هر دو بخوانیم
🔵 چرا درایران طلاق عاطفی ومحضری بالاست؟؟
♦️چون مردان ایرانی " زن فقیر "
و بسیاری از زنان " شوهر فقیر" هستند!!!
✅ بسیاری از مادران ایرانی دخترانشان را برای خانه داری تربیت میکنند، نه برای یار و همسر شدن.
این مادران غافلند از اینکه دامادشان اول همدل و همسر میخواهد نه آشپز !!
غذا را میتوان از بیرون خرید ولی دلدار را نه!
✅ یا پسرانشان را جوری تربیت میکنند که عاقبتش " شوهر فقیری" عروسشان است . ماشین دارد ، خانه دارد ، طلا میخرد ولی همدم نیست ، شانه ای برای گریه کردن نیست .
✅ همسری که چند نوع قندان در جهیزیه اش است و همه همیشه شسته و مرتب هستند و پر از قند، ولی یک چای دم عصر با همسرش نمیخورد
.
جالب است بعضی ها برای شکستن این قندان بلامصرف ناراحت هم میشوند .
بگذار بشکند
دیگی که برای من نجوشد . . .
✅ خش دل همسر مهمتر است یا خش روی ماشین؟
واقعا ماشینی که مواظبش باشی خانمت درب آن را محکم به هم نزند
ولی در عوض دلش را در آن میشکنی به درد چه میخورد؟
✅ اگر زد ضبطش را خراب کرد
بگو فدای سرت عزیزم
اگر سوارش شد و کوبید به دیوار
به محض اینکه شنیدی بگو
خودت سالمی؟
بگو فدای سرت .
میدانی چرا؟
چون همسرت است ،
یعنی
✔️ فرم دیگری از خودت است
✅ لباسی که برای همسرت نپوشی تا شاد شود به درد چه میخورد ؟
اگر همسرت زیبایی و خوش تیپی تو را دوست دارد، چرا معطلی؟
🔸دوستی برای مشاوره نزد من آمده بود و گله میکرد از همسرش.
🔵میگفت در مجلسی خانوادگی بودیم و همسرم با اینکه جوانترین بود لباسش شبیه مسن ترین فرد بود!!
گفتم شاید جلو جمع خواسته سنگین باشد . گفت در خانه بدتر است .
✅ چقدر بد است مرد یا زن در خانه بسته به شغل مثلا بوی گازوئیل بدهد یا سر کله اش از تدریس گچی باشد یا همیشه بوی قرمه سبزی بدهد .
نه ادکلنی
نه کنار هم نشستنی
نه درک احساسات طرف مقابل . . .
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
درددلاعضا
عقداجباری
یک روز غروب میومدم خونه که دیدم زنعمو و دخترعمو ها وعمه هام خونمونن.
سلامی دادم و تعجب کردم چی میخوان
که با لفظ سلام عروس گلم از زبون زنعموم شصتم خبر دار شد.
همونجور عقب عقب برگشتم رفتم بیرون....
در حقیقت قبل عموم اینا یه خانواده پولدار از تهران اومده بودن خواستگاری من. ما شهرستانی بودیم
و من فکر میکردم با وجود این خواستگار
دیگه لازم به نگرانی نیست و من خوشبخت میشم اما حالا....
اما حالا مطمئن بودم کسی به عمو اینا نه نمیگه خصوصا که حالا پسر عموم توی یه شرکت خوب کار میکرد.
ولی من پسره رو دیده بودم صحبت کرده بودیم و قرار بود جواب بدیم.
پسر خوشتیپ و تحصیل کرده
و من دیپلم و ساده...
مامانم زنگ زد گوشیم و مجبور شدم برگردم خونه
زنعمو رفته بود اما
وقتی خانواده اون پسره که اسمش هم سامان بود زنگ زدند
در کمال ناباوری جواب رد دادن
و بدون اینکه نظر منو بپرسند
به پسرعمو جواب مثبت...
روزها کارم گریه بود.
