eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
سلام به کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند خوش آمدید. مطالب کانال صرفا جهت اطلاع واستفاده شما عزیزان می باشد. تبلیغ کسب و کار کانال و گروه ----------------------------------------------------- آیدی مدیر @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️نوجوان☘️ *🟣 راهکار برای آماده کردن فرزندان برای ورود به فضای مجازی🟣* 🌹🌹🌹🌹باید خود والدین الگوی مناسبی برای فرزندان باشند و در استفاده کردن از این فضا باید حد تعادل را رعایت کنند و دایم گوشی در دستشان نباشد 🌹🌹🌹🌹استفاده تدریجی را آموزش بدهیم خود این آموزش باعث میشود که نوجوان ما مدیریت زمان و خود کنترلی را یاد بگیرد 🌹🌹🌹🌹خود والدین گاهی لازم هست استفاده های صحیح که از این فضا میکنن را نشان فرزندان خود بدهند تا بدانند که از این فضا میشود بهترین استفاده ها رو کرد 🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae ❤️✨❤️ ✍درمانگران به زوج‌ها توصیه می‌کنند که برای عاشق ماندن در تمام طول زندگی 👌گوش شنوای خوبی برای شریک زندگی‌شان باشند 👈 به طور جدی از هم سوال بپرسند ❣ پاسخ بدهند ❣ قدردان هم باشند ❣جذاب بمانند ❣به لحاظ فکری رشد کنند ❣شریک زندگی خود را در آغوش بگیرند 🙏به حریم خصوصی او احترام بگذارند ✅صادق و قابل اعتماد باشند ✍آن‌چه نیاز دارند را به همسرشان بگویند ❣کاستی‌های او را قبول کنند 🙏 به او احترام بگذارند ‼️هرگز او را تهدید به رفتن و تنها گذاشتن‌اش نکنند ❌ تصور نکنند که رابطه‌شان برای همیشه دوام خواهد داشت ⏪ و درون رابطه‌شان عنصر تنوع را پرورش دهند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae ❤️✨❤️ 💛سیاست خانومانه💛 💋 خانمی از نیازهای مهم شوهرتون، نیاز به "دیده شدن" هستش 👌🏻اصلا اینکه اینقدر تاکید میکنیم که از شوهرتون واسه حتی کوچیک ترین کارهاش تشکر کنید،برمیگرده به همین نیاز به "دیده شدن"(👈 تشکر یعنی من کار مثبت تو را دیدم) 🚘مثلا وقتی شوهرتون ماشینو شسته همینجوری بی تفاوت نرید سوار بشید؛بلکه یه چیزی بگید که نشون بده کار و زحمتشو دیدید: 😘-ماشین چقدر برق میزنه از بس تمیز شده... 👱یا وقتی شوهرتون شیو کرده: -اوه چقدر خوشگل شدی ✂️یا وقتی از آرایشگاه برگشته: -چقدر این مدل مو بهت میاد... 👕👖وقتی آماده شده بره بیرون: بابا خوشتیپ... این پیرهن و شلوارت چقدر باهم ست هستن... 🍊🍎یا وقتی خرید کرده: -چقدر این انار ها شیرین و آبدارن... و خیلی چیزهای دیگه...😊 ✍ ببین تا دیده شوی https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae گاهی زوجها،«دوستت دارم»رابه شکلهای مختلفی بیان میکنند مثلا استراحت کن لباس گرم بپوش وایساکمکت کنم مراقب خودت باش و... دراین جمله ها راضی نهفته است راز زیبای "دوسـتت دارم" کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند❤ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🌿🌾🍁🍒🌱🌱⚘

اگر پشت سر یک زن ، بد شنیدید؛

بدانید دو حالت دارد :
اگر مرد است
بی شک توانایی به دست آوردن اورانداشته است
اگر زن است
بدانید توانایی رقابت با اورا نداشته ...!

``````
🌿🌾🍁🍁🌱🌱 اگر از همون ابتدای زندگی مشترک مسئولیت‎ها و وظایفتون رو تعیین و تقسیم نکنید تا پایان عمر باید با آشفتگی،انتظارات برآورده نشده و تنش زندگی کنید. ` 🌿🌾🍁🍒🌱🌱 اگر هنوز «ما» نشده ايد با امنیت خداحافظی کنید انسان زمانی تصمیم به ازدواج می گیرد که به اصطلاح بزرگ شده باشد. معیار بزرگ شدن فقط تاریخ تولد نیست و یکی از شاخص های رسیدن به بلوغ عقلانی و روانی، خداحافظی با «من» است. وقتی فردی ازدواج می کند اما با شریک زندگی اش «ما» نمی شود، همین علت آغاز تنش ها در زندگی مشترک خواهد بود چرا که در این صورت نوع رابطه میان آن ها، رابطه قلدر-قربانی خواهد بود که خودشان و فرزندان شان در این رابطه صدمه‌های زیادی خواهند دید و به اصطلاح قربانی خواهند شد. ````````````` 🌿🌾🍁🍁🌱🌱 🅾️اعتیاد عاطفی .... ⭕️از نظر روان‌شناسان اعتیاد عاطفي چيزي شبيه اعتياد به موادمخدر يا اعتقاد به مشروبات الكلي است كه شخص فقط به حكم نياز به طرف او جذب مي‌شود. ⭕️پس فقر معنوي در عاشق باعث مي‌شود كه به شدت به معشوق وابسته شده و در خيلي از موارد آويزان او شود. ⭕️اگر به دلايلي رابطه‌اش قطع يا تضعيف شود معتاد عاطفي دچار چالش‌هاي شديدي مي‌شود و همانند معتادي كه او را از مصرف موادمخدر منع كرده‌اند، در تب و تاب مي‌افتد. ⭕️ولی نکته بسیار مهم این است که عاشق واقعي نه كسي را استعمار مي‌كند و نه مستعمره كسي مي‌شود. ⭕️کسي كه استقلال راي و نظر دارد،‌ نه ملك مطلق كسي مي‌شود و نه احساس مالكيت بر ديگري دارد. ⭕️اغلب كساني كه مايلند مستعمره نفرت‌انگيز ديگران بشوند بايد در تفكر خود تجديدنظر كرده و تلاش نمايند تا دوباره هويت انساني را بدست اورد.... ☘🌿🍁🍒⚘🌱🌾 🎀سیاست های زنانه🎀👠 یکی ازسیاست های من اینه که هر وقت از شوهرم دلخورم که باعث آزارم میشه یا از خونوادش ناراحتم ، 👈سعی میکنم اغلب به جای گله و جار و جنجال یه یادداشت برای خودم به صورت درد ودل توش 👈 ... 👈 👈
به کار میبرم و حسابی حرف دلمو مینویسم و میزارم جایی که شوهرم بتونه پیداش کنه و بخونه. 💙 من با مهارت این کار و انجام میدم طوری که تا ألانم نفهمیده که عمدیه و گمان میکنه برای دل خودم نوشتم. خیلی هم تأثیر داشته. بدون دلخوری و به مرور متوجه تفاوت ها میشم.اینجوری هم تو ذهنش زن صبوری هستم هم از جر و بحث جلوگیری میکنم هم جبهه گیری نمیکنه... 🌿🌾🍁🍁🌱⚘⚘ اگر مدام به این فکر میکنید که قرار است مورد بی‌وفایی و همسر یا عشق خود قرار بگیرید در واقع دارید کارت دعوتی برای این موضوع به هستی می فرستید نگرانی وترس از خیانت شما را به این مسیر هدایت میکند واگر شدت این را بیشتر کنید بیشتر به موضوع نزدیک می شوید. مثلا شما در حال تماشای تلوزیون هستید وصحنه ای از می‌بینید ذهن ناخودآگاه به سمت اندیشه قبلی شما میرود "نکند همسرم به من کند" و وقتی این بارها وبارها در ذهنتان پرسیده شود یا رابطه شما دچار بسیار میشود یا خودِ خیانت را جذب خواهید کرد! همیشه سعی کنیم بی‌اندیشیم 🍃🌸 📌خواهر شوهر خوب همسر برادر شما در خانوادہ شما حکم میھمان دارد. چه در حضور و چه در غیابش به او نکنید 👈خیانت به همسر برادر، شامل هرگونه ضربه زدن به او نزد برادر تان می شود. اگر بین برادر تان و همسرش اختلافی پیش آمد و از شما کمک خواست، نه تنها بودن را حفظ کنید، بلکه گمان کنید بین خواهر و شوهر خواهرتان به قضاوت نشسته اید 🔺به برادرتان این فرصت را ندهید که از همسرش نزد شما کند. حتما همین چیزها را برای نمی پسندید. پس خواهر مهربانی برای همسر برادرتان باشید.. 🌿🌾🍁🍒⚘🌱 خیانت و داشتن روابط نامشروع، مسئله‌ای است که در اصل با قدرت و رضایت ما از روابط فعلیمان ارتباط دارد، پس بهتر است پیش از سرزنش شرایط و افراد به آن نگاهی بیندازیم، اما در جایگاه دوم، فرصت، یک مقصر مساعدت کننده است. خیانت و داشتن روابط نامشروع معلول یک فرصت هستند. سفر با یک همکار، تا دیروقت در مهمانی‌ها بودن بدون حضور همسر، گذراندن زمان‌های تن هایی بسیار، و...... کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
💚سیاست_همسرداری💚 هر وقت رابطه تون نیاز به تغییر داشت؛ _ تیر و تخته ها رو جابجا کنین _ رستوران همیش تاگی تون رو عوض کنین _ به جای پیغام پسغام دادن، تلفن بزنین _ بجای عزیزم بگید، گلم _ دکوراسیون رابطه تون رو عوض کنین اما طرفتون رو عوض نکنین، عشقتان را از حالتی به حالت دیگر تغییر بدید نه از آدمی به آدم دیگه. https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
☘🌿🌾🍁🍒⚘🌱


  در زندگی دو نفره و در بین خانواده‌ی خود و خانواده‌ی همسرتان و در بین دوستان رعایت این نکات(👇) الزامیست!
