💕💕🍃🍃
#داستان_ظهور.....
#صفحه_سوم.....
امروز، روز بيست و پنجم "ذى الحجّه" است. ما تا زمان ظهور، پانزده روز فرصت داريم.
همسفر خوبم! آيا موافقى كه با هم به اطراف كوه "ذى طُوى" برويم؟
حتماً در دعاى ندبه، اين جمله را بسيار خوانده اى: "أبِرَضْوى أم غيرها أم ذي طُوى".
اكنون برخيز و با من به كوه "ذى طُوى" بيا. وقتى از كعبه به سوى مدينه حركت كنيم، حدود پنج كيلومتر كه برويم به آن كوه مى رسيم.
نگاه كن ! ده نفر از ياران امام، در بالاى اين كوه جمع شده اند.
شايد بگويى: مگر امام سيصد و سيزده يار ندارد، پس چرا آنها فقط ده نفرند؟
اين ده نفر ياران مخصوص او هستند كه زودتر از همه خدمت امام رسيده اند; امّا آن سيصد و سيزده نفر، حدود چهارده روز ديگر به مكّه خواهند آمد.
امام زمان بر فراز كوه ذي طُوى ايستاده است و منتظر است تا خدا به او اجازه ظهور بدهد.
آيا مى دانى آن عبايى كه بر دوش امام زمان است، عباى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)مى باشد؟
آن عمامه زرد رنگى را كه بر سر دارد، مى بينى؟ اين، همان عمامه رسول خداست.
گوش كن!
امام به ياران خود مى گويد: "مى خواهم يك نفر را به سوى مردم مكّه بفرستم".
اين يك مأموريّت مهم است.
چه كسى به عنوان نماينده امام به سوى مردم مكّه خواهد رفت؟
اكنون امام يكى از پسر عموهاى خود را براى اين كار مهم انتخاب مى كند.
نام او "سيّد محمّد" است. امام به او دستور مى دهد كه به سوى مردم مكّه برود و پيامى را به آنها برساند.
آيا مى خواهى اين پيام را بشنوى؟
گوش كن! پيام امام اين است: "من از خاندانى مهربان و از نسل پيامبر هستم و شما را به يارى دين خدا دعوت مى كنم. اى مردم مكّه، مرا يارى كنيد".
تو خود مى دانى كه امام زمان، نيازى به كمك مردم مكّه ندارد; زيرا روزگار ظهور نزديك است، و به زودى وعده خدا فرا مى رسد و هزاران فرشته به يارى او مى آيند.
پس چرا امام از مردم مكّه تقاضاى كمك مى كند؟
امام آنان را دعوت مى كند تا به راه راست هدايت شوند و در اين صورت، در اين شهر هيچ خونى ريخته نخواهد شد.
آرى، او امام مهربانى هاست و براى همين با تمام صداقت، مردم مكّه را به يارى دعوت مى كند.
نگاه كن! سيّد محمّد آماده حركت شده و از خوشحالى در پوست خود نمى گنجد; زيرا مأموريّتى مهم به او داده شده است.
او با مولاى خود و ديگر دوستانش خداحافظى مى كند و به سمت مسجد الحرام رهسپار مى شود.
من كمى نگران هستم، مردم مكّه با اين جوان چگونه برخورد خواهند كرد؟
ساعتى مى گذرد، خبرى از سيّد محمّد نمى شود، كم كم به نگرانى من افزوده مى شود،
خدايا! چرا سيّد محمّد اين قدر دير كرد؟
و لحظاتى بعد يك نفر در حالى كه خيلى پريشان است نزد امام مى آيد.
او به امام خبر مى دهد كه سيّد محمّد وارد مسجد الحرام شد و پيام شما را به مردم مكّه رساند; امّا مردم مكّه به او حمله كردند و او را كنار كعبه شهيد كردند.
آخر به چه جرمى به قتل رسيد؟
مگر اين شهر، حرم امن الهى نيست؟ مگر حتّى حيوانات هم اينجا در امن و امان نيستند؟
مگر نماينده امام چه گفت كه مردم مكّه چنين خروشيدند و او را مظلومانه كشتند؟
او همان شهيدى است كه در احاديث ما به عنوان "نفس زَكيِّه" از او نام برده شده است. حتماً مى خواهى بدانى معناى آن چيست؟
⚘ادامه دارد........
💕💕💕💕💕💕💕💕💕
#بهترین_کلامها_در_مورد_امام_زمان_عجل_الله
@zohornzdikhst
#داستان_ظهور
#صفحه_سوم
اينجا مكّه است، شب نهم "محرّم"، شب تاسوعا.
جهان تشيّع عزادار امام حسين(ع) و برادر با وفايش عباس(ع) است.
قرار است اجازه ظهور ازطرف خداوند داده شود; امّا اين كار با تشريفات خاصّى صورت مى گيرد.
