eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
6 فایل
سلام به کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند خوش آمدید. مطالب کانال صرفا جهت اطلاع واستفاده شما عزیزان می باشد. تبلیغ کسب و کار کانال و گروه ----------------------------------------------------- آیدی مدیر @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ خدا را به همه ائمه(ع) قسم میدادم.. پای مصطفی و ابوالفضل را به این مسلخ نکشاند.😖😖😖🤲🤲🤲🤲😭😭😭😭😭😭 از فشار انگشتان درشتش... دستم بی حس شده بود، دعا میکردم زودتر خالصم کند و پیش از آنکه ابوالفضل به خانه برسد، از اینجا بروند... تا دیگر حنجر برادرم زیر خنجرشان نیفتد...😭😭😭🤲🤲🤲 خیال میکردم میخواهند ما را از خانه بیرون ببرند.. و نمیدانستم برای زنان زینبیه وحشی گری را به رسانده اند....😨😨😭😭😭 که از راه پله باریک خانه... ما را مثل جنازهای بالا میکشیدند... مادر مصطفی مقابلم روی پله زمین خورد😱😣 و همچنان او را میکشیدند که باصورت و تمام بدنش روی هر پله کوبیده میشد...😥😰😭 و به گمانم دیگر جانی به تنش نبود.. که نفسی هم نمیزد... ردّ خون از گوشه دهانم تا روی شال سپیدم جاری بود،.. هنوز عطر دستان مصطفی روی صورتم مانده بود..و نمیتوانستم تصور کنم از دیدن جنازه ام چه زجری میکشد... که این قطره اشک نه از درد و ترس که به عشق همسرم😭❤️ از گوشه چشمم چکید. به رسیده بودیم.. و تازه از آنجا دیدم زینبیه محشر شده است...😰😰😱😱 دود انفجار انتحاریِ دقایقی پیش هنوز در آسمان بالا میرفت.. و صدای تیراندازی و جیغ زنان از خانه های اطراف شنیده میشد... چشمم روی آشوب کوچه های اطراف میچرخید و میدیدم💚حرم حضرت زینب (س)💚بین دود و آتش گرفتار شده... که فریاد حیوان تکفیری👿🗣 گوشم را کر کرد... مادر مصطفی را تا لب بام برده بود، پیرزن تمام تنش میلرزید.. و او نعره میکشید تا بگوید مردان این خانه کجا هستند.. 😰😰😰😰😰😰😭😭😭😭😭 و میشنیدم او به جای ، را میخواند که قلبم از هم پاره شد... میدانستم نباید لب از لب باز کنم.. تا نفهمند ایرانی ام و تنها با ضجه هایم التماس میکردم او را..😩😖🤲🤲😭😭😭 ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