eitaa logo
❤عشـــق مـن مهــــدی❤
1هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
9هزار ویدیو
104 فایل
🔸مهـــــدویت 🔸اخــبارظهــــور و منطقه 🔸حدیث واخلاق 🔸️خانواده مهدوی کپی از کانال ازاد است اقا تنهاست. حرفی اگر بود👇 https://harfeto.timefriend.net/17283860346838 ارتباط با مدیر @Yamahdibeia تبادل نداریم❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
1_36123507.mp3
3.08M
استاد شجاعی ✍چرا دلمان برای امام زمان تنگ نمیشود؟ چرا داشتنش، آرزوی حقیقی ما نیست؟ ❣رسیدن به دلتنگی و انتظار؛ مسیری است، که باید آنرا با...؟؟...پیمود ┏━🍂🌺🍂🌺🍂━┓ 💚 @zohornzdikhst 💚 ┗━🍂🌺🍂🌺🍂━┛
🌹برای اولین بار در ایتا🌹 افزایش اعضای کانال به‌صورت کاملا اختیاری 📌با نازلترین قیمت📌 🎁تخفیف ویژه ماه مبارک رمضان🎁 جهت اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه بفرمایید: @akhlaghmadaran
🌺 تاثیر یک کلمه در سرنوشت یک انسان! 🌺 کلاس اول یزد بودم سال1340، وسطای سال اومدیم تهران یه اسمم را نوشتند شهرستانی بودم، لهجه غلیظ یزدی و گیج از شهری غریب ما کتابمان دارا آذر بود ولی تهران آب بابا معضلی بود برای من، هیچی نمی فهمیدم البته تو شهر خودمان هم همچین خبری از شاگرد اول بودنم نبود ولی با سختی و بدبختی درسکی می خواندم تو تهران شدم شاگرد کلاس معلم پیر و بی حوصله ای داشتیم که شد دشمن قسم خورده ی من هر کس درس نمی خواند می گفت: میخوای بشی فلانی و منظورش من بینوا بودم با هزار زحمت رفتم کلاس دوم آنجا هم از بخت بد من، این خانم شد معلممان همیشه ته کلاس می نشستم و گاهی هم چوبی می خوردم که یادم نرود کی هستم!! دیگر خودم هم باورم شده بود که شاگرد تنبلی هستم تا ابد کلاس سوم یک جوان و زیبا آمد مدرسه مان لباسهای قشنگ می پوشید و خلاصه خیلی کار درست بود، او را برای کلاس ما گذاشتند من خودم از اول رفتم ته نشستم میدانستم جام اونجاست درس داد، گفت که برا فردا بیاریم انقدر به دلم نشسته بود که تمیز مشقم را نوشتم ولی می دانستم نتیجه تنبل کلاس چیست فرداش که اومد، یک خودنویس خوشگل گرفت دستش و شروع کرد به امضا کردن مشق ها همگی شاخ در آورده بودیم آخه مشقامون را یا خط میزدن یا پاره می کردن وقتی به من رسید با ناامیدی مشقامو نشون دادم دستام می لرزید و قلبم به شدت می زد زیر هر مشقی یه چیزی می نوشت خدایا برا من چی می نویسه؟ با خطی زیبا نوشت: عالی! باورم نمی شد بعد از سه سال این اولین کلمه ای بود که در تشویق من بیان شده بود لبخندی زد و رد شد سرم را روی دفترم گذاشتم و گریه کردم به خودم گفتم هرگز نمی گذارم بفهمد من تنبل کلاسم به خودم قول دادم بهترین باشم... آن سال با معدل بیست شاگرد اول شدم و همینطور سال های بعد همیشه بودم وقتی کنکور دادم نفر ششم کنکور در کشور شدم و به دانشگاه تهران رفتم یک به آن کوچکی سرنوشت مرا تغییر داد! ❤️چرا کلمات مثبت و زیبا را از دیگران دریغ می کنیم ؟! به ویژه ما ، ، ، ...❤️ استاد محمد شاه محمدی استاد مدیریت و روانشناسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم انی اجدد له فی هذا الیوم وفی کل یوم عهدا وعقدا وبیعه فی رقبتی .🌾 🍀پروردگارا من باز تجدید می کنم امروز عهد وعقد وبیعتی را که از آن حضرت برگردن وجان من است @zohornzdikhst🌹
🌷السلام علیک یا اباصالح المهدی 🌹اولین سلام را به تو هدیه میکنم . 🌷آقای خوبم کمکم کن امروزم را وقف شما کنم 🌹نیت کنید دوستان با امام زمان عج عهد ببندید ترک گناه به عشق مولا یا علی @zohornzdikhst
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⃣7⃣ ? ايستگاه 65 اى پسر پيامبر! آيا راهى هست كه بتوانيم با تو ديدار داشته باشيم؟ آيا امروز به فردايى مى رسد تا به فيض ديدار تو برسيم؟ چه زمان به حضور مهربان تو مى رسيم و از ديدار تو سيراب مى شويم؟ كى مى شود كه از چشمه هاى زلال تو بهره مند شويم، به راستى كه تشنگى ما طولانى گشت. كى مى شود كه با تو صبح و شام كنيم و چشم ما به جمال تو روشن شود؟ كى مى شود روبروى تو بنشينيم و تو ما را ببينى و ما تو را ببينيم در حالى كه پرچم پيروزى را در همه جا برافراشته اى؟ كى مى شود دور تو حلقه بزنيم و تو در نماز، پيشواى ما باشى و ما با تو نماز بخوانيم؟ كى مى شود ببينيم كه تو زمين را پر از عدل و داد نموده اى و دشمنانت را كيفر داده اى و كافران و بدخواهان را از بين برده اى؟ كى مى شود كه ببينيم تو ريشه ظلم و ستم را از بين برده اى و همه ستمكاران را هلاك كرده اى؟ كى مى شود كه تو بيايى و دشمنان را نابود كنى و همه ما خدا را شكر كنيم و حمد او را به جاى آوريم؟ چه روزگار باشُكوهى خواهد بود روزگار ظهور تو! تو در مكه، كنار كعبه حركت خود را آغاز مى كنى، يارانت با تو بيعت مى كنند و بعد به سوى مدينه حركت مى كنى، بعد از فتح مدينه به كوفه مى روى و دشمنان خود را نابود مى كنى، بعد از آن، گروهى از ياران خود را به سرتاسر جهان مى فرستى. سپس خودت به سوى فلسطين حركت مى كنى، وقتى به فلسطين مى رسى، چند روز در آن شهر اقامت مى كنى تا روز جمعه فرا برسد. در آن روز، عدّه زيادى از مسيحيان در آن شهر جمع مى شوند، همه آنان منتظر عيسى(ع)هستند... ابرى سفيد در آسمان آشكار مى شود، جوانى بر فراز آن ابر قرار گرفته است. دو فرشته در كنار او ايستاده اند. ⚘⚘⚘⚘🍀🍀🍀🍀 @zohornzdikhst