با اجازه ظهور ديگر حكومت سياهى ها غروب مى كند و هنگام طلوع روشنايى است.
امشب انتظار به سر مى آيد و خداوند فرمان ظهور را صادر مى كند.
اگر چه ما هم اكنون در مكّه و كنار خانه خدا هستيم; امّا بايد امشب سفرى به آسمان چهارم داشته باشيم.
مگر در آسمان چهارم چه خبر است؟ صبر كن، برايت مى گويم.
ما بايد به كنار "بيتُ المَعمُور" برويم.
حتماً مى گويى: "بيتُ المَعمُور" ديگر كجاست؟
همان طور كه ما كعبه را به عنوان خانه خدا مى شناسيم و گرد آن طواف مى كنيم، خداوند بالاى اين كعبه، در آسمان چهارم، خانه اى ساخته تا فرشتگان گرد آن طواف كنند.
"بيت المعمور" به معناى "خانه آباد" است و اجازه ظهور امام زمان كنار اين خانه صادر مى شود و همه دنيا آباد مى شود. آرى، در دوران غيبت، دنيا خراب و ويران است. وقتى كه ظهور امام فرا برسد دنيا آباد مى شود، براى همين، آبادىِ دنيا از كنار خانه آباد (بيتُ المَعمُور) آغاز مى شود.
بايد امشب با من به آسمان چهارم بيايى. حتماً مى دانى كه قرآن از آسمان هاى هفت گانه سخن گفته است. ما اكنون مى خواهيم به طبقه چهارم آن برويم.
خوب نگاه كن! چه مى بينى؟ تمام پيامبران اينجا جمع شده اند. اينجا مى توانى آدم و نوح و عيسى و موسى و ابراهيم(عليهم السلام) را ببينى.
گروهى از مؤمنان هم در اينجا هستند.
همه منتظرند و نگاهشان به سويى خيره شده است.
آن طرف را نگاه كن، چه مى بينى؟
فرشتگان دارند چند منبر نورانى را به سوى "بيتُ المَعمُور" مى آورند.
خوب دقّت كن، آيا مى توانى تعداد آن منبرها را بشمارى؟
درست است، چهار منبر نورانى !
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و حضرت على و امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) را نگاه كن كه با چه شكوهى به سوى اين منبرها مى روند و بالاى آنها مى نشينند.
چه شورى در ميان اين فرشتگان و انبياء و مؤمنان برپا شده است...
در اين هنگام، همه درهاى آسمان باز مى شوند.
پيامبر مى خواهد دعا كند و با خداى خويش نجوا كند. همه فرشتگان و پيامبران نيز آماده اند تا با پيامبر اسلام همنوا شوند.
گوش فرا بده تا تو هم سخن پيامبر را بشنوى !
پيامبر چنين عرضه مى دارد: "بار خدايا ! تو وعده دادى كه بندگان خوبت را فرمانرواى زمين گردانى. لحظه عمل به آن وعده فرا رسيده است".20
همه فرشتگان و پيامبران نيز همين سخن را زمزمه مى كنند.
نگاه كن ! پيامبر و حضرت على و امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) در بالاى آن منبرها به سجده رفته اند.
آنان در سجده چنين مى گويند: "بار خدايا ! بر ستمكاران خشم گير; زيرا حريم تو شكسته شد. دوستانت كشته و بندگان خوبت ذليل شدند".21
همسفر خوبم! تو خوب مى دانى كه منظور آنها از اين سخنان چيست.
وقتى كه خانه وحى به آتش كشيده شد و دُرّ يگانه عصمت، فاطمه(س) شهيد شد، همان روز، حريم خدا شكسته شد!
آن روزى كه امام حسين(ع) با لب تشنه شهيد شد، ذلّت اهل ايمان شروع شد.
و به راستى، پيامبر خوب مى داند چگونه از خداوند اذن ظهور را بگيرد.
جالب است بدانى قبل از اينكه پيامبر بالاى منبر برود، خداوند فرشته اى را به آسمان دنيا مى فرستد.
من مدّت زيادى در اين فكر بودم تا علّت اين كار را بفهمم.
آرى، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از اين منبر پايين نمى آيد تا اجازه ظهور امام زمان را بگيرد وخداوند براى شادى دل پيامبر، اين فرشته را قبلا به آسمان دنيا فرستاده است تا وقتى دعاى پيامبر تمام شد، اين فرشته هر چه سريع تر حكم ظهور را در دستان مبارك امام قرار دهد.
پيامبر در اين سجده، چنان با خدا سخن گفت و از سوز دل خود پرده برداشت كه اكنون ديگر هر گونه تأخير در
🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#بهترین_کلامها_در_مورد_امام_زمان_عجل_الله
@zohornzdikhst