eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
17هزار ویدیو
69 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸سخنان زیبای رهبر انقلاب در مورد ظهور عجل الله فرجه... ✔️به همراه دعای فرج با صدای علی فانی 🔸بسیار زیباست👌 👈 حتما ببینید و نشر دهید. ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
#تلنگر  📌بی‌تابی... 🔸 برای رفتن به جمکران بی‌تابی می‌کرد. عاشق جمکران بود. پس مرخصی گرفت و با همس
  📌 انصاف... 🔹 صاحبخانه با اخم گفت: همین که گفتم! اگه نمی‌تونی مبلغ رهن و اجاره رو بدی، خبری از تمدید قرارداد نیست. زودتر خونه رو خالی کن. این مشکل شماست، نه من... مستأجرش که یک کارگر ساده بود، گفت: انصاف هم خوب چیزیه! آخه مگه من چقدر می‌گیرم که امسال رهن و کرایه رو دو برابر کردی؟! صاحبخانه، غروب همان روز، در صف اول نماز جماعت، دعای فرج می‌خواند. 👤 او هم خودش را می‌دانست! امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف در نامه ای به شیخ مفید می فرمایند: سعی کنید اعمال شما (شیعیان) طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گیوه‌ای که داده شد و انگشتری که گرفته شد 🔹هدیه غرفه‌دار صنایع دستی به رهبر انقلاب و دریافت انگشتر به عنوان یادگاری از ایشان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء) 🔺️با نوای مهدی 👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد 👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه* به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️ @zoohoornazdike
تکان میخوری بگویاصاحب الزمان می‌نشینی بگو یا صاحب الزمان برمی‌خیزی بگو یا صاحب الزمان صبح که از خواب بیدار می‌شوی، مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری‌ام کن شب که می‌خواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو: 🕊️السلام علیک یاصاحب الزمان🕊️ بعد بخواب، شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد، شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد، دیگر نمی‌توانی گناه کنی، دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی✨🫀
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
✅۹ بهمن‌ماه سالروز شهادت نابغه جنگ تحمیلی 🌹شهید حسن_باقری و 🥀فرمانده قرارگاه کربلا شهید مجید_بقائی
🔹 امام‌خمینی (رحمة‌الله‌علیه) پس‌ از شهادت سردار حسن باقری روی عکس وی نوشتند: « خداوند شهید شب‌ زنده‌دار ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید؛ اگرچه نمی‌ توان با اندک اطلاعات روی کاغذ، معرِّف شخصیت حسن باقری به‌ عنوان یک نخبه، میراث معنوی و سرمایه ملی بود.» 📆 ۹بهمن سالروز ...🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودکان یمن در نقش یحیی سریع :-)) ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
فصل اول : خداحافظ بهار! قسمت دوم ماشین پلیس از کنارم رد شد و کمی جلوتر توقف کرد. دنده عقب گرفت و ب
فصل اول : خداحافظ بهار! قسمت سوم آدرس خانه ی برادرم را به مأمور پشت فرمان دادم. حرکت کردیم. از گذشت هام پرسیدند، از شهادت بچه ها، و رجب. صدای باران شدیدی که به سقف ماشین می خورد، مرا به خاطرات خانه ی دایی و کودکیام برد. چشمانم را بستم و دیگر صدایی نشنیدم. اوایل تابستان سال 1326 در بهار همدان به دنیا آمدم. دو خواهرم صغری و خانم، و برادرم محمدحسین از من بزر گتر بودند. مادرم، کلثوم خانم، قالی میبافت و پدرم، حسین آقا، کشاورز بود. صبح تا شب زحمت میکشیدند، اما دخل و خرجشان جور درنمی آمد. سه چهار ساله بودم که به ناچار برای فرار از فقر و نداری در یکی از روزهای بهار برای همیشه همدان را ترک کردیم و به تهران آمدیم. صندوقچه ی قدیمی لباس، چراغ خوراک پزی و یکی دو جفت پشتی، همه ی دار و ندار پدر و مادرم بود که بار یک وانت قدیمی کردیم و به تهران آوردیم. ساختمانها هنوز آ نقدر بالا نرفته بودند که نتوانم سرخی غروب خورشید را ببینم. بابا با یک دست قالیچه و با دست دیگرش مرا بغل کرد و به داخل حیاط خانه ی دایی برد. خانه ی دایی محمد نزدیک میدان آزادی در محله ی هاشمی بود. طبقه ی اول، خانواده ی دایی زندگی میکردند، نیم طبقه ی دوم را هم به ما دادند؛ اتاقی کوچک که بسختی یک فرش شش متری در آن جا میشد و گوشه هایش بر میگشت. شش نفر کنار هم میخوابیدیم، اما باز جا کم میآوردیم و روی سروکله ی هم میافتادیم. گوشه ی حیاط یک حوض مستطیلی شکل بود و کمی آن طرف تر اتاقکی برای پدربزرگم، بابا حیدر ساخته بودند. پیرمرد صبح تا شب سرش توی قرآن بود و صدایش درنمی آمد. بعد از نماز صبح سوره یس میخواند، شب هم قبل از اینکه به رختخواب برود، دوباره آن سوره را میخواند. می گفت: «هرکی صبح و شب با سوره یس مأنوس باشه، مرگ راحتی داره. » روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 📙