فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کوفته_مرغ😍😋
مرغ چرخ شده ۵۰۰گرم
نمک وادویه به میزان لازم
سبزی معطرخشک یک قاشق غذاخوری
برنج نیم پز یک لیوان
لپه نیم پزشده نصف لیوان
پیازرنده شده یک عدد
موادسس
پیازیک عدد
رب گوجه یک قاشق غذاخوری
نمک وادویه به میزان لازم
سبزی معطریک قاشق مرباخوری
الوبخارابه میزان لازم
آب به میزان لازم
نکته: آب پیازروحتمابگیرین
ازسبزی معطرخشک یاتازه میتونیداستفاده کنین من ازمرزه خشک استفاده کردم
درب قابلمه روموقع پخت حتمانیم لابزارید
موقع حالت دادن داخل دست به صورت ضربه ایی چندبارانجام بدین تا کاملا فیکس بشه
🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
✅فواید #بوسیدن و نوازش فرزندان
مادر،نصف ی تنه ی روانی کودک و پدر نصفه دیگر تنه روانی کودک است هرگاه، به هر دلیلی،همسرتان را در حضور فرزندتان تخریب میکنید
بدگویی میکنید، درد دل میکنید، مقابل فرزندتان به او پرخاش می کنید. به او نسبتهای ناشایست میدهید، نیمی از تنه روانی فرزندتان را از بین میبرید و آسیب مستقیم و غیر قابل ترمیم به فرزندتان میزنید.
1) بوسیدن فرزند پرخاشگری او را کاهش می دهد.
2)بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه می کند.
3)بوسیدن فرزند باعث می شود رابطه عاطفی و روانی بین فرزند و والدین تقویت شود.
4)بوسیدن فرزند باعث می شود که کودک در کنار والدین احساس امنیت بیشتری بکند.
5)بوسیدن فرزند اشتهای روانی و غذایی او را افزایش می دهد.
6)بوسیدن فرزند یک نوع تن آرامی را برای او فراهم می کند.
👌 هنگام بوسیدن فرزند می توان سفارش های لازم تربیتی و آموزشی را به او گوشزد کرد
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
☝️☝️☝️☝️☝️☝️
#دوست_خیالی
♦️دلایل دوستی با موجود خیالی
🔴دوست خیالی کودک شما می تواند کسی باشد که:
💠💠به حرف های کودک گوش می دهد و او را تایید می کند.
💠💠همبازی او می شود.
💠💠می تواند کارهایی انجام دهد که کودک قادر به انجام آن ها نیست.
💠💠به طور خاص تنها متعلق به کودک است.
💠💠قضاوت نمی کند و کودک را مقصر اشتباهات نمی داند.
💠💠دوستان خیالی به کودک امکان ساخت دنیایی را می دهند که در آن می توانند همه چیز داشته باشند. در واقع دوستان خیالی باعث لذت بردن بیشتر کودک از داستان ها و بازی ها می گردند. هیچ دلیلی وجود ندارد که کودکانی که دوستان خیالی دارند فاقد مهارت های اجتماعی و یا مشکلات عاطفی هستند. حتی برخی تحقیقات نشان می دهند این کودکان بیشتر اجتماعی و کمتر خجالتی می شوند.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
چطور فرزندمان را شاد تربیت كنیم؟
با او حرف بزنید
اصلا فكر نكنید بچهها ذهنشان كاملا خالی است و دغدغهای ندارند. كودكان ممكن است دغدغه سرماخوردگی عروسكشان، ترس از تركیدن بادكنك، خراب شدن كفش جدید تا نگرانی از مرگ مادر بزرگ را با خود یدك بكشند اما چیزی نگویند. بنابراین در طول روز، حتما سعی كنید با آنها وارد صحبت شوید. به حرفهایشان گوش بدهید و آنها را از دغدغههای بزرگ و كوچكشان رها كنید.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
تنبیه راه خلاصی از رفتار منفی کودک نیست.
برای ازبینبردن رفتارهای مشکلدار در بچهها تنبیه درواقع وقت تلفکردن است. تنبیه روشی برای مجازات کودکی است که مرتکب خطا شده است. تنبیه اغلب حاصل احساس سرخوردگی وناامیدی والدین است و برای کودک حامل این پیام است که «من بد هستم.» تنبیه معمولا نشان دهنده این است که والدین عاجزانه در تلاش برای تسلط بر موقعیت هستند و درصددند به کودک ثابت کنند که «من مسئول هستم چه تو بپسندی چه نپسندی». بنابراین این گونه والدین اغلب کودکان خود را تنبیه میکنند. هنگامی که کودکان میپرسند که چرا اجازه ندارند کاری را انجام دهند اغلب به آنها پاسخ داده میشود: «چون من گفتم!» این چنین رفتاری اغلب این پیام را به کودک انتقال میدهد که نظر او به هیچ وجه اهمیتی ندارد و او قادر به تصمیم گیری برای خود نیست.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
اگر اهل #تنبيه هستيد، آيا ميدانيد چرا تنبيه ميكنيد؟
تنبيه ميكنم چون:
- عصباني ميشوم و دست خودم نيست.
اين نوع والدين از فرزندانشان به عنوان كيسه بوكس استفاده ميكنند. آنها از همسر خود، مشكلات زندگي خود، بي خوابي و خستگي، مشكلات مالي ، اضطراب يا افسردگي در رنجند و با تنبيه فرزندشان به ارامش موقتي و بعد احساس گناه و پشيماني ميرسند. اما فردا روز از نو روزي از نو! اگر جزو این دسته والدین هستید باید ریشه های مشکلات زندگی خود را پیدا و حل کنید قبل از اینکه آسیب جدی و غیر قابل جبران به فرزندتان بزنید.
تنبيه ميكنم چون:
- بچه بايد تنبيه بشه وگرنه لوس ميشه، مگه ما با تنبيه بزرگ شديم چي شد؟
اين افراد در كودكي به دليل تنبيهات بسيار اسيب خورده اند و كودك را يك موجود ناتوان ميبينند كه بايد زير فشار محكم شوند. توانایی همدلي در اين افراد به دليل سختگيري والدين شكل نگرفته و نمیتوانند خود را جای کودکشان بگذارند و احساسات او را درک کنند.
این افراد با تمرین میتوانند همدلی را بیاموزند. کافی است از خود سوال کنند اگر من جای فرزندم بودم الان چه احساسی داشتم و از پدر و مادرم چه میخواستم؟
✅ اگر تنبيه كنم مطمئنم زمان تنبيه عصباني نيستم، به فرزندم كار خوب را اموخته ام، مطمئنم در حد توان اوست، مطمئنم روش تنبيهي اسيب زننده نيست و منصفانه است، از داد فرياد تحقير تهديد ناسزا و برخورد فيزيكي يا ايجاد ترس و وحشت استفاده نميكنم، زمان تنبيه محكم و ارام و صبور مهربانم و حرمت و شخصيت فرزندم را از بين نميبرم:
اين افراد هدفشان اموزش و پرورش فرزندشان است. به كودك به عنوان يك انسان احترام ميگذارند و برايش حرمت قايلند. تمايلي ندارند با خرد كردن فرزندشان او را مجبور كنند مطابق ميل آنها رفتار كند يا از آنها اطاعت كند.
كودك و توانايي هاي او را ميشناسند، توانايي درك احساسات فرد متقابل و همدلي را دارند.
فكر ميكنيد جزو كدام دسته اييد؟ و دوست داريد جزو كدام دسته باشيد؟
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
💕💕
🚫ما به اشتباه تصور مي كنيم كه:
كودك و نوجواني كه تكاليفش را خوب انجام مي دهد ، نمره هاي خوبي مي گيرد ، موسيقي را خوب مي نوازد ، زبان خارجي را در حد تسلط مي داند و خلاصه ،
قهرمان قهرمانان است ، بهترين فرزند است و تربيتش كامل و بي نقص .
غافل از اين كه ، آيا اين كودكان ، در زندگي و آرامش درون هم موفق اند؟؟؟؟؟
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
درددلاعضا
خیانت بزرگ
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
توی خانوادهی فقیر بزرگشدم. پدرم گارگر بود.
فقر باعث نشده بود تا از هم دور باشیم. با همون غذای فقیرانه ای که داشتیم شب دور هم میخندیدیم.
تا یه روز که یکی از پولدارترین پسر های روستامون اومد خواستگاریم. خیلی خوشحال شوم. با خودم گفتم من هم زندگی پولداری رو به خودم میبینم.
ولی شب خواستگاری فقط خودش اومد و پدرش. مادرو خواهراش نیومده بودن. بابا خیلی مظلوم بود گفت عیب نداره ولی برادرام ناراحت بودن.
توی خونمون طوری نبود که دختر مثل دخترای دیگه خودش حرف بزنه. بگه میخوام یا نه. نه جرات میکردم بگم نه. نه این اجازه رو بهم
میدادن. بابام باهاشون حرف زد و همشون تصمیم گرفتن که من زش بشم.
به ظاهر نشون نمیدادم ولی خوشحال بودم
مراسم بله برون و شیرینی خورون هم مادر و خواهراش نیومدن. چون تک پسر بود جای تعجب داشت.
بالاخره روز عقد شدن و من برای اولین بار مادر و خواهراش رو دیدم. فقط برای نرفتن آبروشون اومده بودن. برعکس حرف پدرشوهرم که هر بار میگفت کار داشتن نیومدن اونا منو نمیخواستن. هیچ کدوم بهم نگاه نمیکردن. اما شوهرم خیلی دوستم داشت.
زمان ما با زن ها برخورد خوبی نداشتن. اصلا زن رو آدم حساب نمیکردن. ولی شوهرم خیلی مهربون بود. با همه فرق داشت. اون زمان هیچ کس نظر زنو نمی پرسیدن ولی شوهرم همیشه می پرسید. زندگیمون خیلی خوب بود. تمام کم و کسری هام جبران شد. شش ماه زندگی عالی و بدون غصه. طبقهی بالای خونهی پدرشوهرم میشستیم. انقدر منو دوست داشت که بی من غذا نمیخورد. یه روز یه مهمونی دعوتمون کردن.از پایین شنیدم مادرشوهرم گفت حق نداری زنتو بیاری. شوهرمم گفت زنم نیاد منم نمیام. مادرش شروع کرد به جیغ جیغ که تو زنت رو به من ترجیح میدی. شوهرمم اومد بالا. از پایین هنوز صدای جیغجیغ میاومد. دیگه مادرش حرف نمیزد و خواهراش جیغ میکشیدن. ترسیده بودم ولی شوهرم بهم آرامش میداد. یه دفعه در اتاق به ضرب باز شد. خواهر شوهرم گفت مادرشون مرده.
اول فکر کردمدروغ میگه وقتی رفتیمپایین متوجه شدیم از شدت ناراحتی اینکه شوهرم منو میخواست سکته کرده و مرده
بعد ختم خواهراش پاشونو کردن تو یه کفش که باید زنتو طلاق بدی. شوهرم گفت شرایط خونهشون خرابِه پس بهتره برمخونهی بابام. دو هفته خونهی بابام بودم که بهم خبر دادن تمام حق و حقوقمو داده و طلاقم داده.
اصلا باورم نمیشد. ما زندگی خوبی داشتیم
توی روستا وقتی یکی رو طلاق بدن خیلی بده.
خیلی دوست داشتم برمشوهرم رو بببنم. ببینم چرا طلاقمداده.چون ما هیچ مشکلی نداشتیم.اما بهم این اجازه رو نمیدادن.
یه روز خالهم اومد خونمون. دید من خیلی بی قرارم گفت بشین برات تعریف کنم.
گفت شوهرت قبل تو یکی رو دوست داشته مادرش باهاش مخالف بوده گفته حق نداری اونو بگیری. پدرش برای اینکه نجاتش بده میاد خاستگاری تو مادرش بازم مخالفت میکنه. ولی بهش اهمیت نمیدن. حالا که مادرش مرده و خانوادهش گیر دادن که تو رو طلاق بده طلاقت داده رفته همونو که اول دوستش داشته گرفته.
حرف های خاله بیشتر حالم رو خراب کرد. توی اون شش ماه ما هیچ مشکلی نداشتیم حتی یک بار هم با ناراحتی باهام حرف نزد. افسرده گوشهی خونه مونده بودم.
خواهر کوچیکم عروس خالهم شده بود. اونم کنار خالهم نشسته بود و به حال من گریه میکرد.
بعد از تموم شدن عدهم خالهم اومد خونمون.گفت اومده خاستگاری من برای پسر بزرگش. شرایط ازدواج نداشتم ولی برای اینکه خودمو نجات بدم قبول کردم. و عقد پسرخالهم شدم
همش حواسم پیش شوهر سابقم بود. اما پسرخالهمم برام کمنمیذاشت. همونجور مهربون بود و دوستم داشت. شش سال باهاش زندگی کردم و خدا یه پسر بهمون داده بود.
پسرم۵ سالش بود و زندگیمون خیلی اروم بود. تا اینکه متوجه شدم خواهرم با شوهرش که برادر شوهر منم بود به اختلاف خوردن. اختلافشون بالا گرفت و مجبور به طلاق شدن.
تو خونمون نشسته بودم یه دفعه برادرام زدن در خونه رو شکستن اومدن تو خونه. گفتن آبجی کوچیکه رو طلاق دادن تو هم باید طلاق بگیری
گفتم من بچه دارم زندگیمو دوست دارم طلاق نمیخوام.اما مثل همیشه حرف من براشون مهم نبود. به زور منو بردن خونهی بابام
برای اینکه از دستشون فرار کنم و برم پیش بچهم رفتم رو پشت بوم تا پشت بوم به پشت بوم برگردم خونهم. ولی فهمیدن و دنبالم کردن. از بالا پریدم پایین که دستشون بهم نرسه ولی پامشکست و افتادم زیر دستشون.
با پای شکسته تو خونهی بابام بودم که خبر اوردن طلاقت رو گرفتیم.
زندگی برامسخت و سخت تر میشد. اینبار فرق داشت پارهی جگرم پیشم نبود. بچهم رو نمیذاشتن ببینم. از همه بدتر که هر دو بار بی دلیل طلاقم دادن.
نزدیک یک سال گذشته بود و من بچهم رو ندیده بودم. حالم خیلی خراب بود.اجازههم نمیدادن از خونه برمبیرون.
گذشت تا یه روز یکی از اهالی روستامون
که فامیلمون هم بود فوت کرد.
خانوادهم دیگه مجبور شدن بزارن من هم برم امام زاده برای تشییع جنازش.
افسرده و بی حال گوشه ای ایستادم و به جمعیت نگاه کردم که شوهرمو دیدم. دست بچهم رو گرفته بود و اصلا متوجه من نبود.
اطرافو نگاه کردم.مطمعن شدم برادرام حواسشون به من نیست. رفتم جلو بعد یک سال پسرمو دیدم. دستشو از دست باباش کشید و اومد تو بغلم.اولین بار بود که از صدای جیغ و گریه ی خانوادهی متوفی خوشحال بودم. چون نمیذاشت صدای جیغ و گریه ی من و پسرم به گوش بقیه برسه. پسرم رو به خودم فشار میدادم و بو میکردم. انگار قرار نبود دیگه از هم جدا بشیم.
متوجه چشمهای اشکی شوهرم شدم. پسرم رو بغل کردم و روبروش ایستادم.
گفتممن دوستت دارم ولی نمیذارن برگردم پیشت. تو رو خدا بزار بچه پیش من بمونه. یه دفعه بازوم رو گرفت و شروع کرد به تند راه رفتن. نمیدونستم کجا میبرم ولی دوست داشتم باهاش برم.از امامزاده که بیرون رفتیم گفت بیا بریم محضر نه تو نیاز به اجازهی اونا داری نه من. بیا بریم عقد کنیم با هم زندگی کنیم
از خدام بود باهاش برم. همه تو ختم بودن و هیچکس حواسش نبود رفتم شناسنامم رو برداشتم و رفتیم محضر عقد کردیم و برگشتم خونهی خودم.
هیچ کس نمیدونست من کجام و همه دنبالم میگشتن. چون حال روحی خوبی نداشتم فکر میکردن من گم شدم. به شوهرم گفتم به هیچ کس نگو من اینجام نمیخوام بدونن. چون میان دنبالم
گفت اینبار مگه از روی جنازهی من رد بشن.
