"دعای خاص یک نوعروس پای سفره عقد"👇
فاطمه سادات از تنها آرزوی همسرش سر سفره عقد میگوید: «در حالیکه صیغه عقد داشت جاری میشد محمد درگوشم زمزمه کرد: میگویند در این زمان است که خدا آرزویت را برآورده میکند. میشود برای من آرزوی شهادت کنید؟ با شنیدن این حرف برای لحظهای دست و پایم سست شد اما برق چشمانی که در نگاه ملتمس محمد بود مرا راضی به انجام خواستهاش کرد.»
محمد کامران فردای عروسی عازم سوریه شد و پس از مدتی به خیل شهدای مدافع از حرم پیوست...
محمد در سوریه حاج احسان شد
«حاج احسان» تنها یک نام یا کنیه برای خطاب محمد در میان دوستان مدافع حرمش نبود بلکه صفتی برازنده این شهید جوان بود. از دوستان و همرزمان شهید روایت شده که او هر شب سر ساعت مشخصی غذای گرم سهم خود و اضافه غذاهای دست نخورده را جمع میکرد و با وجود مشکلات امنیتی آنها را به جنگزدههای سوری میرساند. طوری که این خانوادهها عادت کرده بودند و سر همان ساعت منتظر او بودند...
حاج احسان یک نجوای همیشگی هم داشت و آن این بود: «سر زینب (س) به سلامت/ سر نوکر به درک»
شهید محمد کامران
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🌺🌸🌺
4_6041999231386912115.mp3
9.75M
🔷 داستان تشرف شماره 17
🔴 داستان تشرف پیرمرد قفل ساز
🎙️
4_5938544752105360446.mp3
3.81M
ماه رجب
🎙 سید_رضا_نریمان
آبروداری کن واسه
این گدایی که دلش شکسته
#الـٰلّهُمَ_عجــِّلِ_لوَلــیِّڪَ_اَلْفــَرَجْ
#بحق_حضࢪٺ_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
#بر_چهره_دلگشای_مهدی_صلوات
#اَلّلهمَ_صَلِّ_عَلی_مُحمَّد_وَ_آلِ_مُحمَّد_وَ_عَجِّل_فَرَجهُم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥در باز شود ناگهان مهدی بیاید ناگهان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان