لجبازی کاملا دو طرفه است. یک طرف آن کودک است و یک طرف دیگر، پدر و مادری که خودشان را در حد کودک پایین می آورند و بحث و لجبازی را ادامه می دهند. به جای لجبازی با کودک، سعی کنید او را از طریق بازی یا انجام یک فعالیت شاد و مفرح به کاری که می خواهید انجام دهد، ترغیب کنید.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
آغوش مادر، رحم دوم
آغوش مادر براى نوزاد مكان بسيار مهمی است. نوزاد بيشتر از آنكه به شير نياز داشته باشد به آغوش مادر نياز دارد. البته شير مادر تنها غذايی است كه می تواند مصرف كند؛ غذايى كه به آسانى در دسترس دارد.
اما وقتى در آغوش مادر قرار می گيرد، از احساس كردن گرما و بوى بدن مادر و شنيدن صداى قلب او كه برايش آشناست و از دنياى قبلى اش در رحم مادر خبر می دهد آرامش پيدا می کند و به علت اين شباهت هاست كه آغوش مادر را رحم دوم می نامند.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
28.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#همسرداری #زناشویی
مردهای واقعی همه زیر پوش ها سوراخ 🤣خوش به حال اونایی که خلوتشون از جلوتشون قشنگ تره
باطنشون از ظاهرشون قشنگ تره ...
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
خوشبختی یعنی:
واقف بودن به اینکه
هر چه داریم از رحمت خداست...
وهرچه نداریم ازحکمت خدا...
احساس خوشبختی یعنی همین
خوشبختی رسیدن به خواسته ها نیست
بلکه لذت بردن از داشته هاست...
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#هردوبدانیم
✅ازدواج یعنی ..
🔮زندگی مشترک ، ظرف شستن مشترک ،ناهارو شام مشترک ،غم و شادی مشترک،پولداری و بی پولی مشترک و..
🔮ازدواج یعنی وقتی دعوا کردید جای خوابتون را جدا نکنید✨
🔮ازدواج یعنی نیازهای همسرت را بدونی✨
⛔️اگر نیاز جنسی داره نخوای قبلش باج بگیری
⛔️اگر نزدیک سیکل ماهیانه اش هست درکش کنی ⚠️
🔮ازدواج یعنی اگر خانم خونه شاغله نگه پول منه و بخواد روی سر همسرش منت بذاره❗️
اگه اینارو بلد نیستید ازدواج نکنید‼️
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
اگر فردا آخرین روز دنیا باشد،
تمام خطوط تلفن دنیا پر میشود از جمله هایی مانند: همیشه دوستت داشتم، هیچ وقت نتوانستم بگویم دوستت دارم، مرا ببخش و…
هزاران نفر برای دیدن کسی که دوست دارند، حاضر هستند کل دارایی شان را بدهند، برای اینکه وقت دیدن طرفشان را لحظه ای داشته باشند...
ای کاش به جای لج بازی و غرور بیجا، لحظه ای را با عشق سپری میکردیم...
ایکاش هر روز، روز آخر بود، تا ما انسان ها قدر لحظات زندگی را میفهمیدیم، و قدر یکدیگر را میدانستیم...
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#آقایان_بدانند
✍ زن، ستونِ خانه است
اگر مراقب نباشید؛ناگهان فرو میریزد!
شب که خسته از مشغلههای روز، به خانه برمیگردید
به چشم خواهید دید که باز هم مثل همیشه، همه چیز مرتب است
و سرجای خودش ؛جز یک چیز....
زندگی رنگ ندارد، عطـر ندارد!
و غبار عادت راه نفس خانه را بند آورده است.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
🍃♥️🍃پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :
🧒كودكان را به خاطر پنج چیز دوست میدارم ☘🌸
♦️اول آنكه بسیار می گِریند ،
♦️دوم آنكه با خاك بازى می كنند،
♦️سوم آنكه دعوا كردن آنان همراه با كینه نیست؛
♦️چهارم آنكه چیزى براى فردا ذخیره نمى كنند،
♦️پنجم آنكه می سازند و سپس، خراب می كنند (دلبستگى ندارند) .
📚 مواعظ العددیّه ، ص ۲۵۹.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#سلامت_روان
🔶کمالگرایی از کجا در ما شکل گرفت؟
۱. کودکی ناامن:
پدر و مادر ۱۹ را حساب نمیکند، میگوید باید ۲۰ بگیری.
کودک مدام با این جملات مواجه میشود:
"تو دست و پا چلفتی هستی"
"بچه فلانی رو نگاه کن! تو به درد نخوری"
سیستم آموزشی ما چه در مدرسه چه دانشگاه، نمیگوید مقایسه نکن!
