eitaa logo
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
557 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍✋ سلام حضرت خورشید مهربان چہ خبر؟ سلام ما بہ تو یا صاحب الزمان چہ خبر؟ مـن از زبـان هـمـہ حـرف مـیـزنم بـا تـو زمین مان شده ویران از آسمان چہ خبر؟ عج 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
را محکم بگیر بازار است و شلوغی و همین ... دستش اما حکایتی دارد... @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
چادر به تو جلوه ای دگر خواهد داد ...💕 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
آقا سلام روضه مادر شروع شد باران اشک های مکرر شروع شد آقا اجازه هست بخوانم برایتان این اتفاق از دم یک در شروع شد عج @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
علیک یا فاطمه الزهراء...!! فاطمیه ماه خون ماه غم است فاطمیه یک محرم ماتم است فاطمیه چشم گل پر شبنم است فاطمیه عمر گل ها هم کم است فاطمیه دیده مهدی تر است اشک ریزان در عزای مادر است  عج @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
enc_16722190058195200163193.mp3
4.01M
🕯🥀🍂 🥀 📣نوآهنگ| زهرا سادات 🌴 چشماتو به روی حیدر نبند 🥀 زخماتو خودم می‌بندم، بخند روح الله رحیمیان عج @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۳۸ دیگر صدایی از بیرون نیامد و انگار هم
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی (حوراء) ✨قسمت ۳۹ از ضریح دور که میشد زیر لب زمزمه میکرد.... «یا امام رضا دیگه بقیه‌اش با خودت...» از صحن بیرون رفت... و بعد از خواندن نماز ظهر به صورت جماعت از حرم بیرون رفت. جلوی در خروجی حرم، پیرمردی را دید که با وسایل هایی که دستش بود عصا زنان از حرم خارج می شد. کنارش ایستاد خواست چیزی بگوید که دید پیرمرد هم اشک از چشمانش جاری است. صورت پینه بسته اش بسیار مهربان به نظر می رسید. دستان چروکیده اش را روی چشمانش کشید و گفت: _یا امام رضا خودت یک نگاهی به ما بکن. پسرومو شِفا بده. دلش تنگه حرمه آقا. اشک هایش بیشتر شد و دل حورا را سوزاند.. _یا ضامن آهو ضامن ما هم باش آقا. آقا ما رو پیش مادرت ضمانت کن. شبای فاطمیه است مادرت بین دیوار و دره. قسمت مدوم به پهلوی شیکسته مادرت پسرومه شفا بده. روی زمین نشست و به سجده افتاد. حورا هم همزمان برای درد این پیرمرد دعا می کرد و اشک میریخت... خم شد و پلاستیک وسایلش را برداشت. _پدر جان بلند شین. پیرمرد به سختی بلند شد و به عصایش تکیه داد. _دختروم تو هم برا پسروم دعا کن. _دعا کردم پدر جان. خونتون کجاست؟ _بلوار طبرسیه نزدیکه بابا جان. _بیاین من میبرمتون وسایلتون سنگینه. _نه نِِمِخِه باباجان خودوم مِروم. از لهجه شیرین این پیرمرد کلی ذوق کرد و بیشتر خواست با او باشد. _نه پدرجان همراه من بیاین. وسایلش را گرفت و با پیرمرد قدم زنان از حرم بیرون آمدند. جلوی حرم حورا تاکسی گرفت و پیر مرد را جلو نشاند...خودش هم عقب نشست و به راننده گفت اول به محل زندگی پیرمرد برود. با رسیدن به خانه اش با اصرار پیرمرد به داخل خانه رفت...خانه کوچک و قدیمی داشت که همه جایش خراب شده بود. حال کوچک و ساده با پشتی های قرمز پر شده بود و وسط حال میز کرسی خوشگلی گذاشته شده بود.اتاق کوچکی هم کنار خانه بود که درش بسته بود. پیرمرد به حورا گفت بنشیند و خودش رفت داخل اتاق و برگشت. _پسروم رو تخت افتاده. پنج سالی مِشِه که فلج شده و افتاده گوشه خِنِه. در چشمان دریایی اش اشک حلقه زد. _پدر جان خودتون رو ناراحت نکنین خوب میشن ان شالله. دستانش را به آسمان بلند کرد و گفت: _ان شالله به امید خودش. چای جوشیده ای به اصرار پیرمرد خورد و عزم رفتن کرد. _کجا بابا جان بمون خب پیش ما. _نه ممنونم باید برگردم نگرانم میشن. لحظه آخر به پیرمرد گفت: _شما دلتون پاکه برای منم دعا کنین. سپس با خداحافظی از خانه خارج شد. برگشت سمت پنجره ای که اتاقش انجا بود و با دیدن پسر جوانی روی تخت که زل زده بود به سقف قلبش تیر کشید و از ته دل خواست خدا او را شفا دهد.... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۳۹ از ضریح دور که میشد زیر لب زمزمه میک