👈 از شوخی‌های بی‌مورد بپرهیزید.
👈 با احترام با همسرتان صحبت کنید.
👈 از کلمات محبت‌آمیز و محترمانه برای صدا زدن همسرتان استفاده کنید.
👈 اگر اشتباهی از همسرتان سر زد در مقابل دیگران هیچ عکس العملی نشان ندهید


☘🌿🌾🍁🍁⚘🌱 💫چیکار کنم شوهرم مطابق خواسته ی من عمل کنه⁉️ خانم های عزیز توجه کنید 👇 برای اینکه رو مطابق بعضی خواسته هاتون عادت بدین اول باید خواسته هاتون رو به صورت و با ازش بخواین ؛ نه به صورت و تکلیف 👈اگر انجام داد کلی کنید تا برای انجام دوباره ی اون تشویق بشه و این طور تبدیل به یک میشه براش 👈اما اگه خواسته ی شما رو انجام نداد مثلا گفتید اومدنی ماست بخر نخرید اصلا نکنید، چند روز بعد دوباره با حالت خواستتون رو بگید کلا مردا باید فقط بشن 👈سرزنش و غیره نتیجه عکس میده ` 🍀🌿🍁🍒⚘🌱 💚روانشناسی💚 ☑️مردان لذت بردن همسرخودرا دوست دارند،خوشحالی وشادابی یک زن برای همسرش بسیاربااهمیت است. 👈خودت میتونی کاری کنی که خوشبختی را به خودت هدیه بدی فقط وفقط خودت https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae 🍃❤🍃❤️ 🥰بانوی_من 🔰چـــطوری خواســـــته ام رو بگم!؟ ⚠️کلمه های مثل «تو» و «چرا» آقایون را وارد وضعیت تدافعی میکنه مردها طبیعتا دوست دارن رقابت کنند پس وقتی شما این حس را با بعضی از کلمات به همسرتون میدید، یعنی اونو به چالش میکشید که باهاتون مبارزه کنه. بهتره شکایت هاتون را به درخواست تبدیل کنید ⚠️مثلا اول جمله هاتون را با «دوستت دارم وقتی که ....» «خیلی خوشحال میشم وقتی که....» شروع کنید. ⚠️وقتی از ادبیات مناسب استفاده میکنید باعث میشه شوهرتون خواه ناخواه به حرفتون گوش کنه مهارت کلامی خیلی خیلی مهمه، تو رشد این مهارت کوشا باشید. https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae *آقایون بخونن* ❤️🍃 *وقتی به برخی از آقایون میگیم چرا به همسرتون نمیگید که دوستت دارم ؟* جواب میدن : من که صبح تا شب کار می کنم ، یا هر کاری می کنم برای همسرمه ، این یعنی همون دوستت دارم ... اگرچه این حرف در حوزه صحیح است اما حوزه کلام را نباید فراموش کنید چون خانم ها میخواهند که بشنوند. 💍❣💍❣ ❣ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae 🥀برخورد مناسب با 🥀 ❌هرگز نباید مسائل مالی تان را با آنها درمیان بگذارید 🔺هرگز نباید بدگویی را نزد خانواده اش بکنید و از همه اینکه؛ 🔺نباید از که داشته اید پیش خانواده همسرتان حرف بزنید 🥀🥀🥀🥀🥀 https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae 🍃مادرشوهرتان 🍃 👌🏻نکاتی برای بهتر شدن رابطه عروس و مادرشوهر 🌸هنگامی که مادرشوهرتان با منزل شما می‌گیرد و با پسرش صحبت می‌کند شما به‌طور داوطلبانه با او کنید و ابراز محبت و دلتنگی کنید 🍃ماهی یک‌بار یا چندبار ساده‌ای تهیه کنید و از همسرتان بخواهید که شما را به مادرش ببرد و دور هم غذا بخورید 🌸حتی می‌توانید بعضی وقت‌ها تنها یا همراه بچه‌ها سرزده و به منزل مادرشوهرتان بروید 🥰🥰🥰🥰🥰 https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae ❤️✨❤️ 💛همسرداری💛 👈اگه میخوای ی زندگی آروم و لذت بخش داشته باشی و همسرت رو از دست ندی ، چند تا نکته رو رعایت کن 👇 1- به همسرت اقتدار بده و مثل پادشاه باهاش رفتار کن تا بعد از چند مدت مثل ملکه زندگی کنی 2- در خلوت و در حضور دیگران بهش احترام بذار🙏 ❤️✨❤️ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae *حق الناس در منزل* استادفاطمےنیا میگویند: علت خیلی ازمشکلاتی که مادرخانه هایمان داریم ازقبیل:درگیریها،بداخلاقیها، عصبانیتها،بیحوصلگی ها،غرغرها،دلشکستنهاو ... این است که فرشته هادرخانه مانیستند درخانه مان پرنمیزنند وذکرنمیگویند خانه ای که درآن پرازفرشته باشد میشودخودخودبهشت.