۲. یادگیری از اجتماع و محیط:
محیط میگوید باید چنین هیکلی داشته باشی.
باید زیبا و بینقص باشی.
باید این شکلی لباس بپوشی.
فلانی را نگاه کن! باید این مدلی باشی.
۳. انتظارات بالای خانواده:
اینهمه خرجت کردیم..توقع داریم..باید پزشکی قبول شی، باید فلانجا کار کنی.
انرژی زیادی را صرف گیر دادن میکنند.
۴. فرهنگ بت ساز:
در چنین فرهنگ، آدمها یا شیطان هستند یا بتی برای پرستیدن.
وسط نداریم..خاکستری نداریم..امکان ندارد بگوییم یکی ۴ تا خوبی دارد دو تا بدی و بقیه قبول کنند..نقص داری؟ حذف!
این فرهنگ آدمها را به تله کمالگرایی میاندازد.
۵. شرکتهای تبلیغاتی و رسانه ها:
همیشه میخواهند یک آدم بینقص بسازند، خصوصا در حوزه زیبایی.
۶. شبکههای اجتماعی:
استاندارها را میبرند بالاتر.
فقط خوشیها را به اشتراک میگذارند..هرگز از غمها، شکستها و گریهها، تصویری نمیگذارند.
چقدر در شبکه های اجتماعی زمان میگذارید؟
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#تربیت_فرزند
والدین باید نیمی ازگفتاركودک را در۲سالگی متوجه شوند،
در۳سالگی حدود سهچهارم آنرا بفهمند
در۴سالگی باید تقریباً بطوركامل فهمیده شود
اگرگفتار كودک نسبت به سنش قابلفهم نباشد،
بایدتوسط متخصص بررسی شود.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
✍🏻اگر جزو کسانی هستید که مهارت ابراز محبت را ندارند، هر از گاهی از راههای عمومیتر و مطمئنتر برای ابراز محبت استفاده کنید.
🔸مثلا گل بخرید یا پیامکهای عاشقانهای که به دستتان میرسد را گزینش کنید و برای نامزد یا همسرتان بفرستید.
👌🏻وقتی مرد به مناسبتهای مختلف به نامزد یا همسرش هدیه میدهد، از یک سو علاقهی خود را ابراز میکند و از سوی دیگر محبت طرف مقابل را به سوی خود جلب میکند.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
ی دور بریم اصلا همین آرش خان، همچین خودش رو واسه تو به آب و آتیش میزد من گفتم دیگه اگه خودش رو واست
ادامه رمان سیم خاردار نفس⚘
#پارت101
یک هفته گذشت، ولی خبری نشد. کلاس هارا هم یه خط در میان میآمد و احساس می کردم عجله دارد که زود برود.
وقتی با مادر صحبت کردم و از نگرانیهایم گفتم، گفت:
– میتونی باهاش صحبت کنی و دلیل کارهاش رو بپرسی.
ولی یه وقت از روی عجز صحبت نکنی با غرور صحبت کن و تاکید کن که نگران شدم احساس کردم حالتون زیاد خوب نیست. اصلا هم به مسئله ی خواستگاری اشاره نکن.
البته سعیده نظر دیگری داشت، می گفت:
– توام خودت رو بیشتر از اون بگیر و اصلا ولش کن و بی خیالش بشو. ولی با نگرانیام چه میکردم. یادم است، وقتی من دو روز دانشگاه نیامدم.او به هر طریقی که می توانست از من خبر گرفت، باورم نمیشد کسی که آنقدرحرف از دلتنگی می زد الان در این حد پر تحمل شده باشد. حتما اتفاقی افتاده است.
از طرفی دلم هم برایش خیلی تنگ شده بود.
وقتی غمگین می دیدمش جگرم کباب می شد. گرچه از دستش ناراحت بودم ولی خودم را دلداری میدادم که حتما از طرف خانوادهاش تحت فشاراست.
وقتی در محوطه دیدمش درحال صحبت کردن با گوشیاش بود. اخم هایش در هم بودو انگار چیزی را توضیح می داد.
اینجا نمیشد حرف بزنیم.
گوشیام را برداشتم و نوشتم:
–سلام. میشه بعد از کلاس بیایید جای همیشگی حرف بزنیم.
از دور نگاهش می کردم تا عکس العملش را ببینم.
وقتی مکالمهاش تمام شد متوجه پیامم شد. بعد از خواندنش، دستش را عصبی داخل موهاش بُرد و نشست روی جدول کنار باغچه و چشم دوخت به گوشیاش.