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی (حوراء) ✨قسمت ۴۰ آن روز به سختی با بی محلی مریم خانم مواجه شد اما برایش عادی شده بود. می دانست به خاطر دیر کردنش عصبی است اما نفهمید چرا به او چیزی نگفت یا تهدیدی نکرد. شاید آقا رضا به او گفته بود که کاری به کارش نداشته باشد. ظهر ناهار نخورد تا شب بتواند شام هیئت را بخورد. شام دیشبش هم گذاشته بود داخل آشپزخانه و دیگر به سراغش نرفته بود. قصد داشت آن شب با مارال به حسینیه برود اما می دانست مادرش اجازه نمی دهد. چند روز دیگر نتایجش می آمد و نزدیک عید جشن فارق التحصیلیشان بود. آن شب هم تنها به حسینیه رفت اما فهمید که مهرزاد به دنبالش آمده و مراقبش است. بعد تمام شدن هیئت و بیرون رفتن از قسمت خواهران، مهرزاد را دید که با همان پسری که دیشب غذا پخش میکرد گرم گرفته بود.. و انگار سال ها بود هم دیگر را می‌شناختند. جلو رفت تا غذا را بگیرد... اما با شنیدن اسمش از زبان مهرزاد ایستاد و سمت آن ها قدم برداشت. به جفتشان سلام کرد و مهرزاد رو به پسر گفت: _«امیرمهدی» جان ایشونم حورا خانم هستن دخترعمه من که با ما زندگی می کنند. حورا لبخند کمرنگی زد و نگاه گذرایی به امیرمهدی انداخت...فقط چفیه اش را دید که دور گردنش پیچانده بود و ریش های روی صورتش که او را هیئتی نشان میداد. سپس به حورا گفت: _حورا جان ایشونم امیرمهدی داداش دوستم هستن. امیرمهدی و حورا با هم گفتند: _خوشبختم. _خب حورا جان بریم. امیرجان خوشحال شدم دیدمت داداش. امیرمهدی دستش را روی شانه مهرزاد کوبید و گفت: _قربانت منم خوشحال شدم. برو خدا به همراهت. _سلام به داداش برسون. فعلا خداحافظ. _یا علی مدد. سپس به حورا نگاه کوچکی انداخت و گفت: _خدانگهدار. _خداحافظ. با مهرزاد هم قدم شد در صورتی که اصلا دوست نداشت. خوشش نیامده بود که جلوی امیرمهدی، مهرزاد به او حورا جان گفته بود....از صمیمیت او خوشش نمیامد. کاش این را بفهمد!!!! 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۴۰ آن روز به سختی با بی محلی مریم خانم
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی (حوراء) ✨قسمت ۴۱ وسط کوچه حورا چرخید سمت مهرزاد و گفت: _چرا با من صمیمی حرف میزنین؟ مهرزاد متعجب نگاهش کرد و گفت: _چ..چی؟ _من خوشم نمیاد از این حورا جان گفتنای شما. خوشم نمیاد، منو به برادر دوستتون معرفی می کنین؟ این کارا چه دلیلی داره؟! _مگه..کار بدی کردم؟ _بله خیلی.. دلیلی نداره منو به ایشون معرفی کنین. _امیر مهدی اصلا از اون پسرا نیست.هیئتی و مسجدیه بچه خوبیه. _خوب بودنش دلیل بر این نیست که شما منو به ایشون معرفی کنین و هی حورا جان حوراجان صدام کنین.!.من مثل دخترای دیگه نیستم که با جان گفتن شما خوشحال بشم...من تو خانواده شما فقط یک مزاحم به حساب میام و دوست ندارم برخلاف نظر پدر و مادرتون با من خوب برخورد کنین و تظاهر کنین که منو دوست دارین. _تظاهر؟؟؟ _حالا هرچی... من دوست داشتن شما رو نمیخوام. نمیخوام کسی دوستم داشته باشه. باز بغض بر گلویش چنگ زد‌. _می خوام مثل همه این سال ها تنها بمونم و کسی بهم ابراز علاقه نکنه. تا مهرزاد خواست حرفی بزند،.. حورا گفت: _آقا مهرزاد خواهش میکنم بیشتر از این نفرین مادرتون رو دنبال خودم و خودتون نکشین. سپس به راه افتاد و تا خانه دوید. با کلید در را باز کرد و داخل شد...