☔️رمان زیبای #فرار_ازجهنم 🔥☔️
قسمت #چهل_وهفت
من گاو نیستم
.
برگشتم خونه ...
تمام مدت، 🌟جمله احد 🌟توی ذهنم می چرخید ...
#یه_لحظه_به_خودم_اومدم ...
استنلی، اگر واقعا چیزی به اسم شانس وجود نداشته باشه ... یعنی ... .😳😯
👈تمام اتفاقات زندگیم ...
👈آیات ✨قرآن✨ ...
بلند شدم و با عجله رفتم سراغ ✨قرآن✨ ...
دوباره برش داشتم و شروع کردم به خوندن ...
#از_اول، #این_بار_بادقت ... .
.
شب شده بود ...🌃 بی وقفه تا شب فقط قرآن خونده بودم ...
بدون آب، بدون غذا ... بستمش ...
ولو شدم روی تخت و #قرآن رو گذاشتم روی #سینه_ام ...
✨ما دست شما رو می گیریم ...
✨شما رو تنها نمی گذاریم ...
✨هدایت رو به سوی شما می فرستیم ...
✨اما آیا چشمی برای دیدن و درک کردن نعمت های خدا هست...
✨آیا شما هدایت رو می پذیرید یا چشم هاتون رو به روی اونها می بندید ...
.
.
تازه می تونستم #خدا رو توی زندگیم #ببینم ... اشک قطره قطره😢 از چشم هام پایین می اومد ...
من داشتم #خدا رو #میدیدم ... #نعمت ها ... و #هدایتش رو ... برای #اولین_بار توی زندگیم #خدا رو #حس می کردم ...
.
.
نزدیک صبح🏙 رفتم جلوی در ...
منتظر شدم ... بچه ها یکی یکی رفتن مدرسه ... مادرشون اونها رو بدرقه کرد و برگشت داخل ... بعد از کلی دل دل کردن ...
رفتم زنگ در رو زدم ... حاج آقا اومد دم در ... نگاهش سنگین بود ... .
.
- احد حالش چطوره؟ ...
.
- کل دیروز توی اتاقش بود ... غذا هم نخورد ... امروز، صبح زود، رفت مدرسه ... از دیروز تا امروز فقط یه جمله حرف زد... موقع رفتن بهم گفت معذرت می خوام ... .
- متاسفم ...😞
.
مکث کرد ... حس کردم زمان خوبی برای حرف زدن نیست...
سرم رو پایین انداختم و خداحافظی کردم ...
.
.
- استنلی ... شبیه آدمی نیستی که برای احوال پرسی اومده باشه ...
.
.
چرخیدم سمتش ...
_ هیچی، فقط اومده بودم بگم ... من، گاو نیستم ... یعنی ... دیگه گاو نیستم ...😞😒
ادامه دارد....
📚
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #پانزدهم
تو چشم به #آسمان مى دوزى...
قامت دو نوجوانت را دوره مى کنى و مى گویى :
_✨ #رمز این کار را به شما مى گویم تا ببینم #خودتان چه مى کنید.
عون و محمد هر دو با #تعجب مى پرسند:
_✨رمز؟!
و تو مى گویى :
_✨آرى، قفل رضایت امام به رمز این کلام ،گشوده مى شود. بروید، بروید و امام را به #مادرش_فاطمه_زهرا
#قسم بدهید. همین... به #مقصود مى رسید...اما...
هر دو با هم مى گویند:
_✨اما چه مادر؟
#بغضت را فرو مى خورى و مى گویى :
_✨ #غبطه مى خورم به حالتان . در آن سوى هستى ، جاى مرا پیش #حسین خالى کنید.... و از #خداى_حسین ، آمدن و پیوستنم را بخواهید.
هر دو نگاهشان را به حلقه اشک چشمهاى تو مى دوزند و پاهایشان #سست مى شود براى رفتن...
مادرانه تشر مى زنى :
_✨بروید دیگر، چرا ایستاده اید؟!
چند قدمى که مى روند، صدا مى زنى:
_✨راستى!
و سرهاى هر دو بر مى گردد.
سعى مى کنى محکم و آمرانه سخن بگویى:
_✨همین #وداعمان باشد. برنگردید براى وداع با من ، پیش چشم حسین.
و بر مى گردى...
و خودت را به درون خیمه مى اندازى و تازه نفس اجازه مى یابد براى رها شدن و #بغض مجال پیدا مى کند براى ترکیدن و اشک راه مى گشاید براى آمدن.
چقدر به گریه مى گذرد؟
از کجا بدانى ؟
فقط وقتى طنین #فریاد_عون به #رجز در میدان مى پیچید،...
به خودت مى آیى و مى فهمى که کلام #رمز، کار خودش را کرده است و پروانه شهادت از سوى امام صادر شده است.
شاید این #اولین_بار باشد که صداى فریاد عون را مى شنوى...
از آنجا که همیشه با تو و دیگران ، آرام و به مهر سخن مى گفته....
نمى توانستى تصور کنى که ذخیره و ظرفیتى از فریاد هم در حنجره داشته باشد.
#فریادش ، دل تو را که از خودى و مادرى، مى لرزاند، چه رسد به دشمن که پیش روى او ایستاده است:
_✨آهاى دشمن ! اگر مرا نمى شناسید، بشناسید! این منم فرزند جعفر طیار، شهید #صادقى که بر تارك بهشت مى درخشید و با بالهاى سبزش در فردوس پرواز مى کند. و در روز حشر چه افتخارى برتر از این ؟!
#ذوق مى کنى از اینهمه #استوارى و #صلابت و این اشک که مى خواهد از پشت پلکها سر ریز شود، #اشک_شوق است....
اما اشک و شیون و آه ، همان چیزهایى هستند که در این لحظات نباید خودى نشان دهند.
حتى بنا ندارى پا را از خیمه بیرون بگذارى .
آن هنگام که بر تل پشت خیمه ها مى رفتى و حسین و میدان را نظاره مى کردى ، فرزند تو در میدان نبود.
اکنون از خیمه درآمدن و در پیش چشم حسین ظاهر شدن یعنى به رخ کشیدن این دو هدیه کوچک.
و این دو گل نورسته چه #قابل دارد پیش #پاى_حسین!
اگر همه جوانان عالم از آن تو بود، #همه را فداى یک نگاه حسین مى کردى و عذر مى خواستى .
اکنون #شرم از این دو هدیه کوچک، کافیست تا تلاقى نگاه تو را با حسین پرهیز دهد....
ادامه دارد
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g