سلام امام زمانم
🌑 تمام شد....
هر آنچه بود برای زینب سلام الله علیها
فدا شد برای حسین علیه السلام
دیگر او مانده و تن بی جان برادر
او مانده و اسارت آل ا....
او مانده و سرهای به نیزه رفته...
او مانده و چشمی گریان، خیره به راهِ ظهور شما
و هزاران قلبِ داغدار و منتظر
که به سوی آسمان قنوت گرفته اند
🌴اللهم عَجِّلْ لمولانا الغريب الفَرَج بحق سيدتنا زينب سلام الله عليها🌴
@zehornazdekhi
#شھیدانہ...
•از شهید آوینی پرسیدن
[چیکار می کنی که این متن ها رو می نویسی...؟]
آقا سید در جواب گفتن :
🍃]•خودمم نمیدونم،
اما اگر میخوای اینجوری شی
وضو بگیر
دو رکعت نماز بخون
آب وضو خشک نشده
و هنوز سرت رو برنگردوندی
همونجا با همین نیت شروع کن
بنویس
بهت می دهند...:)
●رفقاشون میگن میز کار آقاسیدمرتضی همیشه رو به قبله بوده●
#سید_شھیدان_اھلقلم
@zehornazdekhi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 نکند فکر کنی در دل من یاد تو نیست آقا جان ...
#بی تفاوت به امام زمان نباشیم
#امام_زمان عج
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@zehornazdekhi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فضــــل الهی نصیب ایرانیان شده در آخرالزمان"!!!
رائفی پور
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
@zehornazdekhi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـوشا آنانکہ لایــق شهادت بودند😔
شهدای مدافع حــرم"😔
#امــامت_نیـست_راحــتے!!!
بچہ شیعہ کجـای کـارے؟
او منتـظر توست!!!
@zehornazdekhi
⚫ چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام تاختند؟!
🔹 حدود هشتاد سال پیش یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند... آن زمان ايشان جوان بوده و روضه خوان
دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى روضه اش تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود.
🔹 نقل می کند: عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
🔹 حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
گفتم:« سلام عليكم» .
گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
گفتم:« بفرماييد».
گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🔹آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸 مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
گفتم:من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند.
🔹 گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!»
🔺 آقا سید می گوید: من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم.
🔹 گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸 گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». گفتند:« چى هست؟»
🔸 گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
🔹 اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🔹 نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
🔺 آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست...(فهمیدم آقا امام زمان عج بوده اند)
📚دفتر نشر بیانات حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری
@zehornazdekhi
1_14807135.mp3
1.76M
درزمانظھورچه اتفاقیمیافتد؟✨
هرڪساینصوٺروبشنود،مطمئنا آرزوییجزظھورامام زمان(عجل اللهفرجه)نخواهدداشت.♥️🍁
#استادعالی🌱
#رزق_معنوی🦋
@zehornazdekhi
لحظه ی غروب، متعلق به امام زمان (عج ا...) می باشد، برنامهٔ خودمون را طوری تنظیم کنیم که چند دقیقه توسل به حضرت ولیعصر داشته باشیم. 🤲
«بِسم الله الرحمن الرحیم»
🌺 دعای غریق
يا اللّٰهُ یا رَحْمَانُ یا رَحیم،يَا مُقَلِّبَ القُلُوب ثَبِّتْ قَلبی عَلی دینِک
🌺دعای زمان غیبت؛
▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّك
▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَك
▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی
🌺توسل به امام زمان(عج)؛
يا وَصِيَّ الْحَسَن وَ الْخَلَفَ الْحُجَّهَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه، يَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَي خَلْقِه يَا سَيِّدَنا وَمَولانا،
إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ إلَي اللَّه و قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَیْ حَاجَاتِنا،یا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَاللَّه
👌به امید آنکه ناممان در دفتر انتظار و یاران واقعی حضرت ثبت و ضبط شود.
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
@zehornazdekhi
🔴 کرامت علامه مجلسی هنگام تولد
🌹 یکی از علماء خراسان که با ملا محمد تقی مجلسی سابقه دوستی داشت، در بازگشت از زیارت عتبات مقدسه به اصفهان می رود تا با دوست قدیمی خود تجدید عصر کند. در اثناء راه رویای صادقه ذیل را می بیند و چنین تعریف می کند:
🔵 در عالم خواب وارد خانه ای شدم که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه ی اثنا عشر علیهم السلام جمیعاً به ترتیب نشسته بودند. حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخر مجلس نشسته بودند، که مرا بعد از آن حضرت جای نشستن دادند.
🔹 ناگاه دیدم ملا محمد تقی(پدر علامه مجلسی) شیشه گلابی آورد و پیغمبر و ائمه علیهم السلام از آن گلاب استفاده کردند و به من نیز از آن گلاب دادند.
🔹 سپس ملا محمدتقی رفت و قنداقه ای به دست گرفته، به خدمت رسول خدا (ص) آورد و عرض کرد: برای این طفل دعا کنید که خداوند او را عالم و مروج دین گرداند. پیامبر اکرم (ص) آن قنداقه را به دست گرفته، برایش دعا کردند. سپس به دست امیرالمؤمنین علیه السلام داده، ایشان هم دعا فرمودند، سپس به امام حسن علیه السلام و....تا رسید به دست حضرت صاحب الامر عج الله تعالی فرجه الشریف ایشان هم دعا فرمودند. قنداقه را به من داد، من هم دعا کردم و از خواب بیدارشدم و از خاطرم گذشت تا اینکه وارد اصفهان و منزل آخوند ملا محمد تقی مجلسی شدم.
🔹 پس از تعارفات اولیه شیشه گلابی آورد و من از آن گلاب استفاده نمودم. سپس به اندرونی منزل رفت و قنداقه ای نزد من آورد و گفت: این مولود تازه متولد شده، شما برای او دعا کنید، که خداوند او را از مروجین دین مبین اسلام گرداند.
🔹 من قنداقه را گرفتم، برایش دعا نمودم، آنگاه آن خوابی را که در بین راه دیده بودم به خاطرم آمد و تمام آنرا برای آخوند ملامحمد تقی مجلسی نقل کردم.
🔹 بالآخره پس از ۹ یا ۱۴ سال( آنطور که نقل شده) می بیند خداوند فرزندش را نابغه زمان قرار داده است.
🌕 و به همین دلیل مجلسی نامیده شد و در یک مجلس تمام معصومین برای او دعا کردند.
ادامه دارد.......
✨نثار روح مطهرشان صلوات✨
@zehornazdekhi