برق ها خاموش بود. خودش را به اتاقش رساند و غذایش را روی میز تحریر گذاشت.. آن شب حس کرد چقدر تنهاست اما وقتی یاد خدا افتاد خودش را سرزنش کرد، و قول داد به تنهایی فکر نکند تا خدا را دارد. صبح باز دلش میخواست به حرم برود اما حوصله تحمل اخم های مریم خانم را نداشت. غذای دیشب را برای ظهر گرم کرد.مشغول کشیدن غذا داخل بشقاب بود که مارال از راه رسید. _سلام حورا جونی خوبی؟ _سلام عزیزم خسته نباشی. خوبم تو خوبی؟ _خوبم ممنون. امروز خسته شدم. _ای جونم. برو لباساتو عوض کن. صورتتم آب بزن بیا با هم ناهار بخوریم. مارال که رفت، حورا متوجه شد ناهاری در کار نیست و فقط برنج و قرمه سبزی دیشب در آشپزخانه بود..دلش نیامد دایی و مونا و مهرزاد گشنه بمانند.!‌ حتما مریم خانم کلاس بود. شروع کرد به درست کردن ماکارانی با قارچ و مرغ. چون مارال گشنه بود غذایش را به او داد و خودش تا درست شدن ماکارانی صبر کرد. مونا تقریبا ساعت۴ رسید، و با دیدن حورا در آشپزخانه چشم غره ای رفت و سمت اتاقش قدم برداشت.. 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۹۵۹🌷 🍀اوصاف امام
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 ۹۶۰🌷 🍀اوصاف امام زمان عجل الله فرجه🍀 🔶مُحیی 💠یعنی احیاگر و زندگی بخش، از القاب امام زمان علیه السلام است، «او» که وارث تمام انبیاست، تمام خوبی‌ها و معجزات پیامبران و امامان را نیز داراست. 💠اگر حضرت عیسی علیه السلام به اذن خداوند مرده را زنده می‌کرد، «او» هم هر مرده ای را به اذن خداوند زنده می‌کند، مردگان جسمانی، مردگان روحی. افراد مرده را زنده می‌کند، دین مرده را زنده می‌کند، سنّت‌های مرده را زنده می‌کند... 💠امام باقر علیه السلام در مورد آیه شریفه «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحْی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَینّا لَکُمُ الْأَیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» فرموده است: «یحْییهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِالْقائِمِ بَعْدَ مَوْتِها یعْنِی بِمَوْتِها کُفْرَ أَهْلِها وَ الْکافِرُ مَیتٌ. »؛ «خداوند متعال زمین را بعد از مرگش به وسیله قائم علیه السلام زنده خواهد کرد و مقصود از موت زمین کفر اهل زمین است و کافر نیز حکم میت را دارد. » 💠لذا باید هر لحظه منتظر او باشیم و از خدا بخواهیم تا زودتر ظهور نماید: «أَینَ مُحْیی مَعالِمِ الدِّینِ وَأَهْلِهِ»؛ «کجاست آن که با قدرت الهی، پرچم دین و اهل ایمان را زنده می‌کند». 💠بعد در روز جمعه دعا می‌کنیم که هر کجا هست: «اَللَّهُمَّ وَصَلِّ عَلی وَلِیکَ الْمُحْیی سُنَّتَکَ الْقآئِمِ بِأَمْرِکَ»؛ «خدایا درود فرست بر ولی خودت آن که سنّت تو را احیاء خواهد نمود و به فرمان تو قیام خواهد کرد». 💠این هم سلام ما به آن احیاگر عالم: «السَّلامُ عَلَیکَ یا مُحْیی مَعالِمِ الدِّینِ وَاَهْلِهِ»؛ «سلام بر تو ای احیاگر پرچم و نشانه‌های دین و اهل آن». 🔶 مُحیی المؤمنین 💠مهدی موعود و منجی عالم بشریت روزی می‌آید و اهل ایمان را که به ناحقّ به استضعاف و ذلّت و مظلومیت گرفتار کرده اند، نجات خواهد داد و آن را حیاتی دوباره می‌دهد. پس «او» زنده کننده ایمان و اهل ایمان است. لذا در زیارت ایشان می‌گوییم: «اَلسَّلامُ عَلی مُحْیی الْمُؤْمِنِینَ وَمُبِیرِ الْکافِرِینَ»؛ «سلام بر آن آقایی که احیاکننده مؤمنان و هلاک کننده کافران است». 🔶مُخبِر 💠از کتاب مناقب و هدایة الکبری، همچنین دلائل الامامه نقل شده که مخبر از القاب امام زمان علیه السلام است. 🔶مَخزون 💠به معنای گنجینه و ذخیره و پنهان شده می‌باشد که با آن امام زمان علیه السلام را توصیف می‌کنند؛ چنان که این عبارت وارد شده است: «َالسَّلامُ عَلَیکَ یا مَخْزُوناً فِی قُدْرَةِ اللَّهِ نُورُ سَمْعِهِ وَبَصَرِهِ... ‌‌ عج 📚اوصاف المهدی (عج) ✍احمد سعیدی 👈 .... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