پرازلطف وصفاوشادی ویادخدا حالاچیکارکنیم که فرشته هامهمون خانه مابشوند؟وچه کارهایی نکنیم که فرشته هارا پرندهیم؟ 1-حدیث کسا زیادبخوانیم. 2-سعی کنیم نمازهاتاجای ممکن اول وقت باشد 3-نمازقضاداشتن اثرخیلی بدی دارد 4-چیزنجس درخانه نگه نداریم. همه جای خانه همیشه پاک باشد 5-درخانه دادوفریادنزنیم.حتی باصدای بلندهم حرف نزنیم فرشته هاازخانه ایی که درآن باصدای بلندصحبت بشه میروند 6-حرف زشت وغیبت ودروغ وتمسخرواینهاهم که مشخصه 7-سعی کنیم طهارت چشم وگوش وزبان وشکم خودراتاجای ممکن درخانه حفظ کنیم. 8-وقتی واردخونه میشیم باصدای واضح سلام کنیم. حتی اگرهیچکس نیست. 🌷چهارذکرقرآنی آرامشبخش که درزندگیت معجزه هامیکند: 1- *حسبناالله ونعم الوکیل* (برای وقتهایی که ترس واضطراب داری) 2- *لاإله إلاأنت سبحانک إنی کنت من الظالمین* (وقتی خیلی ناراحتی ودلت گرفته) 3- *افوض أمری إلی الله إن ألله بصیربالعباد*(برای وقتهایی که میخوای خدا مکروحیله دیگران رادرحق توخنثی کند) 4- *ماشاالله لاحول ولاقوه إلابالله* (برای وقتهایی که طالب زیبایی دردنیاهستی) https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae 🎀سیاست های زنانه🎀 بانو ! کسی که در خیابان میان آن همه عروسکِ رنگارنگِ عمومی نگاهش را کنترل می کند! 😊 🌷 حق دارد در منزل یک عدد عروس مهربان زیبارو داشته باشد 🌷 👈 با اهمیت دادن به خود، این حق را از همسرمان نگیریم ... ‌ 💞🌺💞 https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae 🎀سیاست های زنانه🎀 🍃رازهای_همسرداری🍃 👌🏻اگر احساس میکنید، کسی که با او هستید درکتان نمی کند یا احساساتتان را نمیفهمد و به نیازهایتان پاسخ نمیدهد، حرف هایتان را نکنید. 🔹 نیازها و هیجان های خود را با او در میان بگذارید، شاید باز هم پاسخ مناسبی ندهد و بی تفاوت باشد، اما حداقل شما اطمینان حاصل میکنید که پیش داوری نکرده اید و به طور و روشن خواسته هایتان را با او درمیان گذاشته اید، و اینگونه راحت تر می توانید در مورد رابطه تان تصمیم بگیرید... 👈🏻 این گونه رفتار کردن بهتر از انتظار برای فهمیده شدن و رنج کشیدن است. 👌🏻یادتان باشد حتی ترین دوست و یا همسرتان هم ممکن است از آنچه در ذهن شما می گذرد نباشد .💞💚💞💚 https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae 🤔پسری ازمادرش پرسید : چگونه می توانم برای خودم زنی لایق پیدا کنم ❓ 🥰مادر پاسخ داد: نگران پیدا کردن زن لایق نباش، روی مردی لایق شدن تمرکز کن.👌🏻👌🏻 حکایت خیلی از ماهاست که هنوز آدم لایقی نشدیم دنبال همسر خوب و لایق میگردیم... همون آدمی باش که از همسرت توقع داری و همون آدمی باش که دوست داری ، همسرت باشه .. https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae قانون " " رو فراموش نکنین: یعنی چی ؟؟ یعنی اینکه 👇 "داغ دعواتونو به دل دیگران بزارین" 😊 ❌خانما وآقایون تو خونه هر بحث و دعوایی با همسرتون داشتین تو جمع بروز ندین.❤️❤️ 🌹🌹 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤 🌤بسم‌الله‌القاصم‌الجبارین 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤جلد اول پروانه‌ای در دام عنکبوت 🌤جل
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤 🌤بسم‌الله‌القاصم‌الجبارین 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤جلد اول پروانه‌ای در دام عنکبوت 🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت 🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه 🕸 🌤قسمت ۱۴۱ و ۱۴۲ انور با صدای بلند فریاد زد: _چرا مثل بز من رانگاه میکنه,در رابازکردم تا بهت اسیبی نرساندم فلنگ راببند. بااین حرف انور از خدا خواسته به سمت در یورش بردم،خودم را به خیابان رساندم و در را بستم ونفس عمیقی کشیدم. سریع به طرف پایین خانه حرکت کردم تا ازاین خانه ی شیطان دور شوم,خیابان‌خلوت بود,سرعتم راتندتر کردم.صدمتری که رفتم, احساس کردم کسی دنبالم است برگشتم پشت سرم رانگاه کنم...