن تا افطار کنن طبق معمول بعد اذان ، اول نماز رو خوندن و بعدش افطار کردند 👈 محمد مهدی تو حال خودش نبود، یک چشمش به شبکه های مجازی و اخبار جنگ های منطقه بود و یک چشمم هم به اخبار تلویزیون ، باید یک چشم دیگه هم قرض می کرد تا نگاهی به سفره و غذاها بکنه تا خوب بخوره !!! 👈 کاملا معلوم بود که جسمش سر سفره هست و روحش تو مناطق درگیر جنگ و در آرزوی شهادت ❇️ همسرش پرسید : چی شده ؟ چرا تو فکری ؟ چیزی شده ؟ 🌀 : تو این فکر هستم که اگر واقعا این حوادث ، حوادث ظهور باشه چی ؟ باید چه کنیم ؟ چه کارهایی کردیم ؟ چه کارهایی باید می کردیم و نکردیم ؟ باید تو این فرصت چه کرد ؟ و هزاران سوال دیگه که آدم رو آروم نمیذاره فکرش رو بکن ، 1100 و خرده ای سال هست که مردم عالم منتظر ظهور هستند ، و احتمالش هست این افتخار نصیب ما بشه ، این همه آرزو داشتیم که ظهور در زمان ما باشه ، اگر این فرصت در زمان ما رخ بده ، افتخاری هست که تا عمر داریم که هم نمی تونیم شکرش رو به جا بگذاریم 👈 فکر کن امام بعد ظهر بیاد به ما بگه چرا این کارها رو در زمان غیبت برای من نکردین؟ چی جواب داریم بدیم؟ چقدر فرصت جبران داریم؟ ایا فرصت جبران میده حضرت؟ درسته مهربان هست و ما رو مجکوم نمیکنه ، البته اون افرادی که واقعا با نیت درست کار کردن ، اما قطعا اگر خوب در زمان غیبت کار نکرده باشیم، نمی تونیم جزء یاران اصلی حضرت باشیم در زمان ظهور ممکنه جزء یاران رده پائین باشیم یا خدای نکرده اصلا از ما استفاده نکنن 👈 این چیزها هست که داره من رو اذیت میکنه خانم ، باید خوب فکر کرد که در این فرصت که اگر واقعا در زمان ظهور باشیم ، چه کارهایی میشه برای حضرت کرد 🔰 همسر : منظورت چی هست؟ یعنی میخوای چه کاری انجام بدی که تا الان انجام ندادی؟ 💠 محمد مهدی : نمی دونم ، باید بشینم فکر کنم ، ما آدم ها خیلی استعداد داریم ، خیلی خیلی فرصت ها رو از اول زندگی خودمون از دست دادیم از وقتی که به سن بلوغ رسیدیم ، می تونستیم کارهای زیادی برای امام زمان (عج) انجام بدیم و ندادیم چقدر فرصت های زیادی که در ایام دانشگاه و در خوابگاه و زمان های دیگه از دست دادیم 👈 چقدر جلسات و دور همی هایی که به گناه ختم شد ، می تونست برای حضرت کار بشه و نشد می تونستیم اون جلسات نریم و برای حضرت کار کنیم چقدر شب ها که خوابمون نمی اومد اما الکی رفتیم خوابیدیم و وقت تلف کردیم و برای حضرت کاری نکردیم چقدر برنامه ها و فیلم ها دیدیم که می تونستیم نبینیم و اون وقت رو برای امام زمان به کار ببریم خانم جان، واقعا اگر نگاه کنیم می بینیم اوقات زیادی از عمر خودمون رو برای حضرت استفاده نکردیم حساب کن اگر اون زمانها رو اضافه می کردیم به زمان کار برای حضرت، الان هم از نظر معنوی جلو بودیم و به خدا و به امام نزدیک تر بودیم ، هم اینکه مطمئنا مسیر ظهور نزدیک تر می شد 👌 همه ما باید چنین حساب کتاب هایی داشته باشیم و از گذشته و وفت تلف کردن های گذشته عبرت بگیریم و دیگه اون ها رو تکرار نکنیم تا بتونیم مسیر ظهور رو هموار تر کنیم ❇️ همسر محمد مهدی: یک سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟ 💠 محمد مهدی : جانم ؟ بفرما ، حتما ❇️ همسر محمد مهدی : بعد مراسم شب 19 ماه مبارک ، با حاج اقا درباره رفتن به عراق و مدافع حرم شدن صحبت کردی؟ ✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 158 و 159 ✳️ شب 21 ماه مبارک رمضان آمد 👌 دوباره شب قدر و باز هم فرصت عبادت خدا 💠
رمان_محمد_مهدی 160 و 161 و 162 ❇️ همسر محمد مهدی : بعد مراسم شب 19 ماه مبارک ، با حاج اقا درباره رفتن به عراق و مدافع حرم شدن صحبت کردی؟ 🔰محمدی مهدی که سرش پائین بود ، سرش رو بلند کرد و نگاهی پر عمق و مفهوم به همسرش کرد می خواست چیزی بگه ، اما بغض گلوش رو گرفته بود زبانش بند اومده بود نای حرف زدن نداشت انگار چیزی مانع حرف زدنش شده بود دوباره سرش رو انداخت پائین ✳️ همسرش کاملا متوجه شد که درست زد به هدف ! 👈 با یک لحن قاطع و بدون هیچ لرزش کلامی به گفت ، می دونستم مطمئن بودم از همون اول هم کاملا یقین داشتم کسیکه امام زمانی هست کسیکه تمام فکر و ذهنش رو خدمت به امام زمان (عج) پر کرده ، کسیکه هر قدمی تو زندگیش بر میداره اول فکر میکنه که امام از این کار راضی هست یا نه و بعد اگر مطمئن بشه رضای امام زمان (عج) در این کار هست ، اون رو انجام میده کسیکه بارها در قنوت نماز شبش از خدا طلب شهادت کرده کسیکه بارها ختم قرآن انجام داده به نیت هدیه به امام زمان (عج) برای شهید شدن 👌 به غیر این هم نباید باشه الان که با تحلیل های خودت به این نتیجه رسیدی که این جنگ های منطقه ، همون جنگ های ظهور هست ، باید هم دل تو دلت نباشه و مهیا باشه برای رفتن به جنگ و جنگیدن با دشمن و ان شالله شهادت ✳️ محمد مهدی که کلمه رو شنید ، سرش رو بلند کرد ، خواست چیزی بگه که خانمش نگذاشت و سریع ادامه داد که... ✳️ محمد مهدی که کلمه رو شنید ، سرش رو بلند کرد ، خواست چیزی بگه که خانمش نگذاشت و سریع ادامه داد که... 