کارهایش نگران ترم می کرد.
دیدم چیزی تایپ می کند. به دقیقه نکشید که پیامش امد.
سلام. حالتون خوبه؟ واقعا شرمنده ام، میشه خواهش کنم بزارید برای بعد؟
با خواندن پیامش استرس گرفتم، کلی فکرو خیال، تا دندان مسلح به ذهنم هجوم آوردند. پس واقعا اتفاقی افتاده، چون آرش همیشه از خدا می خواست که با هم حرف بزنیم. یعنی چه شده است؟
فکرو خیال را با بلند شدنم خلع سلاح کردم. باید حرف میزدیم. مطمئن بودم ناراحتیاش به من مربوط میشود. دیگر کلاس برایم مهم نبود. نمیتوانستم صبر کنم.
به طرفش راه افتادم، قلبم تند تند میزد و پاهایم برای حرکت کردن سنگین شده بودند.
همانجا نشسته بود. انگار او هم توان بلند شدن نداشت.
سرش را تکیه داده بود به دست چپش که به صورت قائم روی زانویش قرار داشت و انگشتهایش داخل موهای پر پشت سرش محو شده بودند.
گوشیاش دست راستش بودو انگار مطلبی رابالاو پایین می کردو می خواند.
کفشهایم اسپرت بودندو متوجه صدای پایم نشد ولی به خاطر آفتابی بودن هوا، سا یه ی درازم جلوتر از خودم نمود پیدا کرد.
سرش را بالا آورد تا ببیند سایه متعلق به کیست.
با دیدنم جا خورد و بلند شدو سلام کردو سرش را پایین انداخت.
آرام جواب سلامش را دادم و گفتم:
– می خوام باهاتون حرف بزنم.
با دست اشاره کردبه طرف سالن دانشگاه و گفت:
– الان که کلاس...
حرفش را بریدم و جدی گفتم:
–اونقدر نگرانتون هستم که نمی تونم تا بعد از کلاس صبر کنم.
کیفش را در دستهایش جابجا کردو گفت: –حالا بریم سر کلاس بعدا حرف می زنیم.
بعدهم پا کج کرد به طرف سالن که برود. با دو انگشتم دستگیره ی کیفش را گرفتم طوری که با دستش تماس نداشته باشم.
– لطفا الان. چون می ترسم بعد از کلاس مثل بقیه ی روزها زود بزارید برید.
نگاهی به دستم انداخت و غمگین گفت:
– باشه میام. شما جلوتر برید من میام. یه وقت براتون بد میشه بچه ها مارو با هم ببینند. از حرفش قلبم تکان خورد، نکند همه چیز تمام شده باشد. سعی کردم به خودم مسلط باشم.
دسته ی کیفش را رها کردم و عمیق نگاهش کردم. لبخندی زدو گفت:
– مطمئن باشید میام. من زیر حرفم نمیزنم.
از لبخندش جان گرفتم و گفتم:
–اینم یه دلیل دیگه.
چشم از چهره متعجبش برداشتم وبه طرف بوستان پشت دانشگاه راه افتادم.
کمی طول کشید که بیاید با خودم فکر می کردم آدم اگر بخواهد می تواند خصلت های خوب دیگران را پیدا کند، پس زیاد هم سخت نیست. اینطوری شاید خصلتهای بد دیگران برایمان کم رنگتر شود.
با صدای خش دارش که برای من قشنگ ترین آهنگ بود به خودم امدم.
–ببخشید که دیر کردم تلفنم زنگ خورد نمیشد جواب ندم و بعد
با فاصله کنارم نشست.
سرش پایین بود دیگر مثل قبل نگاهم نمی کرد. مدام نگاهش را می دزدید.
آنقدر نگاهش کردم که بالاخره سرش را بالا آوردو گفت:
– من از شما خیلی شرمنده ام باید زودتر براتون توضیح می دادم که نگران نشید.
ولی هر روز با خودم می گفتم شاید فردا اوضاع درست بشه و نیازی نباشه از این مشکلات حرفی بزنم. ولی نشدو این فردا فردا کردنا تقریبا یه هفته طول کشید...
از حرف هایش نگران تر شدم و گفتم:
– میشه زودتر بگید چی شده؟
ــ راستش اون روز که از خونه شما امدیم مامانم به کیارش، برادرم و خانمش زنگ زد که بیان و باهاشون صحبت کنه.
برادرم تقریبا تو جریان بود.
ولی بازم بعد از این که با همسرش امد. مامان براشون همه چیز رو موبه مو تعریف کرد.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️