کسی هم توجه نمیکرد
بلکه جهیزیه هم از لج من بدون اینکه منو ببرن میخریدن
کم کم روز عقد فرا رسید.
و چشممو باز کردم دیدم بالای سرم قند میسابیدن
پرسیدن عروس خانم وکیلم
بار اول و دوم
ونهایتا سوم
باز هم جواب ندادم....
با چشم غره پدرم مواجه شدم
و بلند گفتم با درخواست واجبار پدر مادرم بله
سکوت عجیبی جمع رو گرفته بود
پدرم عصبانی بود و چشماش وحشتناک شده بود.
صدای مهربون عاقد رو شنیدم که میگفت دخترم پدر و مادر هیچ وقت بد بچه شون رو نمیخوان...
تو الان جوونی بعدا میفهمی که چرا بهت سخت گرفتند ولی به هرحال عقد اجباری جاری نمیشه
پسرعموم(جواد) آروم و سربه زیر از صندلی کنارم بلند شد و گفت مهم رضایت دختر عمو هست
و آهسته رفت
خانوداه عموم خیلی محجبه و با ایمان بودن
کسی چیزی نگفت
شرمنده نگاه عموم کردم لبخند تلخ اما مهربونی زد و گفت دخترم خوشبخت باشی
و با زنعمو و دختر عموهام رفتند...
پدرم اومد و دستشو بلند کرد که عاقد گفت نه و دست پدرم و گرفت و رفتند بیرون، عاقد سعی داشت پدرمو آروم کنه.
طاقت نگاه های سنگین مادر و بردارم رو نداشتم
بلند شدم و آهسته و اشک ریزون رفتم سمت خونمون.
مدتی گذشت خانواده سامان که از فامیل های خیلی دور ما بودند
شنیدند عقد بهم خورده و مجدد تماس گرفتند
ومن خیلی خوشحال
با پدرم که مطرح شد مخالفت کرد اما اینبار کوتاه نیومدم
و پدرم هم که از اونموقع دلخور بود و سنگین
گفت هرجور خودت میدونی میدونم اصرار کنم آبرومون رو مثل سری قبل میبری
باشه آرزوی خوشبختی برات میکنم چون دخترمی
خدا نکنه یه روز بیاد با چشم اشکی برگردی.
باورم نمیشد الکی الکی همه چی جور شد و برای بار دوم سر سفره عقد نشستم
و بار سوم با اجازه پدرو مادرم بله رو دادم😊
چند ماه بود عقد بودیم و قرار بود بعد یکسال بریم تهران.
توی این دوسه ماه متوجه اخلاقای تند سامان شدم
خانواده مذهبی نداشتند و منم مجبور شدم چادرمو به اصرار سامان کنار بذارم.
چند باری توسط خواهرای شوهرم تحقیر شدم که شهرستانی و یکم به خودت برس!
فهمیدم آواز دهل از دور خوش است. به هر حال
با سامان رفتیم تهران و خونه بزرگی رو نشونم داد مثل رویا بود
اما بخاطر جهیزیه کمی که گوشه خونه رو هم پر نمیکرد بازم سرکوفت خوردم.
سامان سیگاری بود اینو بعد ها متوجه شدم
با دوستاش میرفتند مسافرتهای خارج اما من اهمیتی براش نداشتم.
قانع بودم اما دلم برای فضای گرم خونمون پر میزد.
یکبار با سامان توی شهرستان داشتیم خرید میکردیم که پسر عموم روبا یه خانم محجبه توی طلافروشی دیدم.
یه آقا هم همراهشون بود
جواد خیلی متین و مودب بود و نظر خانم رو میپرسید و...
کلی دلم شکست
ولی سامان خود رأی و مغرور بود.
یکروز رفته بودیم تهران برای چیدن جهاز.
مادرم بنده خدا کلی کار کرد وذوق میکرد
متوجه شدم تلفن سامان زنگ خورد
با لحن بچگانه ای باتلفن صحبت میکرد!
من تظاهر کردم نشنیدم
اما یهو خداحافظی کرد و رفت
من سریع پشت سرش راه افتادم و دیدم رفت داخل کافی شاپ سر کوچه.
یه دختر خیلی زیبا هم رو به روش نشسته بود. طاقت نیوردم
رفتم داخل ومحکم کوبیدم روی میز
سامان پرسید اینجا چه غلطی میکنی؟!
گفتم معرفی نمیکنی؟
دختره گفت چی میگی خانم شما کی هستی
گفتم تو خفه شو
و سیلی محکمی که به صورتم خورد از طرف سامان.
بعدها متوجه شدم این خانم از پولدارترین دخترای تهران
و منبع درآمدی برای سامان بود که من خراب کردم!
با چشمای اشکی برگشتم خونه پدرم
پدرم اصلا به روم نیورد گفت دخترم به خونه خودت خوش اومدی مدتها گذشت تا تونستم به حالت اول برگردم مجدد چادر سر کردم
و به خدا نزدیک شدم حالم خوب شده بود اما فکر میکردم اتفاقایی که برام افتاد همش آه جواد بوده...یکسال گذشت
عروسی دختر عموم بودخانواده عموم باز هم با من مهربون بودندجواد رو دیدم که آروم سلام داد
و من بعد جواب سلام ازدواج خودش و خواهرش تبریک گفتم با تعجب گفت من؟!
گفتم خودم پارسال در طلا فروشی دیدم
گف
ت اون خانم دوستم بود به خاطر مشکل مالی نمیتونستند طلا بخرن من سرویسی که پارسال خریده بودم برات رو فرختم اونها دوتا حلقه خریدن و با باقی پولش یه خونه نقلی کرایه کردند.راستش خوشحال شدم فکر میکنم جواد هم فهمید چون گفت دختر عمو اجازه میدید اینبار با رضایت خودت بیایم خواستگاری؟!
پنج سال گذشته و ما توی یه خونه نقلی اما گرم
شادیم من فهمیدم زندگی هایی که رنگ خدا نداره آرامش نداره من توی اون چند وقت شاید آسایش داشتم اما رنگ آرامش رو ندیده بودم.
خدا توی تک تک لحظاتمون هست و ماهرسال نذری میدیم و به نیازمندا کمک میکنیم
یه دختر کوچولو هم داریم😍
خدایا شکرت
"و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا"
و بر خدا توکل کن و همین بس که خدا نگهبان توست
بهخدااعتمادکن
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
تربیت فرزند
روشی که هرگز جواب نمی دهد
تمسخر یا متلک انداختن: والدین تصور می کنند با طعنه زدن به کودک یا متلک انداختن به او می توانند او را به انجام کاری مجبور کنند. اما باید بدانید این روش به هیچ وجه جوب نمی دهد و شاید برعکس، باعث شود تا فرزند در روی شما بایستد و حرفی بزند که موجب ناراحتی بیشتر شما بشود.
اگر انتظار احترام دارید خودتان هم باید به آنها احترام بگذارید.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
پول پرستی
🔸ناله فراوان والدین از سختی زندگی،
🔸نگاه های حسرت آمیز به داشته های دیگران،
🔹تعریف از دارایی های مردم،
🔸گشودن دست نیاز به سوی دیگران و...
این پیام را به فرزند می دهد که پول، حلّال همه مشکلات است و او را به تدریج به سوی پول پرستی می کشاند.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
خانه تان طوری باشد که محیطی دوستانه و امن برای اکتشاف بچه ها باشد. شنیدن همیشگی اصطلاحاتی مثل ” بهش دست نزن” و ” ازش دور شو” می تواند باعث از بین رفتن استقلال شود.
هر چه قدر خانه ی شما برای بازی و اکتشاف بچه ها امن تر باشد کمتر نه می گویید. و هر چه قدر کمتر به او نه بگویید به طور چشمگیری کشمکش های بین شما و او کاهش می یابد.