یک هفته بود سر زندگیم بودم که برادرام اومدن جلوی خونمون...
شروع کردن به در زدن. یه جوری که انگار قراره در از جا کنده بشه. هر کاری کردم شوهرم در رو باز نکنه گوش نکرد.
یه چوب بزرگ برداشت رفت جلو در. گفت چتونه. حلال خدا رو حروم میکنید. برید بزارید با زن و بچم زندگی کنم.
گفتن کدوم زن تو طلاقش دادی. گفت طلاق ندادم به زور گرفتین. دوباره عقدش کردم. برید از زندگی من دست بردارید. برادرام حرفاشو قبول نکردن. اومد شناسنامه ها رو برد نشونشون داد. با کلی سر و صدا بالاخره رفتن. زندگی من رنگ ارامش گرفت. اما همیشه توی ترسم که نکنه دوباره جدا بشیم.
۲۰ سال گذشت. خدا تقاص من رو از خانوادهی شوهر سابقم گرفت. همونا که به خاطر مادرشون باعث شدن در اوج خوشی من رو طلاق بدن
خواهر بزرگش پسرش رفت خارج از کشور دیگه برنگشت. خبری هم ازش نیست. دوستاش گفتن مُرده ولی هیچی معلوم نیست.
خواهر شوهر وسطی ام پسرش یه ماشین سنگین خرید تو ترکیه باهاش کار میکرد یه روز ارازل اوباش تو ترکیه دورهاش میکنن و بی خودی میکشنش. شوهرش ناراحتی قلبی داشت و بعد اینکه پسرش مرد دیگه داروهاشو نخورد و یک هفتهی بعدش مرد
خواهر شوهر کوچیکم دخترش ازدواج کرد ولی دوسال نشده طلاقش دادن. بار دوم خودش رفت بی اطلاع خانوادهش ازدواج کرد ولی مرده ولش کرد. چهارسال درگیر بود تا تونست غیابی
طلاقشو بگیره. دوباره زن یه پیرمرد شد اینبار صیغه شد و ازش بچه دار شد. اونم بعد یه مدتی رفت.
دیگه قید شوهر کردنو زد و داره دخترشو بزرگ میکنه.
اما شوهر سابقم. ۴ تا بچه داره. دو تا دختر دو تا پسر. دختراش خوشبختن. اما پسراش. یکیشون معتاد شده و یکیشون هر چی زن میگیره بعد یه مدت طلاق میخوان.
همهشون میدونن آه روز های جوونی من دنبالشونه ولی تا الان هیچ کس برای حلالیت گرفتن از من نیومده.
دنیا دار مکافاتِ. خیلی زودتر از اینا منتظر بودم جوابشونو بده اما خدا خیلی صبوره.
من به مشکلات اونا راضی نیستم ولی خدا جای حق نشسته
هر کی رو اذیت کنی بدون که بالاخره به خودت برمیگرده.
پایان
به خدا اعتماد کن
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
🔶پیامبراکرم صلی الله علیه وآله:
♻️بهترین زنان شما زنی است که برای شوهرش آرایش و خودنمایی کند،اما خود را از نامحرم بپوشاند.
.
❤️اگر ميخواهيد هميشه براي همسر خود عزيز بمانيد اين نكات را فراموش نكنيد:
❤️از او به خاطر كارهايي كه ميكند قدرداني كنيد، چون حتي اگر همسرتان فقط خانهدار باشد، كار مهم و سختي انجام ميدهد آن هم بدون تعطيلي و وقفه. تنها با قدرداني شماست كه خستگي از تنش در ميآيد.
❤️از نظر مالي به او اهميت بدهيد و هميشه مبلغي را براي خود او در نظر بگيريد.
❤️گاهي به او نيز مرخصي دهيد و كارهاي خانه را خودتان انجام دهيد.
❤️اين كار 2 حسن دارد؛ اول اينكه همسرتان استراحت ميكند و دوم اينكه شما ميفهميد همسرتان روزانه چه كارهايي در خانه انجام ميدهد و قدر يكديگر را بيشتر ميدانيد.
❤️هرگز داد نكشيد و تحقير نكنيد. مهرباني و نرم سخن گفتن آنچنان در دل زنان نفوذ ميكند كه تاثيرش هزاران برابر فرياد كشيدن است و برعكس، داد و فرياد و تحقيركردن، آنچنان شما را از چشم همسرتان مياندازد كه اگر بدانيد ديگر داد نميكشيد.
♥️🍃🍃♥️💫
🍀
♥️
#تلنگر
سه اختلال روانی که سم زندگی زناشویی هستند!
1⃣ نارسیسیزم (خودشیفتگی)
📎می خوام برای من باشه..می خوام تنهایی منو پر کنه... می خوام رفتارش درست بشه...چرا اونی نمیشه که من می خوام... چرا مثل من فکر نمیکنه.
2⃣ مازوخیسم (آزارپذیری)
📎اذيتم میکنه، چون دوستم داره... نميتونم ولش کنم، آخه دوسش دارم...
بدون اون با تنهایی چه کار کنم...
حرفهای مردم چی میشه ....!!!
3⃣ پارانویا (بدگمانی)
📎بهش اعتماد ندارم... حتما داره بهم خیانت میکنه... گوشیشو باید چک کنم.. لباساشو چک کنم بهتره... تعقیبش کنم، ببینم با کی قرار عاشقانه گذاشته.
#هنر_خوب_زندگی_کردن
عامل ویرانکننده روابط همسران!
🔸 یکی از مهمترین منابع استرسزا در روابط بیشتر زوجها، روابطی است که خارج از آن دو نفر است.
والدینتان، خواهر و برادرهایتان و دوستانتان را دستکم نگیرید؛ اما باید بدانید که وقتی به همسرتان "بله" گفتهاید، یعنی او را به همه آدمهای دیگر ترجیح دادهاید.
‼️ خیلی از ازدواجها فقط به خاطر همین ضعف در اولویتدهی دچار مشکل میشوند. هر کس آنها را به سمتی میکشد، بدون اینکه این دو به سمت همدیگر کشیده شوند.
✅ در ازدواجهای سالم، زوجها یاد میگیرند که همدیگر را به هر کس و هر چیز دیگر مقدم بدانند.
*🌼 حضرت زهرا سلام الله عليها:*
*آن لحظه ای که زن در خانه خود می ماند و به امور زندگی و تربیت فرزند می پردازد، به خدا نزديک تر است.*
📗 بحار الانوار، ج۴۳ ص۹۲
*تربیت فرزند*
*هرگز به کودک نگویید منم با تو قهرم !❌*
*ازدستت ناراحتم، دوستت ندارم، حوصله ات را ندارم،خسته ام کردی چون در روح و روان اش تاثیر میگذارد و کودک دچار نا امنی و اضطراب میشود.*
*🔰فرزند پروری
*💞مادران بخوانن*
*⚜️ کودک کمرو!*
*✍مادرانی که مرتب درباره گفته ها و نظرات دیگران راجع به کودکشون صحبت می کنند👇🏻*
*⚠️ممکنه ترس از ابراز وجود رو تو دل فرزند شون به وجود بیارن.**
*‼️ این کودکان تصور می کنند که مدام زیر ذره بین هستند.*
*و هر حرفی بزنه و هر کاری که انجام بده ، با دقت و موشکافانه تجزیه و تحلیل میشه.*
*⛔️ و به این ترتیب ترجیح میده که هیچ صحبتی نکنه.*
*❌حواسمون باشه : توجه بیش از اندازه باعث میشه که کودک کمرو بشه.*
❤️تعریف از زن های دیگه ممنوع❤️
🔴هیچوقت و هرگز جلوی همسرتون از خانم، دوست یا آشناتون تعریف نکنید !
واااای فلانی چقد خوشگله
چه رقصی میکنه !
خیلی خوش تیپه
خیللللی باحاله
و ...
🔴این کارتون هم باعث میشه همسرتون نسبت به اون فرد حساس شه
هم باعث میشه وجهه شما تحت تاثیر قرار بگیره
اصلا درست نیست جلوی همسرتون از کس دیگه ای تعریف کنید ،البته به همین میزان بدی گفتن و تخریب دیگران هم درست نیست !
🔴اصلا سعی کنید با همسرتون درباره خودتون حرف بزنیدفقط
چه خوبی بگید چه بدی روی افکار همسرتون تاثیر میذاره
🔴خوبی گفتن اگر از یه زن باشه شوهرتونو نسبت به اون علاقمند میکنه اگه از یه مرد باشه شوهرتونو نسبت به اون متنفر میکنه و رفتار شوهرتون با شما هم تغییر می کنه.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
برای استحکام روابط زناشویی به چند نکته توجه کنید:
♨️به ظاهرتان رسیدگی کنید، فکر نکنید وقتی در یک خانه زندگی میکنید دیگر مهم نیست چگونه به نظر برسید. جاذبه ظاهریتان را حفظ کنید.
♨️معطر بودن میتواند در روابط زن و شوهر معجزه کند. همیشه خوشبو باشید و اگر از سر کار میآیید یا آشپزی کردهاید، با دوشگرفتن و تعویض لباس خود را برای دیدار با همسرتان آماده کنید. بوی قرمهسبزی اشتهابرانگیز است، اما این بو روی لباس همسر میتواند خیلی دفعکننده باشد. معطر بودن فقط استفاده از عطر نیست.
♨️ مسواک زدن و دهان خوشبو داشتن را جدی بگیرید.
♨️شما و همسرتان، نزدیکترین رابطه را با هم دارید. گاهی شوخیهای کلامی و حتی پیامکهایی که شیطنتآمیز است میتواند به استحکام رابطهتان کمک کند.
♨️ چند وقت یکبار یک شب رویایی برای خود بسازید. میتوانند بچهها گاهی منزل پدربزرگ و مادربزرگ بمانند و شما یک خانه دو نفره را تجربه کنید.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
❤☘❤☘❤☘❤
☘
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae❤
☘
#مردان_بخوانند😉
☑️ زن به این چیزها نیاز دارد :
🔹 توجه
🔹 درک شدن
🔹 احترام
🔹 صمیمیت
🔹 اعتبار
🔹 قوت قلب
🔹 مرد مقتدر
🔹 صحبت کردن
♦️ اگر مرد مقتدری نباشید، اگر به زن، توجه کافی نداشته باشید، به او بی احترامی کنید، درکش نکنید و...چه بسا زن به مرد غریبه ای که به او توجه می کند و احترام می گذارد و مقتدر به نظر می رسد و...از نظر ذهنی _ و دست کم از نظر ذهنی _ وابسته شود و از شوهرش متنفر گردد و این تنفر روز به روز بیشتر میش😓ود.
♦️ زنان را درک کنید.
♦️ مشاجرات همیشه از عدم درک متقابل و عدم صمیمیت ناشی میشود. 😩
♦️ مرد، احساسات زن را محکوم میکند. تمسخر می کند و انتقاد می کند و زن هم با شکایت کردن از مرد، در او احساس شکست،سر خوردگی و نالایقی ایجاد میکند.
♦️ درک متقابل، شناخت درست هم و احترام وتوجه به نیاز ها و رفتار ها و روحیات طرف مقابل به صمیمیت و اجتناب از مشاجره، کمک میکند.
♦️ قوانین فردی همدیگر را نیز بشناسید و به آن ها احترام بگذارید و بر ارزش های مشترک تکیه وتاکید کنید.
☘
توی جمعی نشستین و راجع به مسئله ی مورد بحث، خانومتون یه نظری میده
شما باید تو همون جمع بگید:
✅احسنت درست میگی
✅این درسته
✅آفرین
خانومتون رو تأیید کنید
این رفتار شما تو جمع خیلی به همسرتون میچسبه
حتی اگه اون بحث تو جمع خانواده ی خودش یا خانواده ی شما باشه
شایدم نظر خانومتون اشتباه باشه
اما شما تأییدش کنید
بزارید ببینه شما پشتش هستید
شما حمایتش میکنید
بزارید اطرافیان ببینن شما دونفر چقد هم رأی هستید و به هم احترام میزارید،چقد هوای همو دارید
بعد که تنها شدید با لحنی خوش نه سرکوبانه به همسرتون بگید یکم اشتباه میکنی درستش اینه
📌عاقل ترین مرد آن مردیست
که قلب زن را از عشق
لبریز می کند
تا جایی برای پرسه زدن مردی دیگر باقی نماند.
📌 به عنوان یک مرد و یک همسر، به بانوی خود عشق بورزید. بگذارید بداند که محبوب و مورد تایید شما است.
قلب و ذهن یک زن دائما به شنیدن و دانستن آن که دوست داشتنی و خواستنی و مطلوب است، نیاز دارد. با این کار عشقتان را همیشه زنده نگه میدارید و کاری میکنید تا همسرتان با همه توان سعی در جبران عشق شما داشته باشد.
👈 برای یک زن، کم دوست داشته شدن بدترین اتفاق است. زنها را باید زیاد دوست داشته باشید و این عشق رو مرتب به او یادآوری کنید. فکر نکنید که خودش میفهمد یا باید بداند که دوستش دارید. عشق با ابراز شدن زنده میماند. این ابراز حس، محبت خودتان را هم عمیقتر میکند.
همیشه در دسترس او باشید و به او نشان دهید که در هر شرایطی از او حمایت میکنید. هم جایی که زور بازوی شما نیاز است و هم جایی که توان و مقاومت روانی شما باید از همسرتان حمایت کند، در کنار او باشید.
💞خواهش میکنم قهر کردن را فراموش کنید
مخصوصا با آدم های مهم زندگیتان...!!
اصلا من نمیدانم چه کار مزخرفیست این قهر کردن!
اصلا چرا باید دو نفر که یکدیگر را دوست دارند
و باهم خاطره های زیادی دارند
و از تمام زندگی هم خبر دارند...
با یکدیگر قهر کنند؟!!
به نظر من که اصلا در شخصیت آدم نیست!!
آدم فکر دارد ، منطق دارد
توانایی حرف زدن دارد!!
چرا قهر؟! چرا دلخوری؟!
اگر زبان یکدیگر را بلد باشید هیچوقت قهر نمیکنید!
و آدمها دقیقا هیچوقت به دنبال یادگیری
چیز هایی که به دردشان بخورد نمیروند!!!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#همسرداری
یکی از ناعادلانهترین رفتارها در یک رابطه، حرف زدن با کنایه هست. صحبت کردن از روی دلخوری!
اینکه در حرفات نشون بدی ناراحتی، ولی دلیلش رو نگی. اینکه با رفتارت طرف مقابلم رو وادار کنی بارها و بارها از خودش بپرسه مرتکب چه گناهی شده و دلیل این همه دلسردی چیه؟ و جوابی نداشته باشه.
یعنی اون آدم رو به تنهایی متهم کنی، براش حکم صادر کنی، و فرصت دفاع کردن رو ازش بگیری. نه زندگی صحنه نمایشه، و نه ما بازیگران پانتومیم هستیم.
در یک رابطه باید همه چیز رو واضح فهمید و درست فهموند. دوست داشتن رو، محبت رو، شادی و غم رو، و قهر و دلخوری رو. پس با دیگران روراست باشیم و از عکسالعملها نترسیم، اگر قرارمون به انسان بودنه …
حتما بخونید
زن و شوهری را تصور کنید که در خیابان قدم میزنند.
خانم در ویترین مغازهای لباسی را میبیند و میپسندد؛ شوهر میگوید: برویم تا آن را بخریم، خانم بر خلاف میل شدید خود میگوید: لازم نیست؛ میترسم دیر به خانه برسیم و وقت کافی برای تهیهی غذا نداشته باشم!
شوهر هم بیخبر از میل باطنی همسرش به راحتی منصرف میشود؛ چرا که میپندارد بانویش همان منظوری را دارد که میگوید!
اما خانم دلش میخواهد که شوهرش اصرار کند و بگوید عزیزم تو در این لباس مثل فرشتهها خواهی شد و برایش بخرد!
اما مرد اصرار نمیکند و حتی میپرسد: برای شام چه میخواهی درست کنی؟
خانم هم با بیحوصلگی غذایی نه چندان دلچسب تهیه میکند و با دلخوری آن را سرو میکند...
شاید همین داستان، آغاز یک طوفان سهمگین باشد، چرا که بانو از مردش، دلخور است و در ذهنش او را به بیتوجهی و عدم محبت محکوم میکند، مرد هم که علت ابروهای گره خوردهی همسرش را نمیداند، بیتوجه به او به خواندن روزنامه یا تماشای تلویزیون مشغول شده و هر لحظه این احتمال قویتر میشود که زندگی زهرمار شود، چرا که مهارتهای زندگی کردن را کامل یاد نگرفتهاند.
پس خانم عزیز خواسته خودتون رو به همسرتون بگین اون که از ذهن شما خبر نداره
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
#همیشه و #هیچ_وقت گفتن ممنوع
👈تو هیچ وقت سروقت نیستی!
👈من همیشه باید پشت سرت راه بروم و تمیزکاری کنم
👈من همیشه در مهمانی های کاری تو شرکت می کنم اما تو هیچ وقت با من نمی آیی
👈«همیشه» و «هیچ وقت» به ندرت واقعی هستند.
وقتی از عباراتی استفاده می کنید که در آنها «همیشه» یا «هیچ وقت» وجود دارد، درواقع به همسرتان می گویید که او هرگز نمی تواند کاری را درست انجام دهد یا باورتان نمی شود که او بتواند تغییر کند.
❌این موضوع منجر به تسلیم شدن و دست از تلاش برداشتن او می شود.
چرا همسرتان نباید در تمیزکاری به شما کمک کند.
وقتی با جای اینکه بگویید:
«لطفا زباله ها را بیرون ببر»
می گویید:
❌«خیلی دوست داشتم تو زباله ها را بیرون می بردی اما می دانم که نمی بری!»؟
نمی توانید از همسرتان انتظار داشته باشید که با حالت «ثابت می کنم اشتباه می کنی» سازگار شود!
❌«هیچ وقت» و «همیشه» را از دایره لغات زناشویی تان حذف کنید. به جایش بگویید: «گاهی» یا «بعضی وقت ها»، سعی کنید بر زمان حال متمرکز بمانید و دقیق بگویید: «ناراحت شدم که امروز دیر کردی.»
اجازه دهید همسرتان بداند ایمان دارید که تغییر می کند.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
🚫🚫🚫چه پسرانی مناسب ازدواج نیستند
البته که نباید درباره همه منفی فکر کرد و از آدم های جدید ترسید اما اگر کم تجربه باشید ممکن است اسیر چنگ و دندان گرگ ها شوید. مردهای بیماری که با وعده ازدواج سعی در تصاحب یک دختر معصوم دارند کم نیستند و نمونه حوادثی را که رقم زده اند، می توانید در روزنامه ها بخوانید.
اگر می خواهید شناخت بیشتری کسب کنید و بدانید که چه وقتی نباید به یک مرد اعتماد کنید، این نوشته را بخوانید. افرادی که دارای این نشانه ها هستند، فریبکارند و در پی سوءاستفاده از شما:
🚫1. این مرد، همیشه از ظاهر شما تعریف می کند. زیبایی و لباستان را تحسین می کند اما به درونتان، رفتارتان و فضایل اخلاقی شما توجهی ندارد. او ظاهر شما را می خواهد و به عبارت بهتر، شما را ابزاری برای بهره برداری مادی می بیند و از روی هوس سمتتان آمده.
🚫2. یک مرد مشکوک، همیشه مشغول چک کردن تلفن همراه خود است و جوری نگهش می دارد که شما نتوانید پیام های او را ببینید. این نشان می دهد که به احتمال زیاد کسان دیگری به جز شما در زندگی او هستند.
🚫3. از این که شما را به خانواده اش معرفی کند، اجتناب دارد و به بهانه های مختلف از این کار سر باز می زند.
🚫4. او بیشتر از حالت عادی به زن ها نگاه می کند و گاهی درباره آنها (زیبایی و جذابیت شان یا شباهتشان به فلان بازیگر) با شما حرف می زند.
🚫5. درباره آینده ی با شما، تصمیمی نمی گیرد و می گوید: بگذار پیش برویم ببینیم چه می شود. یا این که: باید در لحظه زندگی کنیم و همین که با تو هستم خوشم.
🚫6. او همیشه به شما پیامک می زند و یا با شما چت می کند ولی هیچ تلاشی نمی کند که شما را ببیند.
🚫7. می رود و پیدایش نمی شود. انگار که اصلا دلتنگتان نیست. هر وقت بخواهد در دسترس شما است و اگر نخواهد از زیر سنگ هم نمیتوانید پیدایش کنید.
🚫8. او در همان ابتدا جوری جمله بندی می کند که به نوع ماشین گرانقیمتی که سوار می شود اشاره داشته باشد، محله شان را به رخ می کشد یا به میزان درآمد خود اشاره می کند. این یعنی از ابزار ظواهر و توانمندهای مادی اش استفاده می کند تا یا شما را مسحور کند و وادارتان کند تا تسلیمش شوید و یا شما را تحقیر کند و برتری خود را به اثبات برساند.
🚫9. اگر کار خطرناکی انجام دهید برای او اهمیتی ندارد. اگر حالتان بد باشد، یا مجبور باشید دیروقت به خانه بروید، برای او اهمیتی ندارد که از شما مراقبت کند یا خود را به شما برساند تا خطرات احتمالی تهدیدتان نکند. به عبارتی، روی شما غیرت ندارد....
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند🌷
#خانومها_بخوانند
❌گوش شنوا و سنگ صبورش باشید :
مردا وقتی مشکلی ذهنشون رو درگیر میکنه مخصوصا اگه خودشون #مقصر باشن خیلی گیج و #سردرگم میشن
اگه خواستن باهاتون صحبت کنن اصلااااا #سرکوفت نزنید، جوری رفتار کنید که غرورش نشکنه و بهش بگین که هیچ اشکالی نداره اگه اشتباهی کرده و شما #همراهیش میکنید تا باهم اون مشکل حل بشه
مردا خیلی علاقه دارن که بشنون زنشون بگه که همراهیشون میکنه مخصوصا در برابر #مشکلات - این رو به شخصه تجربه کردم و خیلییی اهمیت داره که به زبون و با #مهربانی بگید که عزیزم #اشکالی نداره با هم حلش میکنیم😍
حالا شاید اصلا شما کاری هم از دستتون بر نیاد و همسرتون به تنهایی مشکل رو حل کنه ولی همینکه این جمله رو به #زبون بیارید انگار روحش رو در آرامش قرار دادید و اینجوری #راحتتر میتونه فکر کنه و مساله رو حل کنه...
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
#لطافت_زنانه
🕵 #سیاست_مردانه
همسر الویت اول زندگی
زنها همیشه دوست دارند بدونند که همیشه انتخاب اول همسرشون هستند.
دوست دارند دائما بپرسند که : 👈من را دوست داری یا کارت رو؟
👈من مهم ترم یا جلسه ات؟
👈بین من و خانواده ات کدوم اولویت داریم؟
آقایون عزیز خانم شما به طریق مختلف دنبال جواب این نوع سوال هاست.
پس با هوشمندی و سیاست نتیجه رو به نفع خانوم تموم کنید و از عشقی که بهتون برمیگردونند لذت ببرید. آقایون تیز باشید لطفا!
خانوم ها شدیدا علاقمند که برای شما اولین نفر باشند اولویت شما باشند
این حس خوب رو بهشون بدید و ببینید که چطور ده ها برابرش رو از عشق و آرامش به خودتون برمیگردونند
امتحانش مجانیه. فقط کمی حوصله و وقت و زیرکی که همه تون تو این موارد استادید👌☺️
#بیاهمو_بیشتر_بشناسیم
❗️نمیتوان یک شبه از یک مرد انتظار داشت که نیمی از کارهای خونه را انجام بدهد و به همسرش کمک کند،حال اینکه او قبلا به هیچ عنوان کاری در خانه انجام نمی داده
❗️همچنین از یک مرد نمیتوان انتظار داشت که یک شبه شخصیتش عوض شه و شروع کنه به حرف زدن و انسان برونگرایی شود.
