eitaa logo
زلال معرفت
88 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
21 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم برادران عزیز وخواهران محترمه کانال زلال معرفت از واتساپ به ایتا منتقل شدموفق باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😣 شرم بر ایرانیان وطن‌فروش 👆 این شخص شریف، شجاع و مخلص، یک يمنی است که بدست نیروهای ملعون سعودی اسیر شده و سعودی‌ها از او مي‌خواهند تا به ایران، توهين و دشنام دهد؛ اما اين مسلمان شجاع و غیور یمنی، چون حاضر به توهين نمی‌شود، تيری به پایش شلیک می‌کنند و درنهایت پس‌از شکنجه‌های بسیار، او را به شهادت می‌رسانند! 😭😭😭 ⁉️ خوب است از خود بپرسیم: آیا ما هم حاضریم این‌گونه در دفاع از وطن و نظام اسلامی، جان بدهیم؟ 😓 او يک اسير يمنی و عرب است و احتمالاً هم هرگز به ایران سفر نکرده و اصلاً امام و رهبری و ایران را ندیده؛ اما حاضر نيست به توهين كند و با تحمل شکنجه‌های بسیار، سرانجام به می‌رسد! 💡 یافتن و فهمیدن حق، چندان دشوار نیست. قطعاً پای حق ایستادن، گاهی هزینه‌های بسیار سنگینی دارد و مرد می‌خواهد. او با عشق به امام و ، شهادتِ غريبانه در مخفي‌گاه ملحد بی‌دین را در آغوش کشید، تا حجتی باشد برای ما؛ خصوصاً کسانی‌که به این نظام و ایران عزیز خیانت کرده؛ همچنین ایرانیان خائنی که با خوش‌رقصی برای مستکبرین عالم، همه‌جور توهین و ناسزا را به روا داشته‌اند. اینان، فردای قیامت، در مقابل این ، چه جوابی خواهند داشت؟! 🤲 نثار روح پر فتوح این شهید غریب، فاتحه‌ای قرائت کنیم 🙏 💠 أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ @rangarang110
اگر میخواهید امشب یه کار خیری کرده باشید که اون دنیا به دردتون بخوره اینه که امشب و فردا که سالروز شهادت شهید نوید صفری هست تا جایی که میتونید این شهید عزیز رو به دوستان و آشنایان و کانال هاتون معرفی کنید مطمئن باشید شهید کم نمیزاره😍 زنده نگه داشتن یاد کمتر از شهادت نیست!
✅ و خداوند ما را آفرید. 💯 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ❌ بهمن فردا سنگین‌تر است! 💯 معلوم است که فردا می‌آییم! متفاوت‌تر از قبل... بله که زنده‌اند و فردا آنها هم می‌آیند. 🌺 فردا موسم قرار ما با چشمان همت است. فردا عشق خواهیم کرد با صدای راوی فتح، فردا صفا خواهیم کرد با بیسیم حاج‌احمد، فردا پیدا می‌کنیم متوسلیان را 🌹 اگر به ما آزادگی هدیه داد، فردا نوبت تشکر ما از است. ❇️ تشکر از انقلاب، بابت همه این قاب‌های ناب. بله که ما فهمیده را، حججی را، چمران را، احمدی‌روشن را، بیضایی را و شهریاری را بدهکاریم به و و انقلاب... 💫 پس، فردا متفاوت می‌آییم... متفاوت از همه ۲۲ بهمن‌های گذشته. بهمن فردا سنگین‌تر است. دشمن‌شکنی فردا بیشتر است. عصر فردا، عصر صدر انقلاب است. ✨ به نام الله؛ پاسدار حرمت خون شهیدان، فردا انقلاب به پا می‌کنیم در خیابان آزادی، با حضور متحدمان و با همه عشق‌مان به ماه و حضرت خورشید... 🌹 آری! فردا قرار بی‌قراران است و چشم آسمانیان به قدوم ما؛ ، بسم‌الله 🌷 برخیزید، برخیزید ای شهیدان راه خدا 💥 ده ضربه تا خیمه معاویه 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @sedaye_zohoor313 🏴🚩
31.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از بهترین‌های «روایت فتح» آوینی 💢 این رو با دقت ببینید لطفا. منهای زیرصدای بی‌نظیر عزیز، شور حماسه و نگاه بهشتی و حرکت حسینی رزمندگان عزیز و شعارهای و این عزیزان که هر یک ساعت‌ها فکر میخواد و عشق و چشم باز، که بنشینیم و بحث کنیم درباره احوالات و جبهه‌های در برابر لشگریان شیاطین به فرماندهی صدام بعثی به نمایندگی امپراطوری امپریالیسم و کمونیسم 💢 اما نکته مهمی که به اون جذب میشیم، جملات بی‌نظیر و آخرالزمانی و صدای بهشتی اوست که شور و غوغایی در قلوب سربازان عزیز ایجاد میکنه. فکر کنید ، دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی، کجاهارو می‌دید؟! جالبه. توصیه عاجزانه میکنم حداقل ده کلیپ و صوت از ایشون بشنویم تا معنی واقعی و رو بهتر درک کنیم. ✅ ✌️ 💥 السلام علیک یا صاحب‌الزمان 🇮🇷 @sedaye_zohoor313 🏴🚩
شهیدی که از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله» امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (ص) بود بهش می‌گفتند حاج آقا آقاخانی روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در شهدارو منتقل می‌کرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم‌ می‌لرزه وقتی‌ یادم‌ میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله» راوی :جواد علی گلی- همرزم شهید فرازی از وصیت نامه شهید: "خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمی‌دانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
. آملی و شرمندگی از 🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست. 🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه مي‌رفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم. 🔶 همشهري‌هاي ما مازندرانيها اينها در هفت‌تپه بودند من يک وقتي رفتم هفت‌تپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفت‌تپه را بمباران مي‌کردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برمي‌گشتيم گزارش مي‌داديم که مثلاً هفت‌تپه اينطور بود ايشان مي‌گفت که کردستان چه‌طور بود. 🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوه‌هاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه‌ نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم مي‌خواندم. 🔶 مستحضريد که کوه‌هاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آن‌ها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوه‌هاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند. 🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم مي‌دانيد کساني که آشنا به منطقه برف‌خيز هستند برفي که دامنه‌دار است را تشخيص می‌دهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که مي‌آيد مي‌فهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را مي‌بينيم مي‌فهميم که اين باران دامنه دارد. اين‌ها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برف‌شناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اين‌ها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آن‌ها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اين‌ها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند! 🔶 نعش مطهر اين‌ها را آوردند قم و نماز و اين‌ها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت مي‌کنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحه‌اي است تا آخر که نمي‌نشينيم. آن شب همين‌جا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريه‌اي است! 🔶 اين‌طور جوان‌هاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و مي‌کنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنمي‌دارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است. 📚 درس خارج فقه تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
. آملی و شرمندگی از 🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست. 🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه مي‌رفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم. 🔶 همشهري‌هاي ما مازندرانيها اينها در هفت‌تپه بودند من يک وقتي رفتم هفت‌تپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفت‌تپه را بمباران مي‌کردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برمي‌گشتيم گزارش مي‌داديم که مثلاً هفت‌تپه اينطور بود ايشان مي‌گفت که کردستان چه‌طور بود. 🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوه‌هاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه‌ نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم مي‌خواندم. 🔶 مستحضريد که کوه‌هاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آن‌ها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوه‌هاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند. 🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم مي‌دانيد کساني که آشنا به منطقه برف‌خيز هستند برفي که دامنه‌دار است را تشخيص می‌دهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که مي‌آيد مي‌فهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را مي‌بينيم مي‌فهميم که اين باران دامنه دارد. اين‌ها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برف‌شناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اين‌ها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آن‌ها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اين‌ها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند! 🔶 نعش مطهر اين‌ها را آوردند قم و نماز و اين‌ها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت مي‌کنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحه‌اي است تا آخر که نمي‌نشينيم. آن شب همين‌جا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريه‌اي است! 🔶 اين‌طور جوان‌هاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و مي‌کنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنمي‌دارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است. 📚 درس خارج فقه تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
. آملی و شرمندگی از 🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست. 🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه مي‌رفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم. 🔶 همشهري‌هاي ما مازندرانيها اينها در هفت‌تپه بودند من يک وقتي رفتم هفت‌تپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفت‌تپه را بمباران مي‌کردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برمي‌گشتيم گزارش مي‌داديم که مثلاً هفت‌تپه اينطور بود ايشان مي‌گفت که کردستان چه‌طور بود. 🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوه‌هاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه‌ نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم مي‌خواندم. 🔶 مستحضريد که کوه‌هاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آن‌ها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوه‌هاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند. 🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم مي‌دانيد کساني که آشنا به منطقه برف‌خيز هستند برفي که دامنه‌دار است را تشخيص می‌دهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که مي‌آيد مي‌فهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را مي‌بينيم مي‌فهميم که اين باران دامنه دارد. اين‌ها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برف‌شناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اين‌ها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آن‌ها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اين‌ها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند! 🔶 نعش مطهر اين‌ها را آوردند قم و نماز و اين‌ها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت مي‌کنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحه‌اي است تا آخر که نمي‌نشينيم. آن شب همين‌جا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريه‌اي است! 🔶 اين‌طور جوان‌هاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و مي‌کنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنمي‌دارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است. 📚 درس خارج فقه تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
. آملی و شرمندگی از 🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست. 🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه مي‌رفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم. 🔶 همشهري‌هاي ما مازندرانيها اينها در هفت‌تپه بودند من يک وقتي رفتم هفت‌تپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفت‌تپه را بمباران مي‌کردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برمي‌گشتيم گزارش مي‌داديم که مثلاً هفت‌تپه اينطور بود ايشان مي‌گفت که کردستان چه‌طور بود. 🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوه‌هاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه‌ نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم مي‌خواندم. 🔶 مستحضريد که کوه‌هاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آن‌ها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوه‌هاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند. 🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم مي‌دانيد کساني که آشنا به منطقه برف‌خيز هستند برفي که دامنه‌دار است را تشخيص می‌دهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که مي‌آيد مي‌فهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را مي‌بينيم مي‌فهميم که اين باران دامنه دارد. اين‌ها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برف‌شناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اين‌ها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آن‌ها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اين‌ها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند! 🔶 نعش مطهر اين‌ها را آوردند قم و نماز و اين‌ها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت مي‌کنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحه‌اي است تا آخر که نمي‌نشينيم. آن شب همين‌جا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريه‌اي است! 🔶 اين‌طور جوان‌هاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و مي‌کنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنمي‌دارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است. 📚 درس خارج فقه تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