کودکی که در خانه آزاد است کمتر لجبازی میکند و همکاری بهتری با والدینش خواهد داشت.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
وقتی در جهت رفع نیازهایی کودک میکوشیم او به دنیای پیرامون خود اعتماد می کند و آن را محل امنی می یابد.
اگر می خواهیم کودک نوپا لجباز نشود نیاز داریم محیط او را امن کنیم، نه اینکه وسایل دم دست او باشد و از او بگیریم؛ به عبارت دیگر نباید با انواع منع شدن روبرو شود و مرتب "نکن" و "دست نزن" را بشنود.
فردی که به دنیای اطراف خود و دیگران اعتماد می کند به توانایی های خودش نیز اعتماد می کند و با شما بهتر همراهی می کند....
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
اگر می خواهید کودک مستقلی داشته باشید برای تلاش او احترام قائل شوید.
وقتی تلاش کودک مورد احترام قرار گیرد، کودک جرأت خود را متمرکز می کند تا کار خودش را به پایان برساند.
❌ چقدر طولش میدی تا بند کفشتو ببندی.
✅ میبینم که داری خوب تلاشتو میکنی تا با دقت بند کفشتو ببندی.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
مادری که ساعت ها برای تمیزکردن خانه وقت گذاشته، طبیعی است که با ریختن غذا بر روی فرش توسط کودکش خشمگین شود؛
این مادر ممکن است برچسب شیطنت یا لجبازی را بر رفتار کودکش بچسباند. روی دیگر این سکه کودکی است که بی خبر از همه جا با خشم مادر مواجه می شود و نمی داند به خاطر چه چیز تنبیه می شود.
کودک تنها در پی کشف محیط و استفاده از حواسش بوده و گرچه خشم مادر را درک می کند، اما نمی تواند دلیلی منطقی برای آن پیدا کند.
تا قبل از سه سالگی، رفتارهای بچه ها حتی اگر به خرابکاری منجر شوند، حاصل لجبازی و تلاش برای آسیب زدن به افراد و وسایل نیستند و به همین دلیل است که بچه ها، وقتی کاملا از سر تصادف به کسی یا چیزی آسیب می زنند، انتظار ندارند کسی تنبیه شان کند.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
ترس هیجانی طبیعیست که کودک با استفاده از آن از خطرات دوری کرده فاجعه وقتی روی می دهد که مادر یا پدر خود منشاء ترس فرزند می شود.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
*ای کاش هیچ پدر و مادری، فریب آرامش ظاهری بچهها را نمیخورد. شیطنت و بازیگوشی، راز آرامش بچههاست.*
بچههایی که اهل شیطنتند، دلِ آرامی دارند.
بازیگوشی و فعالیت، زمینۀ آرام شدن در دوران نوجوانی و جوانی را فراهم میکند...
✨امام کاظم علیه السلام:
«بازیگوشی پسر در دوران کودکی پسندیده است، برای این که در بزرگسالی بردبار شود.»
📚میزان الحکمه، ج۶، ص۲۵۷
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
گفتگو در مورد بلوغ جسمی و جنسی را از سنین پایین شروع کنید.
امروزه کودکان با حجم وسیعی از اطلاعات درمورد سکس و ارتباطات در تلویزیون و در اینترنت روبرو هستند، بنابراین همچنان که آنها به بلوغ نزدیک میشوند با بسیاری از نظرات پیشرفته در این حوزه آشنایی دارند. مسئله گفتگو در مورد مسئله بلوغ همچنان یک تکلیف مهم برای والدین باقی مانده است از آنجایی که بیشتر اطلاعات کودک در مورد این قضیه از منابع معتبری نیستند.
منتظر نباشید که کودک شما برای پرسیدن سوالات بی شماری که دارد خودش به سمت شما بیاید که آن روز هرگز نخواهد آمد، مخصوصا اگر کودک شما نمی داند که گفتگو در مورد این موضوع حساس برای شما مطلوب است یا خیر!
