eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
2 فایل
کانالهای ما در ایتا @mostagansahadat @zojkosdakt @skftankez @romankadahz @aspazyzoj @bazarkandah تبلیغات 👇 @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 🌻 نزدیک بیست دقیقه ای میشد توی اتاق در حال گریه کردن بود . واقعا چه جوری میشه خدا به اون مهربونی رو ول کنی بیای سمت این کارا ! مغزم داشت سوت می کشید و اصلا نمی تونستم هضمش کنم. خیلی ازش دلخور بودم ، خیلی ... توی این هشت ، نه سال حتی به این موضوع کوچک ترین اشاره ای نکرده بود ، اما من تمام چیک و پوک زندگیم رو در اختیارش گذاشتم . به اتاق بی بی نگاه کردم ، جاش رو ، روی زمین انداخته بود و روسریش رو توی صورتش انداخته بود . این عادت همیشگیش بود . غرق نگاه کردن بهش بودم که در اتاق کناری باز شد و آنالی با چشمایی قرمز از اتاق بیرون اومد . به سمتش رفتم و مچ دستش رو گرفتم . - کجا ؟! دستی به چشماش کشید . + مروا من نمی تونم بیام شمال . - یعنی چی نمی تونم بیام ؟! درخواست انتقالی دادم ! + نه ، اینجوری نمیشه ! میدونی باید برم فاطمه رو پیدا کنم . با بغض ادامه داد . + نمی دونم فاطمه کجاست ! خاکش کردم ، چندین سال پیش ... باید برم پیداش کنم ، باید برم خود اصلیم رو پیدا کنم. اشک توی چشمام جمع شد و از ته دلم از خدا خواستم بهش کمک کنه و دستش رو بگیره . نمی تونستم مانع رفتنش بشم . - ک ... کجا میخوای بری !؟ + پیش مامانم . میرم خونه . در آغوش کشیدمش و کنار گوشش گفتم : - میدونم میتونی . تو میتونی ، بهترین راه رو انتخاب کردی آنالی . برو دنبال فاطمه ! خدا خیلی بهت کمک میکنه . فقط با من در ارتباط باش . در حالی که اشکاش سرازیر می شد گفت : + هیچ وقت این لطفتت رو فراموش نمی کنم . هیچ وقت مروا ... اگر تو نبودی هیچ وقت نمی رفتم دنبال فاطمه . در حال گریه کردن لبخندی زدم . - خدا خواسته ، باید از خدا ممنون باشی . برو به سلامت . &ادامـــه دارد ......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بيدمشك: اگر اين روزها دچار نگراني و مشكلات عصبي شده‌ايد، ناراحت هستيد و قرص آرامبخش میخورید، براي آرامش بيشتر عرق بيدمشك را امتحان كنيد،آرامش بخش و خونساز،تقويت کننده قلب و معده،در برطرف شدن دردهاي عضلاني هم موثر است. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🔴"تندخوئی"باعث ڪم شدن بین زن وشوهرمیشه اگه زن درمقابل شوهرش پرخاشگرباشه یامرد زخم زبان بزنه ⭕️وهمدیگرو با زن ومردان دیگه مقایسه ڪنن حس محبت بینشون به حس تبدیل میشه 👩‍❤️‍👨کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ‌┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
احساسات عاشقانه و رمانتیک می تواند دردهای مزمن و شدید را تا ۱۲ درصد و دردهای معمولی را به میزان ۴۵درصد کاهش دهد. ‎‌‌‌‌‌‌ 👩‍❤️‍👨کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ‌┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
اختلاف نظر بد نیست،تازه خیلی جاهاخوب هم هست، به شرطی که آروم وبا متانت گفته بشه،به خصوص به ‎‌‌‌‌‌ 👩‍❤️‍👨کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ‌┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
خانوم عزیز‍ اگر در رابطه جن سی آرام و خاموش باشید، همسرتان را خودخواه می کنید؛ به او یاد می دهید به شما اهمیت ندهد و سرش به کار خودش باشد. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌ 👩‍❤️‍👨کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ‌┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
گذشت و فداکاری ، فردی را که مرتکب اشتباه شده است ، برای همیشه نسبت به همسرش مدیون می کند. 👩‍❤️‍👨کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ‌┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
زنی که یک زندگی کامل و شاد را با تکیه بر خودش می سازد، بسیار جذابتر از زنی است که: 👈 چشم به مردی دوخته است تا آن را برایش بسازد. ‎‌‌‌‌‌‌‌ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ‌┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژا
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 🌻 به سمت در رفت که با یادآوری چیزی گفتم : - عا راستی وایسا ببینم . دستی به چشمام کشیدم . - میگم مگه نگفتی مامانت سایه ات رو با تیر میزنه پس چرا میخوای بری خونتون ؟! + حالا یه کاریش میکنم دیگه ، نهایتش چند تا فوش میخورم . لبخندی زدم . - حداقل وایسا برسونمت . هول کرد و گفت : + نه نه ! میخوای از این سر شهر بری اون سرش. نمی خواد با تاکسی میرم ولی پولی در بساط ندارم. با عجله به سمت اتاق دویدم و از کیف پولم مقداری پول برداشتم و از اتاق خارج شدم . - بیا این ها رو بگیر ، می دونم زیاد نیست ولی حداقل تا خونه که می رسونت . با لبخند پول ها رو ازم گرفت و تشکر کرد . + راستی مروا ! به نظرت من جوگیر نشدم ؟! یهویی میخوام برم سراغ فاطمه قبلی ! خب من سال ها آنالی بودم نمیشه که ، با عقل جور در نمیاد. آخه چرا یهو با یه سخنرانی ... نمی دونم ولی ... اجازه ندادم ادامه بده . - ببین تو الان از گذشتت پشیمون هستی یا نه ؟! از شخصیتی که الان از خودت ساختی رضایت داری یا نه ؟! + خب معلومه که پشیمون هستم ! از الانمم راستش آنچنان که باید راضی نیستم . - همین کافیه واسه بخشیده شدن دیگه ! به قول آراد ... با گفتن این کلمه انواع و اقسام فحش ها رو نثار خودم کردم . حرفم رو قورت دادم و لبخندی زدم . + ببین دوباره گفتی آراد ! آراد کیه مروا ؟! لبخند خیلی چپ و چوله ای زدم و گفتم : - چیزه . یهو از دهنم پرید . هیچی بابا ولش . حالا که از گذشتت ناراضی هستی همین کفایت میکنه . مهم اینه که الان پشیمونی ! مهم اینه که آدم پشیمون باشه از کارهاش از گناهاش از عملش . اگر از ته ته قلبت پشیمون باشی همین کافیه آنالی . به قول حاج آقا پناهیان ، خدا دوستمون داره ، ما سرمون رو انداختیم پایین رفتیم دنبال دلمون . ما سرمون رو انداختم و توجه نکردیم . تمام حرفای آراد رو تحویلش دادم و قضیه رو ماسمالی کردم تا چیزی متوجه نشه . &ادامـــه دارد ......
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 🌻 بعد از رفتن آنالی به سمت آشپزخونه رفتم و کتری رو ، روی گاز گذاشتم . توی فلاسک یه قاشق چایی ریختم و منتظر شدم که کتری جوش بیاد . + مروا جان . با شنیدن صدای بی بی لبخند پهنی زدم و به سمتش برگشتم . - جان مروا . از سکوی آشپزخونه بالا اومد . + جانت سلامت دخترم . بی زحمت یه بسته قنادی توی فریزر هست اون رو در بیار تا آب بشه ، کاوه زنگ زده میخواد بیاد . با تعجب گفتم : - چی ؟! کاوه میاد ؟! بی بی بهش گفتی که من اینجام ؟! بی بی که حسابی شکه شده بود گفت : + چی شد دخترم ؟! نه من بهش نگفتم خودش زنگ زد گفت داره میاد . - کی زنگ زد ؟! + همین الان . به سمت اتاق دویدم و ، وسایل هام رو توی چمدون چپوندم. کیف و چمدون رو برداشتم و از اتاق خارج شدم . بی بی سریع به سمتم اومد . + کجا میری ؟! - ببین بی بی من با مامان اینا یه مشکلی دارم بخاطر همین از خونه ... یعنی چیزه ... گفتم که میخوام مستقل باشم و روی پای خودم بایستم از طرفی تا مدتی نمیخوام باهاشون روبرو بشم . میخوام خودم رو پیدا کنم و نیاز به آرامش دارم . کاوه هم اگر دید که اینجام همش به سر و پام می پیچه و اسرار میکنه که برگردم خونه. به سمت صورتش رفتم و بوسه ای روی گونه اش کاشتم . - بی بی عشقی عشق . قول میدم خیلی زود دوباره بیام پیشت ، این بار که نشد درست حسابی ببینمت ولی دوباره زودی میام . دوباره نزدیکش شدم و در آغوشش گرفتم . + فدای نوه ی خوشگلم بشم من . برو به سلامت مادر ، خدا پشت و پناهت . رفیقت کجاست ؟! - بی بی خواهشا لوسم نکن دم رفتنی . رفیقم رفت . هول هولکی خداحافظی کردم و با برداشتن سوئیچ از خونه خارج شدم . حیف شد نتونستم بعد از سال ها بی بی رو درست و حسابی ببینم ، شانس نداریم ما ! چمدون رو توی صندوق انداختم و سوار ماشین شدم . &ادامـــه دارد ......