به همین ترتیب نمیشه انتظار داشت که یک خانم یک شبه قدر همه ی زحمات شوهرش را بداند و از او تشکر کند.
زن و شوهرها میتوانند حامی یکدیکر باشند وبه یکدیگر کمک کنند؛ولی این کار یک شبه ممکن نیست.
همان طور که برای موفق شدن در کارهایمان باید پشتکار داشته باشیم و از استراتژی ها و روش های مناسبی برای رسیدن به هدفمان استفاده کنیم و صبور باشیم،برای یادگرفتن مهارت های ارتباطی جدید نیز باید صبور باشیم.
وقتی زن ها یاد می گیرند که می توانند بدون غرزدن و شکایت به خواسته هایشان برسند به راحتی از زحمات شوهرهایشان قدردانی خواهند کرد و در این صورت آن ها اطمینان دارند که میتونن به خواسته هاشون برسندو از شوهرهاشون انتظار ندارند که ذهنشان را بخونند.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
بانو !
حِجابحافِظطَراوَتوزیباییِتوست
وَتوچِهمیدانیسَرمَستیِمَلائِکاز
عَطرِچادُرَتیَعنیچِه...✨🌸
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#آقایون عزیز!
#لطفا از گفتن این کلمات به خانمتون بشدت پرهیز کنید چون این کلمات چاقویی هستند که شخصیت لطیف او را پاره پاره می کند:
#واقعا فکر میکنی خیلی جذابی؟
#برو شوهرداری را از زن فلانی یاد بگیر!
#تو تقصیر نداری همه زنها یک دنده شان کم است!
#راه بازه و جاده دراز، بفرمایید
#تو باید یا من را انتخاب کنی یا خانواده ات را!
#جای تاسفه که چنین پدر و مادری داری!
#از قدیم گفتن: عقل زن کمتر از مردِ! #دست پخت تو مرا یاد دوران سربازی ام می اندازه!
#چند بار باید در این باره حرف بزنیم؟
#تو اگر خرج خانه را می دادی چی می شد؟
#همه زن دارن ما هم زن داریم!
#قدر زندگیتونو بدونین خواهشا
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
#درددلاعضا
اعتماد بیجا
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤️
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
من یه زندگی خوب داشتم. با همسرم و دو تا دختر هام شاد و خرم بودیم.
یه دوستم داشتم که خیلی باهاش صمیمی بودیم.
هر شب خونهی ما بودن برای شب نشینی.
شوهرم با شوهرش صمیمی شده بود. اونا بچه نداشتن.
گذشت تا یه روز دوستم اومد خونه گفت شوهرش اذیتش میکنه و از هر چی عصبانی باشه کتکش میزنه. گفت خسته شده و نمیتونه ادامه بده. گفت میخواددطلاق بگیره ولی تنهایی نمیتونه.
انقدر دلم براش سوخت که بهش گفتم من و شوهرم تا آخر پات وایمیستیم و تنهات نمیزاریم.
شوهرم اصلا میلش نبود بهش کمک کنه. با هر سختی بود راضیش کردم.گفتم گناه داره هیچ کس رو نداره به ما پناه آورده
سه تایی رفتیم دادگاه. درخواست طلاق داد.با مدارکی که از پزشکی قانونی گرفته بودیم کارش سرعت گرفت.
سه ماهی بود که درگیرش بودیم. یه روز شوهرم گفت تو بمون خونه نهار بزار من با دوستت میرم دادگاه از اونجا برمیگردیم گرسنه نمونیم
منم قبول کردم. شوهرم مرخصی میگرفت باهاش میرفت.
موقع نهار میاومدن غذا میخوردیمو دوستم میرفت تو اتاقی که بهش داده بودیم.
یه بار نهار درست کردم اما هر چی متتظر شدمنیومدن. بعد هم که اومدن شوهرم گفت دیر شد گرسنه بودیم رفتیم رستوران
بالاخره بعد شش ما تونست طلاقشو بگیره. خوشحال براش جشن گرفتم. بهش هدیه دادم.
یه شب که دور هم نشسته بودیم دیدم خیلی با شوهرم صمیمی شده. اسمکوچیکشو صدا میکنه و دیگه حواسش به گرهی روسریش نیست.
ناخواسته اخم هام تو هم رفت....
هر دو متوجه اخمم شدن. صبح که پاشدم دوستم گفت این مدت خیلی زحمتت دادم. دیگه باید برم.منم که احساس خطر کرده بودم اصلا تعارفش نکردم. ولی چون دوستم بود دلم نیومد باهاش سرد خداحافظی کنم.
وسایلش رو جمع کرد و رفت. غروب که شوهرم اومد اصلا سراغش رو نگرفت.
زندگیمون دوباره به حالت قبل برگشت. دخترام خیلی بابایی بودن و این مدت خیلی ازشون دور شده بود. دوباره با هم گرم شدن و صدای خنده توی خونمون پخش بود.
سه ماه گذشت و شوهرم هر روز به بهانهی اضافه کاری دیر خونه میاومد. وقتی هم که میاومد نه با من کار داشت نه با دختراش. فقط میخوابید.
مدام تلاش داشت ما رو بفرسته مسافرت و خودش نیاد.اما دخترام قبول نمیکردن. میگفتن بدون بابا خوش نمیگذره.
انقدر این روند طول کشید تا بهش مشکوک شدم. یه روز وقتی از خونه بیرون رفت. تعقیبش کردم.
رفت توی یه میوه فروشی و کلی خرید کرد. جلوی در یه خونه ایستاد و در زد و در کمال ناباباوری من دوستم در رو باز کرد و اون داخل رفت
وسط کوچه مونده بودم چی کار کنم. یه حال بدی بود. بغض فشار میاورد ولی ناباوری اجازه نمیداد تبدیلبه اشک بشه.
نفس کشیدنم انگار متوقف شده بود. کاملا بی اراده پشت در خونه رفتم و زنگ رو فشار دادم.
چند لحظهی بعد شوهرمبا زیرشلواری و رکابی در رو باز کرد. با دیدنمن جا خورد. فقط نگاش کردم. صدای دوستم رو شنیدم که میگفت. عزیزم بیا تو غذا یخ کرد.
به زور پرسیدم.عقدش کردی؟ از خجالت سرشو پایین انداخت و گفت موقته.
مسیرمرو سمت خونه کج کردم. رسیدم خونه نگاه دخترام کردم و تازه بغضم ترکید. نمیدونم اون روز اونجا چی شد که شب شوهرمنیومد خونه.
اولش باهاش قهر کردم. فردا شب هم که خواست بیاد نذاشتم و راهش ندادم.
دخترام نمیدونستن چی شده و از رفتار های من شاکی بودن.
بی قراری میکردن و دلشون برای پدرشون تنگ شده بود.
به اصرارشون بعد چهار ماه شامدرست کردم و اومد خونه. همش نگاهش به ساعت بود. تا سفره رو جمع کردیم گفت باید برم.
دخترا رو فرستاد اتاقشون گفت زنش بارداره و میترسه. مجبوره بره پیشش. پرسیدم هنوز موقته. اینبار با لحنی طلبکارانه جوابمو داد. گفت بچهی من تو شکمشه انتظار داری صیغه بمونه
دوست نامردم آنچنان شوهرمرو توی دستش گرفت که دیگه جرات نداشت پیش ما بمونه
الان ۱۵ سال گذشته.
دختر بزرگم ازدواج کرده و دختر کوچیکم نامزد کرده
منتظرم عروسیش رو بگیرن و درخواست طلاق بدم
از من به تمام کسایی که سرگذشتم رو خوندن نصیحت: هیچ وقت هیچ زنی رو برای مهمونی به خونتون راه ندید.
#پایان
#خودکردهراتدبیرنیست
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #دوازدهم
اما چگونه؟...
با این قامت شکسته که نمى توان خیمه وجود حسین را #عمود شد.
با این دل گداخته که نمى توان بر جگر حسین #مرهم گذاشت.
اکنون صاحب عزا تویى....
چگونه به تسلاى حسین برخیزى ؟
نیازى نیست زینب! این را هم حسین خوب مى فهمد.