به طور ایده آل، به عنوان والدین شما در واقع پیش از این، صحبت در مورد تغییرات بدن در طول بلوغ را شروع کرده اید. از زمان نوباوگی کودکان سوال های زیادی دارند و اکثر بحث های شما احتمالاً در مورد سوالاتی است کودک از شما می پرسد.
مهم است که به سوالات او صادقانه و باز پاسخ دهید همیشه منتظر این نباشید که کودک بحث را شروع کنند
در سن ۸ سالگی آنها باید بدانند که تغییرات هیجانی و فیزیکی همراه با بلوغ کدامند. ممکن است که به نظر کوچک بیایند، اما این مثال را در نظر بگیرید: چیزی حدود ۲ سال بعد دختر شما عادت ماهیانه را تجربه خواهد کرد با صدای پسر شما شروع به کلفت شدن می کند.
زمان گفتگو با دختر یا پسر
در مورد دختران مهم است که قبل از آنکه پریود یا عادت ماهیانه شوند والدین آنها در مورد این قضیه با آنها صحبت کنند. اگر آنها از موضوع مطلع نباشند عادت ماهیانه می تواند برای آنها ترسناک و استرس زا باشد. اکثر دختران هنگام دوازده سیزده سالگی پریود می شوند که تقریبا دو یا دو و نیم سال بعد از شروع بلوغ است. برای برخی این پدیده زودتر شروع میشود حتی در سن ۹ سالگی در حالیکه در برخی دیگر دیرتر است حدود ۱۶ سالگی.
به طور میانگین پسرها کمی دیرتر از دخترها بلوغ را تجربه میکنند تقریبا در بین سنین ۱۰ تا ۱۱ سالگی. آنها ممکن است شروع به رشد جنسی کنند اولین علائم جنسی را تجربه کنند بدون انکه بدن آنها تغییر زیادی کرده باشد. درست مانند یک بزرگسال باید از تغییرات پیش رو آگاهی داشته باشد و آماده باشد، مانند تغییر خانه یا تغییر شغل، کودکان نیز نیاز دارند که در مورد بلوغ و تغییرات پیش روی آن اطلاعات داشته باشند.
چه چیزی بگوییم
هنگام صحبت در مورد بلوغ با فرزندان بسیار مهم است که به او قوت قلب دهید. بلوغ تغییرات زیادی را به همراه دارد بنابراین طبیعی است که کودک احساس نا امنی و تنهایی بکند. اغلب کودکان هنگام ورود به بلوغ احساس نا امنی میکنند، مخصوصا در مورد ظاهرشان، اما گفتن اینکه این تغییرات برای همه هست و اکثر آنها بسیار زشت هستند می تواند به آنها کمک کند. آنها همچنین باید بدانند که زمان این تغییرات در هر فردی متفاوت است، آکنه، تغییرات خلق، جهشهای رشدی و تغییرات هورمونی هر کدام ویژگی ای از رشد و بلوغ هستند که هر کسی آنها را تجربه میکند البته همه در یک زمان نخواهد بود.
به فرزند خود اجازه دهید که بداند هر زمانی که نیاز است شما آماده گفتگو هستید، اما به هر صورت مهم است که شما بحث را شروع کنید. به عنوان والدین وظیفه شما این است که در مورد بلوغ و همچنین احساساتی که همراه آن است، به بحث بنشینید. هم چنین لازم است که در مورد تمامی سوالات ممکن اطلاعات لازم را داشته باشید و جواب سوالاتی که خودتان دارید را نیز بیابید.
اگر هرگونه سوال و یا نگرانی در مورد بلوغ دارد که شما نمی توانید جواب دهید حتما از مشاور یا روانشناس کودک خود بخواهید که به وی کمک کند.
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکته های طلایی رفتار با کودکان و نوجوانان 👇
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند / در ایتا👇
@zojkosdakt
تبلیغات👈
@hosyn405
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج