ذُوالّفَقارِ سِیِّد عَلًی💔
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿🍃🌿 🌿🍃🌿🍃 🌿🍃🌿 🌿🍃 🌿 #گمنام رمان
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🌿🍃🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿🍃🌿
🌿🍃🌿🍃
🌿🍃🌿
🌿🍃
🌿
#گمنام
رمان #عــ🌿ــشق_پایدار
#پـارتـ_سـیـ_و_دوم
فرشید
من : الو علی ؟
علی : فرشید زود به همه مردم برن بیرون گروه چک و خنثی کردن بمب هم فرستادم بمب کار گذاشتن 🤦🏻♀
من : سعید رو چیکار کنیم 😱
علی : نمیدونم من باید با گروه چک بیام خدافظ
من : خدافظ
واییییییی حالا چجوری به اقامحمد بگم 😕
داووووووود 😱😱😱
داوود و سعید خونین و مالین افتاده بودن رو زمین
اقامحمددددد 😭
اقامحمد : چیشده فرشید وای 😨
من : داوووووود سعییید 😭😭😭😭😭
اقامحمد : مننن برم به بچه ها خبر بدم
من : داوود 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 توروخدا پاشو داوود
چشمهاش رو به زور باز کرد
داوود : ف..رش..ی.....د... 😣
من : جونم داوود 😢
داوود : ببیه اقققا ممححممد ببگگو ععطییه خخااننووم ......
ادامه امشب