وقتى #پیکرپاره_پاره_على_اکبر به نزدیکى خیمه ها مى رسد.
و وقتى تو شیون کنان و صیحه زنان خودت را از خیمه بیرون مى اندازى ، وقتى به پهناى صورت اشک مى ریزى
و روى به ناخن مى خراشى ،
وقتى تا رسیدن به پیکر على ، چند بار
زمین مى خورى و برمى خیزى ،
وقتى خودت را به روى پیکر على اکبر مى اندازى ،
#حسین فریاد مى زند که :
_✨زینب را دریابید...
حسینى که خود قامتش در این عزا شکسته است و پشتش دوتا شده است . حسینى که #غم_عالم بر دلش نشسته است وجهان ، پیش چشمان اشکبارش تیره و تار شده است .
حسینى که خود بر بلندترین نقطه عزا ایستاده است ، فقط #نگران حال توست و به دیگران #نهیب مى زند که :
_✨زینب را دریابید. هم الان است که قالب تهى کند و کبوتر جان از نفس
تنش بگریزد.
🏴پرتو ششم🏴
خانمى شده بودى تمام و #کمال . و #سالارى بى مثل و نظیر.
آوازه #فضل و کمال و #زهد و #عرفان و #عفت و #عبادت و #تهجد تو در تمام عالم اسلام پیچیده بود.
آنقدر که نام ✨ #زینب✨ از شدت اشتهار، مکتوم مانده بود و اختصاص و انحصار لقبها بود که تو را معرفى مى کرد.
لزومى نداشت نام زینب را کسى بر زبان بیاورد...
اگر کسى مى گفت: عالمه ،
اگر کسى مى گفت عارفه ،
اگر کسى مى گفت فاضله ،
اگر کسى مى گفت کامله ،
همه ذهنها #تو را نشان مى کرد...
و چشم همه دلها به سوى تو برمى گشت.
تجلى گونه گون صفتهاى تو چون #صدف ، گوهر ذاتت را در میان گرفته بود و پوشانده بود.
کسى نمى گفت ✨زینب.... ✨
همه مى گفتند: #زاهده ، #عابده، #عفیفه ، #قانته ، #قائمه ، #صائمه ، #متهجده ، #شریفه ، #موثقه ، #مکرمه.
این #لقبها برازنده هیچ کس جز تو نبود که هیچ کس واجد این صفات ، در حد و اندازه تو نبود....
نظیر نداشتى و دست هیچ معرفتى به کنه ذات تو نمى رسید.
القابى مثل :
✨محبوبۀ المصطفى و نائبۀ الزهرا،✨
اتصال تو را به خاندان وحى تاکید مى کرد،...
اما صفات دیگر، جز تو مجرا و مجلایى نمى یافتند.
✨امینۀ الله را جز تو کسى دیگر نمى توانست حمل کند.
بعد از شهادت زهرا، تشریف (ولیه االله ) جز تو برازنده قامت دیگرى نبود....
ندیده بودند مردم...
در #تاریخ و پیشینه و مخیله خود هم کسى مثل تو را نمى یافتند...
جز #مادرت_زهرا که #پدید_آورنده تو
بود و #مربى تو.
از این روى ، تو را #صدیقه_صغرى مى گفتند و #عصمت_صغرى...
که فاصله و منزلت میان معلم و شاگرد، مادر و دختر
و باغبان و گل ،
معلوم باشد و محفوظ بماند.
اما در میان همه این القاب و کنیه ها و صفات ، اشتهار تو به #عقیله_بنى_هاشم و #عقیله_عرب، بیشتر بود...
که تو عزیز خاندان خود بودى و #عزت هیچ دخترى به پاى عزت تو نمى رسید.
و چنین یوسفى را اگر از شرق تا غرب عالم ، خواستار و طالب نباشند، غیر طبیعى است...
و طبیعى است اگر طالبان وخواستگاران ، به بضاعت وجودى خویش ننگرند و فقط چشم به #عظمت مطلوب بدوزند.
مى آمدند، #همه_گونه مردم مى آمدند،...
ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #سیزدهم
مى آمدند، #همه_گونه مردم مى آمدند،... از مهترین قبایل #اشراف تا کهترین مردم اطراف و اکناف .
و همه تو را از #على ، طلب مى کردند و دست تمنا درازتر از پاى طلب بازمى گشتند....
پست ترین و فرومایه ترین آنها، #اشعث_بن_قیس_کندى بود.
همان که در سال دهم هجرت ایمان آورد، اما بعد از ارتحال رسول ، آشکارا #مرتد شد و تا ابوبکر بر او چیره نشد، ایمان
#مجدد نیاورد.
ابوبکر پس از این پیروزى ، #خواهرنابینایش را به او داد و او دو فرزند براى اشعث به ارمغان آورد.
یکى #اسماء که #زهر در جام برادرت #حسن ریخت و او را به شهادت رساند... و دیگرى #محمد که اکنون در لشگر #عمرسعد، مقابل برادر تو ایستاده است.
هرچه از پدرت ، کلام رد و تلخ مى شنید، رها نمى کرد.
گویى در نفس این طلب ، تشخصى براى خود مى جست.
بار آخر در مسجد بود که ماجرا را پیش کشید، در پیش چشم دیگران.
و #على برآشفته و غضب آلود فریاد کشید:
_✨ابوبکر تو را به اشتباه انداخته است اى پسر بافنده ! به خدا اگر بار دیگر نام دختر من بر #زبان_نامحرم_تو جارى شود و #گوش_نامحرم_دیگران بشنود، از شمشیرم پاسخ خواهى گرفت.✋
این غریو غیرت الله، او را خفه کرد و دیگران را هم سر جایشان نشاند.
اما یک خواستگار بود که با همه دیگران فرق مى کرد و او✨ #عبداالله،✨ پسر #جعفر_طیار شهید مؤته بود، مشهور به بحر جود و دریاى سخاوت .
هم #فرزندشهیدى با آن مقام و عظمت بود و هم #پسرعمو و از افتخارات بنى هاشم.
پیامبر اکرم بارها در حضور امیر مؤ منان و او و دیگران گفته بود:
_✨دختران ما براى پسران ماو پسران ما براى دختران ما.
و این کلام پیامبر، پروانه خوبى بود براى طلب کردن #شمع خانه #على.
اما #عبداالله #شرم مى کرد از طرح ماجرا.....
نگاه کردن به #ابهت چشمهاى على و #خواستگارى کردن دختر او کار آسانى نبود...
هرچند که خواستگار، #عبداالله_جعفر، برادر زاده على باشد و نزدیکترین کس به خاندان پیامبر.
عاقبت کسى را #واسطه کرد که این پیام را به گوش على برساند و این مهم را از او طلب کند....
#ریش_سپید واسطه ، #متوسل شده بود به همان #کلام_پیامبر که پیامبر با اشاره به فرزندان جعفر فرموده است :
_✨دختران ما از آن پسران ما و پسران ما از آن دختران ما.
و براى برانگیختن #عاطفه_على ، گفته بود:
_✨در مهر هم اگر صلاح بدانید، تبعیت کنیم از مهریه صدیقه کبرى سلام االله علیها.
ازدواج اما براى تو مقوله اى نبود مثل دیگر دختران.
تو را فقط یک #انگیزه ، حیات مى بخشید و یک #بهانه زنده نگاه مى داشت و آن #حسین بود.
فقط گفتى :
_✨به این شرط که ازدواج ، مرا از حسینم جدا نکند.
گفتند: _✨نمى کند.
گفتى :
_✨اقامت در هر دیار که حسین اقامت مى کند.
گفتند:_✨قبول.
گفتى :
_✨به هر سفر که حسین رفت ، من با او همراه و همسفر باشم.
گفتند:_✨قبول.
گفتى :_✨قبول.💖
و على گفت :
_✨ #قبول_حضرت_حق.
پیش و بیش از همه ، #فقرا و #مساکین شهر از این خبر، #مطلع و #مسرور شدند....
ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #چہاردهم
#فقرا و #مساکین شهر از این خبر، #مطلع و #مسرور شدند....
چرا که #عطرولیمه_ازدواج_تو، اول سحورى در خانه آنها را نواخت....