آه این که علی‌ست... اینقد شوکه بودم که خودم را انداختم در اغوشش وزار زدم. علی همینطور که دستانش را دور کمرم حلقه کرده بود داخل کوچه‌ای شد که ماشینمان را درانجا دیدم. سوار ماشین شدیم.دست علی راچسپیدم, انگار این تنها مأمن امن دنیاست ,هرچه زبان را دردهانم میچرخاندم قدرت حرف زدن نداشتم. علی یک بطری اب باز کرد وبه دهانم گذاشت وگفت : _بخور عزیزم نمیخواد چیزی بگی...همه چی راشنیدم,از وقتی رسیدین تل اویو، اینجا , پشت درخانه منتظر بودم,میترسیدم آسیبی بهت بزنه... رسیدم خانه...یه دوش گرفتم وبااحساس وجود علی درکنارم به خوابی ارام رفتم. فرداش نتونستم دانشگاه برم اما علی, دانشگاه شیعه شناسیش را رفت واینبار خبرهای دیگه ای میاورد. نهار را آماده بود که صدای در هاکی از امدن مرد خانه‌ام بود, بلندشد. من: _سلام اقااا علی: _سلام بربانوی زیبای خانه ام،ان‌شاالله رفع کسالت وخستگی شده باشد...به به عجب عطر غذایی پیچیده....مرا از خودبیخود نمودی بانوووو باشوخی وخنده نهار راخوردیم ,اما ذهنم درگیربود. من : _علی معلوم تودانشگاه چه خبر بوده,انور ایا رفته سرکلاس؟ به من زنگ نزد منم جراتم نمیشه بهش زنگ بزنم،علی ذهنم خیلی مشغوله, نمیدونم اخر وعاقبتمان چی میشه, کاش همون دیروز مبارزین فلسطینی کلک انور را کنده بودند وراحت شده بودیم والان, انور بامعجزه اش,بنیامین توحیاط خلوت جهنم داشتند چای جهنمی میخوردند.... علی: _ذهنت را درگیر نکن،تمام تلاش ما این بوده که توبه انور نزدیک بشی وسراز کار وجنایاتش دربیاری,اگه میکشتنش کلا کارها واهدافمان به هم میریخت وشاید دیگه کسی از مسلمانهای نفوذی نمیتوانست به عمق خانه عنکبوت نزدیک بشه واونا را رسوا کنه,تا حالاش هم خیلی اطلاعات ازش کشیدی بیرون ,سلماجووونم,حالا برای اینکه یه کم از,فکر انور در بیای ,برات میگم تو دانشگاه ما چه خبربود. من: _چه خبر؟؟حتما دوباره روایات ائمه مارا شخم زدن وچیز جدیدی دراوردن؟ علی: _این که کار همیشگیشان است اما امروز, متوجه شدم,اسراییل از تمام شیعیان دنیا که میترسه هیچ ,ایران🇮🇷 یه رتبه خاص داره براش,مثل سگگگ از ایران وحشت داره ومعتقد هست اونچه که درکتابشون و تعلیمات تلمود اومده، درباره ی دشمن یهود که بدستش یهود به هلاکت میرسه واز بین میره ,همه شان معتقدند اون دشمن فقط ایرانه ومیخوان دست پیش بگیرن تا پس نیوفتند ,یعنی قبل ازاینکه ایران وایرانیا اونا رانابود کنن,این جنایتکاران میخوان ایران را نابود کنند ورفتن کنکاش کردند که ایران را بعداز جنگ وتهاجم فرهنگی وتحریمهای فراوان که به گرده اش وارد اوردند وهیچ تزلزلی دراین کشور عزیز ایجادنشده،چند چیز,سرپانگهداشته،یکیش اعتقادات مردمش وروحیه ی شهادت طلبی شان هست وعلی الخصوص تحکیم این روحیه باعزاداریهای وامام حسین ع است,یکی اعتقاد به مهدویت وحکومت جهانی الله وازهمه مهم تر اعتقاد به وداشتن رهبری باهوش که تمام حیله های دشمن را سریع شناسایی میکند وبه مردمش میگه وحیله ونقشه های اینا را درنطفه خفه میکنه. علی یک لیوان اب خورد وادامه داد:
علی یک لیوان اب خورد وادامه داد: _سلما,باورت نمیشه چه نقشه هایی کشیدن برای ایران,از همه طرف بهش حمله میکنن,جوانانشون را درگیر فضاهای مجازی ومخرب میکنند که هزینه ی این فضاها مستقیم به جیب همین یهودیای صهیونیست میریزه,ازطرفی از هرحیله ای استفاده میکنند تا ابهت رهبرشان رابین مردم خوردکنند وهر حرف دروغ وجنایتی را به رهبر ایران می‌چسپانند تابه خیال خودشون مردم ایران را خام کنند وبه دست مردم ,رهبرشان را ازبین ببرند,راستی‌سلما... حاج قاسم که یادت هست,این یهودیهای صهیونیست خیلی خیلی,ازش میترسند وهرکدومشان باشنیدن نام این سردار ,بی شک از ترس خودشون راخیس میکنند,تاحالا چندین بار قصد جان این مردخدا راکردند که ناکام موندن,میگن اگه سردار را بکشیم یکی از بازوهای رهبرایران را قطع کردیم ,اخه سردار درخط ولایت است وولایت عاشق سردار...اما سلما اینا بااینهمه کلاس ودرسی که برای شیعه شناسی راه انداختند هنوز شیعیان را خوب نشناختند.نمیدونن که اگه سردار راشهید کنن ,هزاران سردار از خون پاکش پامیگیرند واونموقع کلک اسراییل کنده است. 💞ادامه دارد ....