👌بله ، شهادت نیازی نیست چیزی بگی عزیزم تو لایق شهادت هستی تو واقعا برای امام زمان کار کردی از بچگی تا الان برای آقا کار کردی از هر تلاشی که می تونستی دریغ نکردی 👈الانم شهادت حقت هست ⬅️نکنه نگران من و بچه هستی ؟ ✳️ دوباره سرش رو آورد بالا که چیزی بگه ... 👈👈 که باز خانمش نگذاشت گفت می دونم میخوای چی بگی نگران نباش خدای دیروز و امروز ما ، خدای فردا هم هست همون خدایی که به همسران شهید دیگه روزی داده و بچه اونها رو بزرگ کرده ، به من هم روزی میده و بچه ما رو بزرگ میکنه ⬅️نگران بعد خودت نباش خدا هیچوقت خانواده یک شهید رو تنها نمیگذاره 👌👌 اگه امسال شب 23 ماه رمضان، صدای صیحه آسمانی شنیده شد ، درنگ نکن با سرعت برو برو به سمت عشق واقعی ای که داری و داشتی و میخوای بهش برسی ❓یادته وقتی نامزد بودیم و هر وقت با هم قراری میذاشتیم ، تو همیشه زودتر می رسیدی سر قرار❓ وقتی ازت دلیلش رو می پرسیدم با لبخند جواب میدادی که 👈👈 آدم نباید هیچوقت عشقش رو معطل کنه ! الانم عشقت نباید معطل بشه شهادت منتظرت هست ان شالله بهش برسی 🔰 محمد مهدی که انتظار شنیدن این چیزها رو نداشت، کاملا جا خورد و متعجب شد ! 👈ولی خیالش راحت شد تنها نگرانی ای که داشت برطرف شده بود ⬅️فقط می موند مادرش که بعد فوت آقا هادی ، تنها شده بود اما برای اون هم جای نگرانی نبود 👈👈همین مادر بود که محمد مهدی رو اینطوری بار آورد 👈👈همین مادر بود که با تربیت نمونه خودش ، محمد مهدی رو از بچگی ، به سبک یک انسان مهدوی بزرگ کرد و پرورش داد 👈👈همین مادر بود که تو سختی ها و خوشی ها ، به پسرش یاد داد که ارتباط با امام زمان رو فراموش نکنه 👈👈همین مادر بود که هر وقت میخواست بچه اش رو شیر بده، وضو می گرفت و بعد سلام به امام زمان ، بچش رو شیر میداد 👈👈پس از چنین مادری ، چنین پسری عجیب نیست 👈👈و برای چنین پسری هم ، چنین مادری شیرزن عجیب نیست و خیالش از مادرش راحت بود ⬅️حالا هم محمد مهدی و هم همسرش همدیگه رو با لبخند نگاه می کردند و راضی به مسیر و تصمیمی که در پیش گرفته بودند ✳️✳️شب 23 ماه رمضان رسید اون شب موعود... ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی ‌✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 169 و 170 و 171 🔰 محمد مهدی : اتفاقا منم دقیقا به همین دلیل بهت نگفتم ، تو هم زن د
🔰 172 و 173 ❇️ اما واقعا نیروی کمکی نیاز بود هم سلاح و مهمات هم تجهیزات برای زندگی موقت مردم لشکر سفیانی ، یاد داعش رو برای مردم عراق زنده کرده بود اما این لشکر ، شدیدا وحشی تر بود از لشکر داعش خیلی وحشی تر ⬅️ آمریکا و سران جنایتکار غرب ، از قضیه داعش درس گرفته بودن نقاط ضعفی که در ایجاد داعش داشتند رو بررسی کرده بودند و حالا اون ایرادات رو برطرف کرده بودند و با قوای کاملا بیشتر و طرح ها و برنامه های پشت پرده خطرناک تر وارد میدان و دفاع از شده بودند 👈 مردم بی پناه شدیدا به غذا و سرپناه موقت نیاز داشتند مشکل اینجا بود که برخی افراد خود فروخته در لباس شیعه و سنی ، برای ایجاد تفرقه هر چه بیشتر ، برخی افراد رو لو می دادند و امنیت اونها و خانواده هاشون رو به خطر می انداختند 👌 مثلا سعی می کردند افرادی که درگیر جنگ با سفیانی هستند یا جزء فرماندهان رده بالا هستند رو لو بدن تا لشکر سفیانی با تخریب خانه های اونها یا گروگان گرفتن خانواده هاشون ، اون فرمانده ها رو تحت فشار بگذارن 👈👈 هواپیمای نظامی ای که و ساسان و چند نیروی دیگه به همراه مهمات و آذوقه غذایی داخلش بودند آرام آرام به نجف نزدیک میشد و به همین خاطر ارتفاع خودش رو کم کرد تا از دید رادارها پنهان بمونه ✅ از پنجره نگاهی به بیرون کرد... از بالا اوضاع واقعا آشفته بود دود های سیاه و غلیظ نشان از جنگ های سخت داشت جنازه هایی که افتاده بودند... زن ها و بچه هایی که در حال فرار بودند 👈واقعا دیدن این منظره ها دل هر انسان آزاده ای رو به درد می آورد هواپیما نشست 🔰 هواپیما نشست 👌 باید سریع تخلیه صورت می گرفت و هواپیما بعد سوخت گیری، دوباره بر می گشت چون اصلا به اون فرودگاه اضطراری نمیشد اعتماد کامل کرد 🔰 نیروها تخلیه شدند به پادگان صحرایی ای که مزین به نام شهید ابومهدی مهندس ، همسنگر و یار با وفای شهید سلیمانی بود ، رفتن تا هم سریع یک آموزش نظامی و کار با اسلحه ببینن و هم توجیه بشن ⬅️⬅️ در داخل ایران هم خبرهایی بود عده ای از مردم شدیدا ترسیده بودند 👈👈 چون برخی از سیاسیون بزدل و ترسو و بی تحلیل ، این طور القاء می کردند که لشکر وارد ایران هم خواهد شد و بهترین راه ، مذاکره با سفیانی هست و باید مردان مذاکره ایران وارد عمل بشن و راه حل مشکل ، جنگیدن نیست ! وگرنه ما از نظر نظامی نمیتونیم در مقابل لشکر سفیانی ، مقاومت کنیم !!! 💠 این تحلیل ها داشت زیاد میشد و عده ای هم تحت تاثیر قرار گرفتند برخی دنبال ویزا برای سفر ( فرار ) به سمت آمریکا و غرب بودند این ها همون جماعتی بودند که در سالهای قبل هروقت کشور دچار اعتراضات میشد می گفتند " نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران !!!" اما حالا وقتی شایعه شده بود که قراره به ایران حمله بشه ، پا به فرار گذاشتند!!!! این هم از نهایت ادعاهای این جماعت ! به خاطر یک شایعه ، کشور خودشون ایران رو ترک کردند، اگر واقعی بود چه می کردند... 👈 برخی از سیاسیونی که سال ها قبل تجربه تلخ مذاکره با آمریکا و 5 + 1 رو داشتند هم همچنان بدون عبرت گرفتن از گذشته ، مذاکره رو بهترین راه حل می دونستند رهبر ایران در اولین دیدار عمومی خودشون ... ✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🔰 #رمان_محمد_مهدی 172 و 173 ❇️ اما واقعا نیروی کمکی نیاز بود هم سلاح و مهمات هم تجهیزات برای زندگی
174 و 175 و 176 🔰رهبر ایران در اولین دیدار عمومی خودشون با صراحت اخبار احتمال حمله به ایران رو رد کردند و اون رو ساخته و پرداخته ذهن بیمار یک عده سیاسیون بزدل دونستن ، 👈 ایشون با یاداوری خاطرات مذاکرات سیاسی در سال های قبل و دولت های مختلف در کشور ، با مثال های متعدد به مردم و جوانان نشون دادند که مذاکره با دشمنان هیچ فایده ای برای کشور نداره و همواره در طول تاریخ ، ملت هایی به پیروزی رسیدند که با قدرت مقاومت کردند و در مقابل زور ایستادند ⬅️ مثل حزب الله لبنان که بالاخره با مقاوت خودش ، رژیم منحوس صهیونیستی رو مجبور کرد در سال 2000 از اراضی جنوبی لبنان کنار بکشند این مثال های تاریخی برای مردم بسیار دلگرم کننده بود و باعث بیداری بخش زیادی از جوان ها که تحت تاثیر القائات برخی سیاسیون طرفدار مذاکره قرار گرفته بودند شد 👌مردم به این باور رسیده بودند که هر وقت حرف ولی فقیه رو گوش دادند ، ضرر نکردند . رهبری از مردم خواستند به اخبارهای غلط این روزهای رسانه های عربی و عربی منطقه توجه نکنند و خودشان را به خودسازی و افزایش معرفت بیشتر مشغول کنند تا بعد ظهور امام زمان (عج) با قدرت و قوای بیشتر به یاری ایشون بپردازند ✳️ در همین حین که درگیریها در عراق شدید بود ، خبرهایی از مدینه شنیده می شد ، اینکه امام زمان (عح) با برخی یاران خاص خودشون ارتباط گرفتند و مشغول آماده سازی و تدارک نیرو و زمینه سازی برای قیام اصلی خودشون از کنار کعبه هستند. اما چرا مدینه؟ بله ، درسته 👈 چون مدینه شهری هست که شیعه داره ، در مکه که شیعیان نیستند اما در مدینه شیعیان وجود دارند و امام میتونه اونجا که اتفاقا نزدیک به مکه هم هست ، تدارکات قیام رو فراهم کنه خبر به گوش و ساسان هم رسید... 🔰 خبر به گوش و ساسان هم رسید ساسان به گفت مگه نمی گفتند علائم حتمی ظهور ، 5 تا هست ؟ خب الان که سه تاش فقط رخ داده سفیانی ، یمانی ، صیحه آسمانی 👌 دوتا دیگه مونده ، پس چرا بعضی ها میگن حضرت در مدینه مشغول آماده کردن زمینه هستند؟ ✅ محمد مهدی : نه ، درسته ، روایت درباره اون پنج نشانه از واژه علائم قیام استفاده کرده ، نه علائم ظهور ! آقا هم که هنوز قیام نکردند پس میشه گفت الان برای برخی از شیعیان خاص و نیروهای رده بالای خودشون آشکار شدند و تا قبل قیام اصلیشون که از کنار کعبه هست ، دو تا نشانه دیگه که خسف بیداء و شهادت نفس زکیه باشه رخ میده ✳️ امشب شبی بود که و ساسان باید با لباس رزم آماده می شدند برای رفتن به میدان امشب عملیات مهمی داشتند لشکر سفیانی قرار بود یک حمله شبانه سریع انجام بده برای تصرف حرم امیرالمومنین (ع) بغض و کینه عجیبی نسبت به امیرالمومنین (ع) دارند این افراد چیز عجیبی هم نیست از نسل همون معاویه و ابوسفیان هستند ❇️ نیروهای اسلام از طریق یکی از نفوذی هایی که داشتند از این حمله با خبر شدند و خودشون رو آماده می کردند تا در یک فرصت مناسب کمین بزنند و همچنین پاتک سنگینی رو روانه لشکر دشمن کنند ✳️ لشکر سفیانی برای هجوم همه جانبه آماده بود، اما از راه زمینی فقط نمی تونستن از راه هوایی کاری انجام بدن چون پدافندهای هوایی قوی ای رو ایران به عراق برده بود و اجازه حملات هوایی رو نمی داد اما امکان حملات خمپاره ای بود . ❇️ نیمه های شب شد و حملات هنوز شروع نشده بود،نیروهای جبهه حق مشغول راز و نیاز با خدای خودشون بودن 👌 نیروهای اطلاعات عملیات جبهه اسلام تونسته بودن اطلاعات کامل و عمیقی از جبهه سفیانی به دست بیارن و اینکه امشب قراره چه کار کنن 1️⃣ قرار هست لشکر سفیانی به دو دسته اصلی و فرعی تفسیم بشن که در حقیقت کار اصلی رو همون قسمت فرعی انجام میده !!!! 2️⃣ قرار هست ابتدا لشکر اصلی با تجهیزات بالا حمله رو شروغ کنه و شدیدا تهاجم رو آغاز کنه به صورتی که لحظه ای فشار کم نشه و مرتب افزایش هم پیدا کنه تا تمام توجهات جبهه اسلام بره این سمت 3️⃣ بعدش اون گروه فرعی ، از پشت و از طریق تونل های زیر زمینی به حرم امیرالمومنین (ع) برسن و بمب گذاری کنن برای تخریب حرم و بعدش حمله وسیع به مسجد کوفه و مسجد سهله 🔰نیروهای اسلام برای همین حلقه های مختلفی رو در دور حرم کار گذاشتن تا جلوی این حملات زیر زمینی گرفته بشه خطر بزرگی بود که باید با تدابیر درست حل میشد اما ساسان و در خط مقدم قرار گرفته بودند برای مقابله مستقیم با لشکر سفیانی 👈 خبر حضور مخفیانه حضرت در مدینه به گوش سفیانی رسید ، تصمیم گرفت که... ✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 177 و 178 ✳️ خبر حضور مخفیانه حضرت در مدینه به گوش سفیانی رسید سفیانی کاملا مصمم و
179 و 180 💠وقتی مسئول انگلیس این حرف رو زد مورد تحسین قرار گرفت و گفت حتما همین کار رو می کنیم 👌 مسئول آمریکایی هم زد به پشت مسئول انگلیسی و با خنده گفت واقعا بیخود به شماها نمیگن روباه پیر ! واقعا مکار و حیله گر! همیشه همینطوری با پنبه سر بریدید ! 🔰 مسئول انگلیسی : بله ، در طول تاریخ همیشه همین بوده ، شما آمریکایی ها فقط جنگیدن بلد هستید ، فقط بلد هستید بمب بریزین سر مردم، اما ما انگلیسی ها همون اهداف شما رو داریم، ولی با شیوه و رفتار متفاوت خیلی ریز و آروم نفوذ می کنیم و بعد نقشه خودمون رو عملی می کنیم در زمان قاجار هم همینطوری نفوذ کردیم تو و بسیاری از منابع اونها رو به نفع خودمون مصادره کردیم و قراردادهای نفتی به نفع خودمون نوشتیم و چنان قحطی در ایران ایجاد کردیم که جمعیت زیادی از مردم ایران از بین رفتند اما آن چنان تاریخ رو تحریف کردیم و قلم به مزدها و نویسنده های ایرانی اما با افکار غربی مثل احمدی کسروی و تقی زاده تربیت کردیم که ایرانی ها خیلی از ما به بدی یاد نمی کنن و خیانت های ما رو فراموش کردند 👈 در زمان قاجار همه برنامه های ما داشت به خوبی پیش می رفت تا اینکه.... 🌀 مسئول انگلیسی دستش رو محکم به روی میز زد تا جایی که هرچی روی میز بود به هوا بلند شد!!! 👈 دوباره سرش رو بلند کرد و گفت تا اینکه آخوندها و ملاها تو ایران فتوا دادن رو شروع کردند ⬅️ خواستیم قراردادهایی ببندیم که به نفع ما باشه ، اما ملاهایی مثل میرزای شیرازی و ملاعلی کنی جلوی اون رو گرفتن ، وگرنه ما الان ایران رو کاملا در اختیار داشتیم 👌 هیچ چیزی اثر بخش تر از این نیست که بتونی نیروهای یک کشور رو تربیت کنی با افکار خودت ، و بعد اونها رو بفرستی کشور خودشون و همون حرفهای خودت رو با زبان و قلم خودشون به خورد مردم کشورشون بدن اینطوری برای اون مردم، قابل باورتر هم هست چون کسی از کشور خودشون در لباس یک روشنفکر این حرف رو میزنه 👈 همین الان هم در اوج جنگ ها ، نیروهای تربیت شده ما در ایران در مقالات و صفحات مجازی خودشون از لزوم مذاکره با و جنگ نکردن و بیرون کشیدن نیروهای ایران از خاک عراق صحبت می کنن این یعنی یک برگ برنده بزرگ برای ما ✳️ بعد صحبت مسئول انگلیسی ، و تائید اون از طرف همه جوانب ، مامور شد تا نیروهایی قوی با حمابت غرب و آمریکا تشکیل بده برای حمله به 🔰 ارتشی که سفیانی میخواست ایجاد کنه ، انسان رو یاد ارتش عراق در حمله هشت ساله به ایران عزیز می اندازه حمله ای که در اون از بسیاری از ملیت ها و کشورهای دیگه عضو لشکر عراق بودند لشکری که بسیاری از کشورهای غربی و خود آمریکا بهش کمک مالی و تسلیحاتی کردند 👌 اما نیروهای رزمنده عزیز ما با قدرت خدا و توسل به اهل بیت (ع) در اون جنگ پیروز شدند ، حالا این لشکر سفیانی ، واقعا یاداور همون دوران بود اما در سطحی وسیع تر ✅ برگردیم به نجف و خط مقدم جبهه نجف حمله وسیع و شبانه نیروهای سفیانی شروع شد حملات سنگینی رو ایجاد کردند واقعا سنگین بود اما نیروهای اسلام با تمام توان دفاع می کردند و اجازه نزدیک شدن اونها رو نمی دادن جلوی سنگر به اندازه کافی مین گذاری شده بود و این نشون میداد که لشکر سفیانی برای رسیدن زمینی به حرم امیرالمومنین (ع) کار سختی داره ✳️ لشکر سفیانی میدونست که اگر حرم رو بگیره ، دیگه کار سختی برای پیش روی های بعدی نداره از اون طرف لشکر اسلام هم به اهمیت این قضیه واقف بود 👌 ساسان که دوره آموزشی تک تیراندازی رو خوب دیده بود، در اون تاریکی شب با کمک دوربین های دید در شب ، نیروهای دشمن که با مسلسل به صورت رگباری تیراندازی می کردن رو به خوبی هدف می گرفت و میزد 👌 هم مدام در حال تغییر جا بود و به سمت دشمن تیراندازی می کرد حمله واقعا سختی بود از هر دو لشکر تلفات زیادی در همون دقایق اولیه گرفته شده بود نیروهای اسلام در فشار سختی بودند چون نمی تونستند دایره حمله رو زیاد وسیع کنند ، چون می ترسیدند دشمن به راحتی از رخنه در صفوف نیروها استفاده کنه و خودش رو به حرم برسونه از طرفی نیروهایی هم که در کنار حرم بودند برای مقابله با افرادی از دشمن که قرار بود با تونل زیرزمینی خودشون رو به حرم برسونن و بمب گذاری کنن، سخت مراقب بودند که از پشت فریب نخورن جنگ بسیار غیرقابل پیش بینی بود... ادامه دارد... ✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 179 و 180 💠وقتی مسئول انگلیس این حرف رو زد مورد تحسین #سفیانی قرار گرفت و گفت حتما
181 و 182 💠 پدافندهای هوایی هر دو طرف هم مشغول فعالیت شدید ، هم لشکر حملات هوایی خودش رو شدت بخشیده بود و هم لشکر اسلام جنگ در زمین و آسمان با شدیدترین حالت خودش در حال پیگیری بود ، هر لحظه به تعداد نیروهای سفیانی اضافه می شد کاملا مشخص بود که مدتهاست دنبال این جنگ بودند و نیروهای زیادی رو برای این کار تربیت کرده بودند 👈 هم در پدافند هوایی و هم حملات هوایی دست برتر با سپاه اسلام بود ، به دلیل برتری متخصصین ایرانی در ساخت تجهیزات عالی و بی نقص در این عرصه دشمن به خیال خودش از تجهیزات رادارگریز استفاده می کرد اما متخصصین ایرانی دستگاه هایی ساخته بودند که به راحتی اونها رو تشخیص و رهگیری و منهدم می کرد ✳️ حاج قاسم ، فرمانده سپاه اسلام در دفاع از حرم امیرالمومنین (ع) ، متوجه میشه مسئول تیربار به شهادت میرسه سریع بی سیم میزنه و از میخواد که بیاد پشت تیربار واقعا جرأت میخواست، نشستن پشت تیربار یعنی جایی که عملا در چشم دشمن هست ، چون از برق گلوله های خارج شده از نوک لوله شلیک کننده ، مشخص میشد مکانش کجاست البته که روی ارابه محرک بود و مدام جای خودشون رو تغییر می دادند تا دشمن نتونه به راحتی بزنه 💠 همانطور که در سپاه اسلام ، افرادی مثل ساسان و دیگر رزمنده ها در نقش تک تیرانداز بودند ، در سپاه هم تک تیراندازهای زبده ای بودند که دنبال زدن تیربارها بودند 🌀 ساسان خیلی خوب تونسته بود چندتا از نیروهای دشمن که مدام مشغول تیراندازی بودند رو بزنه کارش عالی بود بدون هیچ ترسی کارش رو انجام می داد ✳️ رفت پشت تیربار و با تمام شهامت و جرأت به سمت دشمن تیراندازی می کرد، از هیچی نمی ترسید، اون مدتها بود دنبال شهادت می گشت ، الان براش فرصت فراهم شده ، اون هم در جنگ هایی که داره منتهی به ظهور میشه چی از این بهتر؟ مدام ذکر خدا رو می گفت و اجازه نمی داد که فکر دیگه ای اون رو سست کنه فریادهای یا صاحب الزمان رزمنده های اسلام کل صحنه نبرد رو گرفته بود و هرکسی فرصتی به دست می آورد با صدای بلند حضرت رو صدا می زد تا روحیه بگیره 👈 یک مرتبه حاج قاسم دید که به زمین افتاد... 🔰 👈 یک مرتبه حاج قاسم دید که به زمین افتاد ، سریع رفت سراغش تو اون تاریکی شب خیلی چیز خاصی معلوم نبودط 💠 حاج قاسم : چی شده محمد مهدی جان، زخمی شدی ؟ نیروی امداد خبر کنم؟ ✳️ محمد مهدی : نه حاجی ، نه ، خراش ساده هست، خداروشکر تیر به جای حساس نخوره ، خورده با بازو و رد شده 💠 حاج قاسم سریع بی سیم زد به گروه امدادی 🔰 محمد مهدی جلوش رو گرفت ، گفت نیاز نیست حاجی ، اصلا نیاز نیست، با چفیه محکم ببند ، حله، تیر از بدنم رد شده خداروشکر ، این دردی نداره، قابل تحمله 👈 محمد مهدی با همون رشادت بالای خودش ، دستش رو محکم بست و دوباره رفت پشت تیربار و به مواضع دشمن تیراندازی می کرد ✳️ ساسان همچنان در حال تک تیراندازی ، یه تنه کلی از تیربارچی های لشکر سفیانی رو از بین برده بود ، وقتی محدوده جنگ محدود میشه ، حرف اول رو تیربارچی ها و تک تیراندازها می زنند، 💠 یک مرتبه لشکر اسلام با صحنه عجیبی روبرو شد دیدند نورهایی از آسمان داره میاد به سمت پائین و به سمت مقر لشکر سفیانی 👈 همه غرق در شور و شعف شده بودن ، نیروی کمکی رسید، خوب هم رسید ، به موقع هم رسید بله اینها نور موشک هایی بود که از ایران شلیک شده بود و از اونجایی که ایرانی ها در این سالها خیلی روی موشک نقطه زن کار کرده بودند ، دقیقا داشت میخورد به وسط لشکر سفیانی امان نمی دادن موشک ها یکی پس از دیگری اونها رو تارو مار و می کردند کسانی هم که قصد فرار داشتند توسط تک تیراندازهای سپاه های اسلام ، شکار می شدند ادامه دارد... ✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 181 و 182 💠 پدافندهای هوایی هر دو طرف هم مشغول فعالیت شدید ، هم لشکر #سفیانی حملات