و پس از آن ، دیگران و دیگران آمدند و این ازدواج مبارك را تهنیت گفتند.
#دو_نوجوانى که اکنون به سوى تو پیش مى آیند، ثمره همین ازداوجند...
گرچه از مقام حسین مى آیند،
اما ماءیوس و خسته و دلشکسته اند.
هر دو یلى شده اند براى خودشان.به شاخه هاى شمشاد مى مانند.
هیچگاه به دید فروشنده ، اینسان به آنها نگاه نکرده بودى....
چه بزرگ شده اند،
چه قد کشیده اند،
چه به کمال رسیده اند.
جان مى دهند براى #قربانى کردن پیش پاى #حسین ،
براى #بازپس_دادن_به_خدا.
براى #عرضه در بازار عشق.
علت خستگى و شکستگى شان را مى دانى...
حسین به آنها #رخصت میدان رفتن #نداده است.
از صبح، بى تاب و قرار بوده اند و مکرر پاسخ #منفى شنیده اند...
#پیش از #على_اکبر، بار سفر بسته اند اما امام پروانه پرواز را به على اکبر داده است...
و این آنها را #بى_تاب_تر کرده است.
علت بى تابى شان را مى دانى اما آب در دلت تکان نمى خورد.
مى دانى که قرار نیست اینها دنیاى پس از حسین را ببینند.
و ترتیب و توالى رفتن هم مثل همه ظرائف دیگر، پیش از این در لوح محفوظ رقم خورده است.
لوحى که پیش چشم توست.
اصلا اگر بنا بر فدیه کردن نبود، غرض از زادن چه بود؟
اینهمه سال ، پاى دو گل نشسته اى تا به محبوبت #هدیه اش کنى . همه آن رنجها براى امروز سپرى شده است و حالا مگر مى شود که نشود.
در #مدینه هم وقتى #قصد حسین از سفر، به گوش تو رسید،
این دو در شهر #نبودند،...
اما معطلشان نشدى.... مى دانستى که هر کجا باشند، #نهم_محرم ، جایشان در #کربلاست!
بى درنگ از #عبداالله خداحافظى کردى و به خانه #حسین درآمدى.
#بهانه زیستن پدید آمده بود،
و یک لحظه بیشتر با حسین زیستن غنیمت بود.
هر دو وقتى در منزلى بین راه ، به کاروان #رسیدند و تو را از دیدارشان متعجب ندیدند، #شگفت_زده شدند.
گمان مى کردند که تو را ناگهان #غافلگیر خواهند کرد و بهت و حیرتت را بر خواهند انگیخت...
اما وقتى در نگاه وتبسم تو جز آرامش نیافتند، با تعجب پرسیدند:
_✨مگر از آمدن ما خبر داشتید؟
و تو گفتى :
_✨شما براى همین روزها به دنیا آمده بودید. مگر مى شد #امام من جایى باشد و #عون و #محمد من جاى دیگر؟
این روزها باید جاده همه عشقهاى من به یک نقطه #منتهى شود. بدون شما دوپاره تن این ماجرا چگونه ممکن مى شد؟
اکنون هر دو #بغض کرده و لب برچیده آمده اند که :
_✨مادر! امام رخصت میدان نمى دهد. کارى بکن.
تو مى گویى :
_✨عزیزان ! پاى مرا به میان نکشید.
محمد مى گوید:
_✨چرا مادر؟ تو #خواهر امامى ! #عزیزترین محبوب اویى.
و تو مى گویى :
_✨به همین دلیل نباید پاى مرا به میان کشید. نمى خواهم امام گمان کند که #من شما را راهى میدان کرده ام . نمى خواهم امام گمان کند که #من دارم عزیزانم را فدایش مى کنم . گمان کند که #من بیشتر از شما #شائقم به این ماجرا.
گمان کند... چه مى گویم . او اما م است ،
در وادى #معرفت او گمان راه ندارد. او چون آینه همه دلها را مى بیند و همه نیتها را مى خواند.
اما...اما من اینگونه #دلخوشترم . این دلخوشى را از مادرتان دریغ نکنید.
عون مى گوید:
_✨امر، امر شماست مادر! اما اگر چاره اى جز این نباشد چه ؟ ما همه #تلاشمان را کردیم . پیداست که امام نمى خواهد شما را #داغدار ببیند. #اندوه شما را #تاب نمى آورند. این را #آشکارا از #نگاهشان مى شود فهمید.
محمد مى گوید:
_✨ماندن بیش از این قابل تحمل نیست مادر! دست ما و دامنت!
تو چشم به #آسمان مى دوزى...
ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #پانزدهم
تو چشم به #آسمان مى دوزى...
قامت دو نوجوانت را دوره مى کنى و مى گویى :
_✨ #رمز این کار را به شما مى گویم تا ببینم #خودتان چه مى کنید.
عون و محمد هر دو با #تعجب مى پرسند:
_✨رمز؟!
و تو مى گویى :
_✨آرى، قفل رضایت امام به رمز این کلام ،گشوده مى شود. بروید، بروید و امام را به #مادرش_فاطمه_زهرا
#قسم بدهید. همین... به #مقصود مى رسید...اما...
هر دو با هم مى گویند:
_✨اما چه مادر؟
#بغضت را فرو مى خورى و مى گویى :
_✨ #غبطه مى خورم به حالتان . در آن سوى هستى ، جاى مرا پیش #حسین خالى کنید.... و از #خداى_حسین ، آمدن و پیوستنم را بخواهید.
هر دو نگاهشان را به حلقه اشک چشمهاى تو مى دوزند و پاهایشان #سست مى شود براى رفتن...
مادرانه تشر مى زنى :
_✨بروید دیگر، چرا ایستاده اید؟!
چند قدمى که مى روند، صدا مى زنى:
_✨راستى!
و سرهاى هر دو بر مى گردد.
سعى مى کنى محکم و آمرانه سخن بگویى:
_✨همین #وداعمان باشد. برنگردید براى وداع با من ، پیش چشم حسین.
و بر مى گردى...
و خودت را به درون خیمه مى اندازى و تازه نفس اجازه مى یابد براى رها شدن و #بغض مجال پیدا مى کند براى ترکیدن و اشک راه مى گشاید براى آمدن.
چقدر به گریه مى گذرد؟
از کجا بدانى ؟
فقط وقتى طنین #فریاد_عون به #رجز در میدان مى پیچید،...
به خودت مى آیى و مى فهمى که کلام #رمز، کار خودش را کرده است و پروانه شهادت از سوى امام صادر شده است.
شاید این #اولین_بار باشد که صداى فریاد عون را مى شنوى...
از آنجا که همیشه با تو و دیگران ، آرام و به مهر سخن مى گفته....
نمى توانستى تصور کنى که ذخیره و ظرفیتى از فریاد هم در حنجره داشته باشد.
#فریادش ، دل تو را که از خودى و مادرى، مى لرزاند، چه رسد به دشمن که پیش روى او ایستاده است:
_✨آهاى دشمن ! اگر مرا نمى شناسید، بشناسید! این منم فرزند جعفر طیار، شهید #صادقى که بر تارك بهشت مى درخشید و با بالهاى سبزش در فردوس پرواز مى کند. و در روز حشر چه افتخارى برتر از این ؟!
#ذوق مى کنى از اینهمه #استوارى و #صلابت و این اشک که مى خواهد از پشت پلکها سر ریز شود، #اشک_شوق است....
اما اشک و شیون و آه ، همان چیزهایى هستند که در این لحظات نباید خودى نشان دهند.
حتى بنا ندارى پا را از خیمه بیرون بگذارى .
آن هنگام که بر تل پشت خیمه ها مى رفتى و حسین و میدان را نظاره مى کردى ، فرزند تو در میدان نبود.
اکنون از خیمه درآمدن و در پیش چشم حسین ظاهر شدن یعنى به رخ کشیدن این دو هدیه کوچک.
و این دو گل نورسته چه #قابل دارد پیش #پاى_حسین!
اگر همه جوانان عالم از آن تو بود، #همه را فداى یک نگاه حسین مى کردى و عذر مى خواستى .
اکنون #شرم از این دو هدیه کوچک، کافیست تا تلاقى نگاه تو را با حسین پرهیز دهد....
ادامه دارد
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g