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤 🌤بسم‌الله‌القاصم‌الجبارین 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤جلد اول پروانه‌ای در دام عنکبوت 🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت 🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه 🕸 🌤قسمت ۱۴۳ و ۱۴۴ امروز درست یک هفته از ان واقعه میگذرد، یک هفته ای سراسر استرس که هر لحظه منتظر اتفاقی غیر منتظره بودم ,منتها هیچ اتفاقی نیافتاد,دانشگاه میروم اما هیچ خبری از انور نیست که نیست ,بقیه ی دانشجوها با تمسخر میگویند که انور مرده , اما من میدانم که درسوگ معجزه اش نشسته وشاید منتظر التیام زخم هایی ست که یادگار مبارزین فلسطینی است چند بار خواستم تا با انور تماس بگیرم ,اما علی مانع این کارشد.علی معتقداست ,خود انور باید تماس بگیرد ,اگر احساس کند که من بی صبرانه منتظر ارتباط دوباره با او هستم ,امکان دارد که به من شک کند,علی میگه,باید طوری برخوردکنم که انور فکر کند ازش میترسم ودوست ندارم نزدیکش شوم. امروز زنگ اخر باانور درس داشتیم ودرکمال تعجب اسحاق انور تشریف اوردند,برخوردش با من مثل جلسات گذشته بود.اما من کمتر حرف میزدم وسعی میکردم حتی نگاهم را از او بدزدم وطوری برخوردکنم که انگار از او میترسم.وخوشبختانه کلاس تمام شد و انور, حین رفتن به سمت من برگشت وگفت:_هانیه الکمال,بیا اتاقم... وسایلم را جم وجورکردم وبا گفتن ذکر بسم الله به سمت اتاق انور حرکت کردم,در زدم. انور: _بیا داخل... من: _س س سلام استاد,حالتون خوبه؟!! انور: _سلام را که سرکلاس کردی ,منتها اینقد اهسته که من نشنیدم,حالمم هم که از احوال پرسی فراوانت روبه بهبود است. میدونستم داره متلک میگه,انگارتوقع داشته برم بهش سربزنم,انور دید ساکتم بلند دادزد: _سرت رابگیر بالا ,هانیه الکمال....اون شب نحس,جا داشت بعداز رفتنت حداقل یک زنگ بزنی... با فریادش ارام طوری که نشان میدادم ترسیدم سرم رابالا گرفتم,چهره اش را دید زدم,هنوز کمی از اثار کبودی روی صورتش بود,با من من گفتم: _اااآخه استاد....راستش من خیلی ترسیده بودم,بعدشم گفتم تواون شرایط ,تنهایی بهترین درمان هست وگرنه خیلی جویای احوالتان بودم. انور: _پس تو از من میترسی؟نکنه وقتی حالم خوب نبود چیزی گفتم که باعث شده بترسی هاااا؟؟ احساس میکردم این مرد خیلی رازها دارد که ترس از برملاشدنش باعث شده این حرف رابزند وگفتم : _نه نه ...فقط من را شکل مادرتان میدیدید همین...اما اون اخرکاری که داد زدین از خونه تان برم بیرون بیشتر ترساندم. انور که انگار خیالش راحت شده بودلبخندی زدگفت: _خوب شکل مادرم هستی,اون وقتی که سرت داد زدم ,به خاطراز دست دادن بنیامین شوکه بودم,اما الان دیگه عزاداری را تمام کردم,باید دوباره بلند بشم وچون این زنده بودنم را مدیون تومیدونم,میخوام برات جبران کنم. میخوام از تو یعنی هانیه‌الکمال, یک اسحاق انوردیگه بسازم,حاضری بامن همراه بشی؟؟ از پیشنهادش جا خوردم اما لبخندی زدم وگفتم: _من عاشق کسب علم واطلاعات هستم وازهمه مهم تراینکه بتوانم یک خدمت ارزنده به وطن عزیزم اسراییل وقوم برگزیده ی زمین یعنی یهود,انجام بدهم. انور که انگار از حرفهام خوشش امده بود,لبخندی زد وگفت: _دوتا نوشیدینی بیار هانیه الکمال...عصرهم اماده باش وقتی زنگ زدم بیا جلو خانه میخوام یه کمی از امپراطوری اسراییل را بهت نشان بدهم.....