183 و 184 و 185 💠 صبح روز عملیات کم کم داشت می رسید ، بعد ادان صبح دیگه از شدت حملات دشمن کم شد . پشتیبانی های هوایی و موشکی لشکر اسلام که عمدتا توسط ایران انجام شد ، شکست سنگینی به جبهه در عراق وارد کرد. 🔰 وقتی هوا روشن شد ، انبوه جنازه های دشمن بود که روی زمین افتاده بود ، البته از جبهه اسلام هم شهید و زخمی داده بودند . هوا که روشن شد ، ساسان رفت پیش تازه متوجه زخم بازوی شد و شوکه شد اما وقتی متوجه شد که چیز خاصی نیست ، خیالش راحت شد 👈 محمد مهدی : داشتیم شهید می شدیم که خدا نخواست ! 👈 ساسان : ان شالله با هم و در کنار هم میشیم! 💠 محمد مهدی : یعنی میشه ؟ امکانش هست ؟ 🔰ساسان : ان شالله ، خدا که بخواد همه چی میشه ، اگه من با تو از بچگی آشنا نمی شدم الان اینجا نبودم، معلوم نبود الان کجا بودم و چه سرنوشتی و چه اعتقاداتی داشتم شاید مثل پدرم... 💠 محمد مهدی نگذاشت که ساسان ادامه بده و گفت : چیزی نگو ، ادامه نده ، هرچی باشه پدرت هست و احترامش واجب ، براش دعا کن، براش دعا کن که هدایت بشه و در این مدت باقیمانده از عمرش راه درست رو پیدا کنه 🔰 ساسان : خدا کنه همین بشه که میگی، امیدوارم شهید بشم و خون شهادت من مسیر زندگی پدرم رو عوض کنه 🌀 تو همین حس و حال بودند محمد مهدی و ساسان که یک مرتبه خبر رسید یک لشکر عظیم به سمت فرستاده همه دچار شک و بهت شدند... 💠 تو همین حس و حال بودند محمد مهدی و ساسان که یک مرتبه خبر رسید یک لشکر عظیم به سمت فرستاده همه دچار شک و بهت شدند... 🔰 همه داشتن با همدیگه حرف می زدن 👈 این سفیانی عجب نیروهای زیادی داره ! 👈 این همه نیرو رو از کجا آورده؟ 👈خرج اینها از کجا تامین میشه؟ 👈این همه سلاح از کجا میاد؟ 👈واقعا خودش به تنهایی این همه کار رو داره پیش می بره؟ 👈الان مدینه میخواد چه کنه؟ 👈نکنه میخواد علیه امام زمان(عج) هجوم ببره ؟ 👈یا اینکه میخواد مردم شیعه اونجا را قتل عام کنه؟ 👈تو مدینه چه کسی میخواد از امام دفاع کنه؟ 👈هنوز که لشکر و نیرو در مدینه تامین نشده 👈آقا چطور میخواد با اینها جنگ کنه؟ 👈ما باید چیکار کنیم؟ 👈اگه بریم مدینه که حکومت وهابی اجازه نمیده 👈اگه بخواهیم اینجا بمونیم ، امام رو چیکار کنیم که جانش در خطره؟ 👈اگر باز بخواهیم بریم مدینه، نمی تونیم عراق رو تنها بگذاریم ، چون سفیانی نیروهای زیادی داره و وقتی عراق رو از نیرهای نظامی خالی ببینه ، دوباره حملات سختی راه میندازه مثل دیشب ⬅️ رزمنده های جبهه اسلام دچار بهت عجیبی شده بودن 👌 همه رفتن سراغ حاج قاسم که نام ایشون ، رزمنده ها رو به یاد سردار عزیز شهید قاسم سلیمانی می انداخت رفتن پیش ایشون تا کسب تکلیف کنن ایشون گفت... 💠 حاج قاسم گفت : شرایط خیلی پیچیده و سخت هست ، ما نمی تونیم اینجا فقط خودمون تصمیم گیرنده باشیم. عزیزان حزب الله و یمنی هم در کنار ما هستن اینجا جای بسیار حساسی هست در مکان و زمانی حساس قرار گرفتیم کوچکترین اشتباه ، آخرین اشتباهه 👈 باید منتظر دستور باشیم ، تجربه این همه سال ثابت کرد که دستور ولی فقیه اگر عمل بشه ، موفقیت هم همراهش هست ✳️ رزمنده ها به آرامش رسیدن ، خیالشون راحت شد ، منتظر موندن تا دستورات لازم رو صادر کنه ، فرماندهان هم در اتاق فرماندهی مشغول آنالیز کردن جنگ دیشب بودن که خیلی سنگین بود هم تلفات داشت و هم زخمی هم باید نقاط ضعف برطرف میشد و هم آمادگی لازم برای دفع حملات قبلی صورت می گرفت 👈👈 ناگهان دستور طی یک پیام کوتاه به جبهه رسید، پیام کوتاه بود و چند کلمه ای اما کاملا روشن و واضح: ⬅️ بسم الله الرحمن الرحیم، رزمندگان اسلام خدا قوت ، در عراق بمانید و خود را قوی کنید ، نگران مدینه نباشید ➡️ ❇️ اخبار مدینه : 🌺 امام زمان (عج) خبردار شدند که لشکر سفیانی در راه مدینه هستند ، به نزدیکان خودشون اعلام کردند که به مردم مدینه خبررسانی کنند که اگر ممکنه از این شهر برن بیرون، چون هنوز لشکر کامل فراهم نشده بود و امکان جنگیدن با در مدینه نبود ، اما این بیرون رفتن موقتی هست و خیلی زود به مدینه بر خواهند گشت خود امام زمان (عج) هم قصد حرکت به سمت مکه رو داشتند تا ان شالله به زودی قیام اصلی رو شروع کنند. 👈 امام زمان (عج) قبل رفتن به مکه ، دست به دعا شدند و فرمودند... ✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 183 و 184 و 185 💠 صبح روز عملیات کم کم داشت می رسید ، بعد ادان صبح دیگه از شدت حمل
186 و 187 🔰 👈 امام زمان (عج) قبل رفتن به مکه ، دست به دعا شدند و در دعای خودشون از خدای متعال خواستند که شر و لشکریانش رو به خودشون برگردونه و اسلام و ممالک اسلامی و مردم مسلمان و مظلوم غیرمسلمان رو از دست این پلید حفظ کنه ✅ بعد از دعا ، امام به همراه یاران نزدیک خودشون به سمت مکه حرکت کردند. 💠 لشکر یک روز بعد به رسید، اما باز هم سفیانی در بین اونها نبود و همچنان در مقر خلافت خودش در شام حضور داشت، لشکریان این پلید از خدا بی خبر همه شهر رو به جستجوی امام زمان (عج) گشتند اما نتوانستند امام رو پیدا کنند 👈 به عده ای از شیعیان مشکوک شدند ، خانه همه اهل مدینه رو گشتند ، افراد مشکوک رو تحت شدیدترین شکنجه ها قرار دادند که بهشون بگن امام زمان کجاست و کجا مخفی شده اما این شیعیان غیرتمند و مومن ، تخت شدید ترین شکنجه ها هم حرفی نزدند و پای این اعتقاد خودشون تا دادن جان شیرین ، ایستادند و همچنان که زیر لب یاصاحب الزمان ادرکنی می گفتند، شربت شهادت رو نوشیدند ✳️ لشکر سفیانی شهر مدینه رو غارت کرد و مردم بی پناه اون رو مورد قتل عام قرار داد، اما جرأت نزدیک شدن و تخریب مسجدالنبی و قبر پیامبر(ص) رو نداشتند ، همانطور که قبلا سران آمریکا و انگلیس این موضوع رو تذکر داده بودند 👈 فرمانده لشکر سفیانی در مدینه ، این خبر رو به گوش سفیانی می رسونه ⬅️ از شدت خشم ، هرچی کنارش بود رو پرتاب کرد و سریع با یک خط امن غیر قابل رهگیری ، تماسی رو با سران آمریکا و انگلیس گرفت تا کسب چاره کنه 👈 بعد تماس ، اونها بهش گفتند که حتما بره تعقیب امام زمان (عج) ، چون ممکن نیاز زیاد دور شده باشند و طبق روایات شیعی ، مهدی باید الان در مکه باشه، پس با تمام قدرت به سمت مکه برین 💠 سفیانی که این رو شنید سریع با لشکرش در مدینه تماس گرفت و گفت با تمام قدرت به سمت مکه حرکت کنین که مهدی قطعا اونجاست 👈👈 لشکر بعد دریافت این دستور ، با تمام قوا حرکت رو شروع کردند به سمت مکه و به هر چیزی که سر راهشون باهاش برخورد می کردند ، چه موجود زنده چه غیرزنده ، نابودش می کردن با تمام قدرت در حال حرکت بودند که ناگهان.... 🔰 لشکر با تمام قدرت در حال حرکت به سمت مکه بودند که ناگهان در منطقه بَیداء که بین مدینه و مکه هست ، زمین دهان باز میکنه و لشکر سفیانی رو در خودش فرو میبره !!! 💠 این خبر مثل بمب صدا میکنه در همه جهان و مثل سیل خروشان ، خبرش سریع همه جا رو پر میکنه ! تمام اخبار اختصاص به این حادثه مهم و عجیب پیدا میکنه 👈 رسانه های آمریکایی این حادثه معجزه گونه رو به حادثه طوفان طبس در ایران تشبیه می کنند که اونجا هلی کوپترهای آمریکایی زمین گیر شده بودند یک بار شن ها مامور خدا بودند این بار زمین بیابان بیداء مامور خدا بود! 👈 خیلی هایی که بعد صیحه آسمانی سراغ تحقیق درباره امام زمان (عج) رفته بودند و با شنیدن صیحه دوم که دروغ بود گول خوردن ، دوباره بعد این حادثه معجزه گون ، رفتن سراغ تحقیق درباره امام زمان (عج) 👌 چون علائمی که رخ داده بود، دقیقا طبق همون چیزهایی بود که در کتب شیعیان نوشته بود اسم این حادثه بزرگ در روایات ، " خَسف بَیداء " بود ، یعنی فرو رفتن زمین در منطقه بیداء ⬅️ این چهارمین نشانه حتمی قبل قیام امام زمان (عج) بود ✅ اخبار این قضیه ، به عراق و رزمنده های حبهه اسلام هم رسید، هم چنان لشکریان در عراق مشغول جنگیدن با نیروهای اسلام به صورت پراکنده بودند و خرابکاری های زیادی در شهرهای مختلف به بار می آوردند 👈 و ساسان بعد شنیدن این خبر خسف بیداء ، خوشحال شده بودند ، از قبل همه این چیزها رو از حاج اقا عسکری شنیده بودند ، محمد مهدی به گربه افتاد ، می گفت جای پدرم خالی هست ، اون خدا بیامرز خیلی از نکات زندگی و نکات مهدوی رو به من یاد داده بود ، ایکاش زنده بود و این روزهای نزدیک به ظهور رو میدید... 🔰 حالا دیگه ایمان مومنان قوی تر شده بود و دلشون گرم و قرص شده بود برای ظهور حضرت، مستضعفین جهان خوشحال بودند که دوران محرومیت و مظلوم بودنشون به سر اومده و دوران طلائی زندگی اونها همراه با رفاه کامل داره فرا میرسه به روزهای ظهور نزدیک می شدیم... ✍ احسان عبادی 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رمان_محمد_مهدی 188 و 189 🔰 #سفیانی بعد شنیدن خبر خسف بیداء، به طرز عجیبی عصبانی شده بود، انگار دچ
190 و 191 🔰 👈 محمد مهدی وقتی این خبر رو شنید سریع خودش رو به ساسان رسوند و گفت ساسان ساسان ، خبر رو شنیدی؟ 💠 ساسان در حالی که صورتش پر از اشک بود گفت : آره ، آره ، داداش این همون شهادت بوده ، پنجمین نشانه قبل قیام آقا ، و طبق روایات هم اومده که 15 شب بعد از شهادت ، ظهور امام اتفاق میوفته ! وای وای وای محمد مهدی، این همه صبر و انتظار این همه دعا و اصرار این همه گریه و ندبه این همه زاری و مویه ⬅️ بالاخره داریم به ظهور میرسیم ، همون چیزی که مدتها انتظارش رو داشتیم ، ای خدا ، یعنی میشه زنده باشیم و ببینیم ؟ ❇️ محمد مهدی : آره ، همون چیزی که خیلی آرزوش رو داشتیم، دیگه داره رخ میده ، این لعنتی هم فشار کار رو بیشتر کرده ، اما به لطف خدا پیروز این جنگ ما هستیم. 👈 در حال حرف زدن بودند که یک مرتبه صدای تیراندازی و خمپاره اونها رو به خودشون آورد ✅ جنگ تمام عیار شروع بود ،اما باز هم خودش در جنگ حضور نداشت و نیروهاش رو فرستاده بود عراق به پیشتیبانی نیروهای دیگه ای که بودند 👌 هواپیماهای ایرانی که آماده بودند برای پرواز ، به پرواز در اومدند، اما این بار لشکر سفیانی هم از هواپیماهای قوی ای استفاده می کرد، از موشک های پیشرفته تا سلاح های به روز این بار دشمن با دست پر اومده بود ، دیگه می خواست به هر نحو ممکن که شده جلوی ظهور علنی و قیام حضرت رو بگیره 👈 جنگ به سختی پیش می رفت 👈 ساسان هم باید تک تیراندازی می کرد و هم به گروه خمپاره انداز کمک می کرد، واقعا سخت بود 💠 محمد مهدی این بار در نقش اپراتور پدافند هوایی بود ، جایی حساس و مهم که در تیررس دشمن بود 🔰 حملات دو جانبه به سختی در حال ادامه بود که ناگهان یکی از هواپیماهای دشمن ، به سمت یکی از پدافندهای هوایی شلیک کرد ، آتش بزرگی به هوا بلند شد ، همه نگران شدن ساسان با چشم های نگران که نکنه دقیقا به واحد پدافند سیاری که در اون هست ، برخورد کرده باشه سریع خودش رو رسوند به اون منطقه 💠 ساسان رسید به منطقه ای که به سمت اون شلیک شده بود، دود و آتیش همه جا را پر کرده بود دل تو دل ساسان نبود اما نمی تونست از تقدیر فرار کنه یک مرتبه با بدن غرق به خون روبرو شد دیگه داشت دیوانه میشد، رفت تو دود ، هرجوری که بود بدن رو کشید بیرون هی صدا میزد اما فایده نداشت محمد مهدی به آرزوی خودش رسید، شهید شده بود ❇️ ساسان کنار بدن غرق به خون محمد مهدی مدام فریاد میزد، محمد مهدی کجایی حق نداشتی بدون من بری حق نداشتی منو تنها بذاری اون شب نیمه شعبان وقتی تازه به سن تکلیف رسیده بودیم به من قول داده بودی که هیچوقت همدیگه رو تنها نذاریم و دستهامون تو دست هم باشه ( قسمت 78 رمان) آخه چرا رفتی چرااااا من چطور به خانوادت این خبر رو برسونم چطور؟؟؟ ❇️ محمد مهدی ، منم باید بیام پیشت من بدون تو نمی تونم ای خدا ، من لیاقت نداشتم ؟ من آدم بدی بودم؟ من که بهت قول داده بودم خوب بشم و شدم چرا منو قبول نکردی خدا؟؟ من بدون محمد مهدی نمیتونم اون من رو به راه آورد خدا 👈 همینطور در حال داد زدن بود که ناگهان... 👈 ناگهان تیر تک تیرانداز لشکر به پیشانی ساسان خورد و در حالیکه دستش در دست محمد مهدی بود، روی بدنش افتاد و شربت شهادت رو نوشید... ✅ دقیقا به قول خودشون وفا کردن، در آخرین لحظه هم دست همدیگه رو رها نکردن و دست در دست هم به بهشت رسیدند... ❇️ اون شب لشکر اسلام پیروز شد و چند روز بعد همه صدایی شنیدند که سالها منتظرش بودند... 🌺 الا یا اهل العالم ، أنا المهدی .... ظهور شده بود🌺 💠 پایان 💠 امیدواریم مفید واقع شده باشد ✍️ احسان عبادی ⬆️⬆️⬆️ 👌 الحمدلله رمان تمام شد هرچند معتقدیم از نظر فن رمان نویسی و قواعد آن ، ایرادات زیادی به این رمان وارد است و قبول هم داریم، اما سعی کردیم به گونه ای نوشته شود که مطالب مهم دینی و شرعی و قرآنی و مهدوی را در آن بگنجانیم که یک نفر با خواندن آن ، کلی مطالب دینی مهدوی و حتی احکام شرعی یاد بگیرد رمان را به گونه ای نوشتیم که بدانید و بدانیم که می شود یک فرزند را از بچگی به صورت مهدوی بزرگ کرد و او را در مسیری کشاند که بتواند افراد دیگر را هم به همراهش بکشاند و زندگی عالی مهدوی داشته باشد انشالله همه ما فرزندانمان را به صورت مهدوی تربیت کنیم التماس دعا یاعلی عبادی ‌✍ احسان عبادی قسمت اول https://eitaa.com/zohoreshgh/90471 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸.═╝