Part00_خون دلی که لعل شد_مقدمه.mp3
7.18M
🇮🇷سلامتی و طول عمر حضرت آقا صلوات🇮🇷 🍀مقدمه ناشر کتاب صوتی 🍀 💠این کتاب «خون دلی که لعل شد» حاوی خاطرات خودگفتۀ رهبر معظم انقلاب حضرت آقا سیدعلی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) از تولد ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی است. 💠این اثر که در پانزده فصل {۲۰ صوت} گردآوری شده است خاطراتی بدیع و ناگفته از مبارزات ایشان با سلطنت پهلوی‌ از زندانها تا تبعید را دربردارد. 💠این کتاب ترجمه‌ی فارسی کتاب «إنّ مع الصّبر نصراً» است که پیش از این به زبان عربی در بیروت منتشر و توسط سیّد حسن نصرالله معرّفی شد.‌ او در معرفی این اثر می گوید: 🕊«وقتی کتاب به من رسید همان شب آن را خواندم، هنگام مغرب به دستم رسید و از روی شوق، در همان شب تمام آن را خواندم». 💠آنچه کتاب حاضر را از کتاب‌های مشابه متمایز میکند، بیان حکمت‌ها، درس‌ها و عبرت‌هایی است که به فراخور بحثها بیان شده و هرکدام از آنها میتواند چراغ راهی برای آشنایی مخاطب کتاب بویژه جوانان عزیز با فجایع رژیم پهلوی، و همچنین سختی‌ها، مرارت‌ها و رنج‌های مبارزان و در مقابل پایمردی‌ها، مقاومت‌ها، خلوص و ایمان انقلابیون باشد. 💠زندگینامه خودنوشتِ معظّمٌ‌له، تصاویر مرتبط، و نمایه‌های مختلف از دیگر بخشهای این کتاب است. 🇮🇷 .... 🍀لینک دانلود کتاب صوتی خون دلی که لعل شد از گوگل درایو 👇 https://drive.google.com/folderview?id=1U7MgbsCJSkE38jRcWT_bYxE7vWPhS7Ry @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
Part01_خون دلی که لعل شد.mp3
14.22M
🇮🇷سلامتی و طول عمر حضرت آقا صلوات🇮🇷 🍀 🍀 💠صوت شماره 1⃣ 🍀 ... 🍀لینک دانلود کتاب صوتی خون دلی که لعل شد از گوگل درایو 👇 https://drive.google.com/folderview?id=1U7MgbsCJSkE38jRcWT_bYxE7vWPhS7Ry @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آیا اسرائیل و آمریکا سفیانی هستند؟ ◽️ آیا با این همه اتفاقات عجیبی که الان داریم در منطقه از صهیون میبینیم میشه گفت اسراییل همون سفیانی باشه؟ ◽️ عبدالله بن ابی منصور نقل میکند: از امام جعفر صادق ( ع) پرسیدم که نام چیست؟ ◽️ حضرت فرمودند: با نام سفیانی چکار داری؟ وقتی او مناطق پنج‌گانه شام شامل: ، ، ، و قنّسرین ( ) را تصرف کرد، منتظر فرج باشید.  📗شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 251، ح 11. کلیپ حتماااا ببینید ظهور نزدیک شده عج @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حجت الاسلام عالی 🌀خواندن تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها باعث وسعت وقت می شود حجت الاسلام والمسلمین استاد عالی عج @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمیه اول یا دوم؟ ◼️چرا علما برای تاریخ دقیق شـهـادت حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها تحقیق نمی‌کنند؟ ⭕️مکاشفه یکی از علماء درباره تاریخ دقیق شـهـادت صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ عج @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢انتقاد بدون تعارف و کاملا رُک استاد شجاعی از دولت پزشکیان که براندازها را روی کار آورده و زمینه سازی برای اغتشاش داخلی را فراهم کرده است. 🌀 رسانه باشیم و در روشنگری لااقل یک نفر شریک باشیم . 🪧 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♦️ ذخیره گازوئیل نیروگاه‌ها همیشه از شهریور تا آبان در حال پر شدن بوده، به جز امسال! ⁉️چرا؟ معلوم نیست!!!! عجب!🤔🤔🤔 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️