امپراطوریی زیرکانه که شعارش این است,همه چیز درخدمت اسراییل ونابودی از آن هرچه غیر اسراییلی است. با احساساتی متناقض,اتاق انور راترک کردم. مثل همیشه علی جلوی دانشگاه منتظرم بود,درسته که علی امروز کلاس نداشت اما به گفته ی خودش تمام عشقش اینه که بیاد و قامت بانویش را نظاره کند. سوارماشین شدیم وگفتم: _وای علی نمیدونی چیشده... علی دستی به پشتم زد وگفت: _نوچ ,هنو شیعه ی مولاعلی ع رانشناختی هااا وشروع کردبه گفتن ,موبه مو حرفهایی راکه بین من وانور گذشته بود.من که گردنبده را نپوشیده بودم,یادم رفته بود,یک لحظه شک کردم که پوشیدم یانپوشیدم ,دستم رفت طرف گردنم تا مطمین بشم که علی بین راه مچ دستم راچسپید وگفت: _اون راکه نپوشیده بودی واشاره کردبه دستم , _ولی این راپوشیده بودی... شروع کردم به خنده وگفتم: _ای ناقلااا یعنی این کادوت که بااونهمه ناز وافاده دادیم ...اینهم هااا؟؟ علی: _بلی بلی بانو یک شیعه ی نفوذی از همه چیزش وسایل استراق سمع میسازد,گاهی گوش وهوشش,گاهی گردنبد گلویش,گاهی هم ساعت زیبای دستش.... من: _خخخخ عجب عجب... علی: _بلی این مجهز به ریزترین حساس ترین میکروفن ورد یاب است البته امواجش را فقط برای,همون دستگاه اختصاصی خودش فرستاده میشه وهیچ کس نمیتونه کشفش کند...اگر این اسراییلیهای خبیث,..
...اگر این اسراییلیهای خبیث,تلفن های جهان راشنود میکنن وپیامهای مجازی که در نرم افزارهاشون ارسال میشه را کنترل‌ میکنند, ماهم سری ترین وامنیتی ترین جلساتشان را زیرنظر داریم وشنود میکنیم, حالا هم من را به حرف نگیر خانم فضولک, باید صبر کنیم ببینیم این انور جنای عصر چیچی از تو آستینش درمیاد,تا حالیش نیست باید ازش اطلاعات بیرون بکشیم . البته مطمین باش درمرحله ی اول چیزهایی رابهت میگه که از,لحاظ اطلاعاتی براش خیلی مهم نیستند واین هنر توهست که چقد توروحش نفوذکنی ورازهای مخوفش راکشف کنی. بعداز نهارو نماز همونموقع که میخواستم یه کم استراحت کنم تا برای همراهی باانور سرحال باشم,انور زنگ زد وامرکرد جلوی دانشگاه برم .جلوی دانشگاه اسحاق انور داخل ماشینش منتظر بود,به محض اینکه رسیدم,پیاده شد واشاره کرد که پشت فرمان بشینم .زیرلب بسم الله گفتم نشستم, انور: _ببین هانیه الکمال من حوصله ی رانندگی ندارم,هروقت بامن هستی توباید رانندگی کنی ,دست به فرمانت هم دیدم وپسندیدم وخنده ی بلندی کرد وادرسی داد که تا باهم حرکت کنیم.تواین مدت که ساکن اسراییل شده بودم ,تقریبا موقعیت بیشتر شهرهاش رامیدونستم وحتی گاهی باعلی که مجلس استنداپ داشت به بعضی شهراش رفته بودم,اسراییل کشوری غاصب وکوچک است که سرزمینهایی که غصب کرده نزدیک به همند وکلا شش استان بیشتر ندارد.ادرسی که انور میداد بیرون شهر تل اویو بود.. 💞ادامه دارد .... 🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤 🌤بسم‌الله‌القاصم‌الجبارین 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤جلد اول پروانه‌ای در دام عنکبوت 🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت 🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه 🕸 🌤قسمت ۱۴۵ و ۱۴۶ همینطور که داشتیم به راهمان ادامه میدادیم, روکردم به انور که محو حرکاتم شده بود وگفتم: _استاد یک سوال,اسراییل یک کشور کوچک و پولدار ودرعین حال صنعتی وپیشرفته که هرجا یهودی نخبه ویا مسیحی ویا حتی مسلمانهای نخبه بااعتقادات سست دینی هست راجذب خودش کرده,نمیدونم پول ندارین یا وسایل کارش راکه وقتی آدم داخل شهرهای اسراییل قدم میزنه , فکر میکنه داخل یه شهرک تازه تاسیس هست که به خیابانهاش نرسیدن,اخه برای چی‌نباید حتی یک خیابان هم آسفالت باشه؟؟ انور دستش را تکیه داد به دستگیره در وباانگشت اشاره کردبه سرش وگفت: _به خاطر اینکه اینجامون کارمیکنه,طبق تحقیقات وبررسی هایی که ما کردیم, ترکیبات اسفالت طوری هستند که اگر ادم روی ان قدم بزند موادی که از اسفالت بلند میشه وداخل حلق ادم میره, باعث‌بیماریهای زیادی میشه که کمترینش همین دیابت‌ است اما انسان وقتی روی جاده خاکی قدم بزنه ,خیلی فواید نصیبش میشه که‌ کمترینش تنظیم قند خون وارامش وانتقال تمام نیروهای بد از طریق پاها به زمین‌ است, پس ما اسفالت درست میکنیم وصادر میکنیم به کشورهای جهان ,تااونها بیمار بشن وکم کم ازبین برن وما هرروز سالم تراز قبل به دنیا سروری کنیم. داشتم فکر میکردم عجب شیاطین کثیفی هستند که بااشاره انور وارد یک جاده فرعی شدیم وجلوی یک ساختمان بزرگ ایستادیم. باانور داخل ساختمان شدیم,داخل‌ساختمان خیلی بزرگ وپراز ساختمانهای سوله مانند بود,انور اشاره کرد به ساختمانی وگفت: _از اونجا شروع میکنیم ,کمی برات توضیح میدم وبعد تو داخل واحدها سرکی بکش تا من یه کار مهم دارم,انجام بدهم وبیام. وارد سوله شدیم ,اوه خدای من چه بزرگ بود ,ازبیرون بزرگیش پیدا نبود. انور: _ببین چه عظمتی!!اینجا فقط یکی از کارخانه های تولید در اسراییل است. خیلی تعجب کردم از این حرف,چون اززمانی که ساکن اسراییل شده بودم حتی یک بار هم نوشانه نخورده ونخریده بودم,نه اینکه نخریده باشم ,اصلا نبود که ما بخریم.من: _استاد ,اگه شما اینجا نوشابه تولید میکنید پس چرا داخل اسراییل,این نوع نوشیدنی وجودندارد. انور باصدای بلند خندید وگفت: _این که حدس زدنش اسونه....ببین ما برای اینکه تنهاقوم ونژاد برتر و نیرومند روی زمین باشیم ,باید سلامتی خودمان راتقویت کنیم وبه سلامت بقیه صدمه بزنیم,این نوشانه ی گورا وشیرین و بامزه که احتمالا توعراق‌ خیلی ازش استفاده کردی,سرشار از مواد مخرب وویرانگره و کمترین ضررش,پوکی استخوان, دیابت, ریختن پرز معده وبامرور زمان واستفاده مداوم سرطان معده است, فرقی هم نمیکنه چه نوشابه ای باچه طعم وچه اسمی باشد همه شان سروته یک کرباسند وچون این خوردنی گوارا خیلی خیلی برای سلامتی مضر است, اسراییل فروش این محصول را داخل کشورش منع کرده وهرکس تخلف کند جریمه سنگینی میشود,ببین این نوشابه روش چی نوشته؟ با تعجب نگاهی کردم به انور وگفتم : _خوب نوشته پپسی. انور: _نه منظورم معنیش بود,معنیش چیه؟؟ من: _خوب مارکشه دیگه... انور دوباره با صدای بلند زد زیرخنده وگفت: _نه معنیش اینه که پول بده تا اسراییل زنده باشد...یه چی هم بهت بگم,بهترین و سالم‌ترین نوشیدنی را ایرانیها دارند, که از ماست گاووگوسفند ساخته میشه اما ما اینقد رو ایرانیها کارکردیم که ذایقه شان راتغییر دادیم ونوشابه خورشان کردیم,تا چند سال دیگه سونامی سرطان کل ایران راگرفته شک نکن .. خیلی پست ورذل بودند,میخوان همه‌ی‌مردم دنیا را قربانی کنند تا ظهور اقا رابه تعویق بیاندازند وحاکمیت خودشان را با سروری شیطان مستحکم کنند.انور به سوله ای دیگر اشاره کرد وگفت: _هانیه الکمال,توبرو اون قسمت هم ببین, حتما برات جالب خواهد بود ومنم باید یه کار مهم دارم انجام بدهم. من به طرف سوله ای که اشاره کرده بود رفتم وزیرچشمی اسحاق انور را زیرنظر داشتم ببینم کجا میرود ودیدم به طرف سوله ای که کمی دورتر بود میرفت,باید سرازکارش درمیاوردم....ومیدونم که‌درمیارم. داخل سوله شدم ,یه اقاهه اومد جلو و گفت: _شما با دکترانور تشریف اوردید؟ من: _بله باایشونم. اقاهه: _بفرماییدازاینطرف وشروع به توضیح دادن کرد: _اینجا کارخانه ی تولید هست که به دوقسمت تقسیم میشه, وبه طرف راست اشاره کرد وگفت: